Email: caoi.ir@post.com Telegram ID: @caoiran
Slide 1 - copy
Image is not available

in This section we publish articles about contemporary architecture .you can send us your articles by the email.

in This section we publish articles about contemporary architecture .you can send us your articles by the email.

in This section we publish articles about contemporary architecture .you can send us your articles by the email.

STUDY

Study

طرح کتابخانه ملی ایران
نویسنده: پدرام رهبری

فصلنامه آبادی - سال سوم شماره دوازدهم بهار۱۳۷۳-صفحات ۴۸-۳۶

مشاهده پروژه کتابخانه ملی ایران ]


 

وظیفه اصلی و قطعی هر کتابخانۀ ملی نگهداری حافظه ملی از طریق گرد آوردن و نگهداری منابعی است که در کشور تولید می گردد. امروزه تعریف «منابع» بسیار گسترده شده و برای مثال شامل کلیۀ برنامه های رادیویی و تلویزیونی نیز می شود.در دسترس گذاشتن منابع به مقیاس وسیع، موضوعی است که دیرتر مورد توجه قرار گرفته است و از آنجا که اصولاً با حفاظت منابع منافات دارد، وظیفه ای است که با اکراه برخی کتابداران مواجه شده است، هرچند که شماری دیگر توجهی وافر بدان مبذول داشته اند.
علاوه بر این وظایف، طی دهه های اخیر، وظایف دیگری نیز برای کتابخانه های ملی تعریف شده که اولویتها و میزان تأکید بر آنها در کشورهای گوناگون یکی نیست و متأثر از عواملی چون وجود نهادهای جا افتادۀ دیگر برای تقبل این وظایف است.

بدون توجه به تفاوت اولویتها در بین کشورها، اهم آنها را به ترتیب زیر می توان برشمرد:

۱.گردآوری کامل انتشارات و منابع تولید شده ملی؛
۲. مبادله بین المللی انتشارات و منابع؛
٣. گردآوری انتشارات و منابع مهم بین المللی
۴. خظ کتب و مدارک نادر؛
۵. عملکرد به عنوان مرکز ملی کتاب نگاری و انتشار کتاب نگاری ملی؛
۶. نشر فهرستگان ملی؛
۷. تأمین خدمات برای پژوهندگان؛
۸. اداره امور امانت منابع بین کتابخانه ها؛
۹. آموزش کتابداری؛
۱۰. برنامه ریزی کلی کتابخانه های عمومی، دانشگاهی و تخصصی در سطح ملی؛
۱۱. عملکرد به عنوان مرکز اصلی اطلاع رسانی کشوری.

هرچند در کشورهای پیشرفته صنعتی، خصوصا سه وظيفه آخر را متعارفاً جزو وظایف کتابخانه ملی به شمار نمی آورند، ولی در کشورهای توسعه یابنده که دانش کتابداری نوپاست و تجربه در راهبری کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی و برنامه ریزی و هماهنگ سازی آنها اندک است، توصیه شده است که کتابخانه ملی این وظایف را نیز متقبل شود.

بایدها و نبایدها در راهبرد طراحی

 کتابخانۀ ملی خزانه دار و پاسدار میراث مکتوب ملت است - و به این اعتبار ریشه در خاک میهن و پای در گذشته ملت دارد. اما افزون بر این، کتابخانه ملی گردآورنده محصولات مجموعه تلاشهای فرهنگی و هنری و علمی و فنی کشور و قلب نظام اطلاع رسانی کشور هم هست و با توجه به جایگاه محوری اطلاعات و اطلاع رسانی در تمدن کنونی، نهادی است که در عین حفظ میراث دیروز، نقشی فعال در شکل دادن به امروز و تغییر جامعه به سوی فردای متعالی دارد. و به این اعتبار کمتر نهادی را می توان یافت که چنین پیوند اساسی با وضع حال و سرنوشت آینده نسبتاً دور ملت داشته باشد.
ملزومات پاسخگویی به این وظایف چندگانه، مجموعه تجارب حاصل از راهبری و طراحی کتابخانه های ملی و مراکز ملی اطلاع رسانی که به شکل توصیه ها و رهنمودهای کارشناسی ارائه شده است، و مجموع تصمیماتی که برای تسهیل تحقق رسالتهای کتابخانه ملی توسط کارشناسان اتخاذ گشته، تأثیراتی تعیین کننده در شکل گیری طرح معماری آن می گذارد.
اینها همه دلالت بر آن دارد که به خصوص در چنین طرحهایی طبع آزمایی و به کارگیری اشکال دلخواه مناسب نیست و حرکت براساس پیشفرضهای جزمی در مورد سبک و سنت و نوآوری، و تلاش در تحمیل آنها بر طرح، می تواند منجر به اخلال در کارکرد کتابخانه و دور شدن آن از تحقق اهدافش شود.
در سال ۱۳۵۴، که مقدمات برگزاری مسابقه ای بین المللی برای برگزیدن طرح کتابخانه ملی ایران فراهم می آمد، دستنامه ای حاوی مشخصات و خصوصیات معماری ایران تدوین گشت و به شرکت کنندگان در مسابقه داده شد تا بر آن اساس طرح خود را «ایرانی و اسلامی» کنند.
چه مضحک باشد چه معقول، چنین راهبردی در اینجا دیگر محلی از اعراب ندارد. کاری که به دست طراحان ایرانی سپرده شود، محصولی ایرانی خواهد داشت - مشروط به شروطی:

شرط اول آنکه طراحان به موضوع کار و ملزومات تحقق آن احاطه داشته باشند، از آخرین دستاوردهای تکنولوژیک و آخرین تحولات فنی و حرفه ای مربوط به راهبری و اداره کتابخانه ها و کتابخانه های ملی مطلع باشند، و بالاخره مجموعه ای از طرحها، اعم از موفق و ناموفق را  عمیقاً مطالعه کرده باشند. بدون اینها، کوچکترین قدمی هم به سوی ارائه طرحی موفق نمی توان برداشت.
شاهد مثال در این زمینه، معمار شهیر و فقید پست مدرن انگلستان، استرلینگ و طرح پیشنهادی او برای کتابخانه ملی فرانسه است. استرلینگ بدون توجه به اینکه تغییرات شدید و عدم قطعیت مشخصه اولیه کتابخانه ها و خصوصاً کتابخانه های ملی است، بر اساس برنامه فیزیکی کتابخانه که حتی در همان زمان هم محتوای آن شدیداً مورد اختلاف و مناقشه کارشناسان بود، دسته بندی های عملکردی متفاوتی استخراج کرد و آنها را در قالب بلوکهای مجزا و در ابعاد و اشکال مختلف سامان داد.
هم امروز که ساخت بنای کتابخانه ملی فرانسه در نیمه راه است، برنامه فیزیکی آن که دستمایه قطعی کار استرلینگ قرار گرفته بود، دستخوش تغییرات گردیده و چنین تغییراتی در آتیه هم رخ خواهد داد و بدیهی است که طرح او که بدون توجه به این خصیصه فوق العاده مهم کتابخانه های ملی تهیه شده بود، کتابخانه ملی فرانسه را برای انطباق یافتن با این بنای نامناسب به دردسرهای فراوان می انداخت.پس به طور خلاصه، بدون اشراف بر موضوع طرح، هیچ طرح مناسبی شکل نخواهد یافت.

شرط دوم آن است که طراحان با آثار برجسته معماری قدیم و جدید سایر کشورها آشنا و حتی قادر به اخذ و هضم عناصری از آنها در کار معماری مملکت خودشان باشند. اما این موضوع تفاوت دارد با سعی در تبیین و تفسیر مسائل از دید سبک بافان و تلاش در حصول به یک معماری به اصطلاح ایرانی و در واقع «خارجی ایرانی نما» برپایه این نظریه پردازی ها. اولی، امری است ستوده و حتی ضروری و حیاتی که در قالب تبادل و تأثیرگذاری فرهنگی و از موضع اتکا به نفس صورت می گیرد و دومی، امری است مذموم ناشی از سردرگمی و مقهور و مرعوب بودن.
میدانیم که سبک مقدم بر معماری نیست و پس از طرح و احداث بناها توسط سبک سازان تدوین می شود . گیریم برخی از این سبک سازان خود هم معمار بوده باشند. و می دانیم که به این ترتیب، شاید به تعداد معماران و شاید حتی به تعداد بناها سبک معماری وجود داشته باشد. باز گیریم برخی از سبکها پرآوازه تر و در دوره هایی مقبولتر بوده باشند. و نیز می دانیم که در این دو سه دهه گذشته، خصوصا در غرب، بازار سبک سازی رواجی حیرت انگیز داشته و از آن حیرت انگیزتر عمر کوتاه و منسوخ شدن سریع این سبکها بوده است.
با این تفاصیل، شاید بتوان احداث یکی دو بنای فرعی و چند منزل مسکونی در گوشه و کنار شهرها را، با استفاده از این سبکها، صرفاً من باب تنوع و آشنا ساختن علاقه مندان به نتیجۀ  واقعی این سبک بافی ها مجاز و مباح دانست و زشتیهای بخش اعظم این بناها را صرفاً به همین نیت تحمل کرد، ولی قطعا برای یک بنای منحصر به فرد چون کتابخانه ملی، نمی توان چنین طبع آزمایی های مستعجلی را روا داشت.
کتابخانه ملی میراث دار گذشته است، اما مهمتر از آن بنایی است امروزی و متعلق به فردا، با عمری بیشتر از ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال. بنابراین، نه اشکال منسوخ قدیم، نه سبکهای گذرای امروزی، و نه حجم پردازی های تخیلی درباره معماری فردا، هیچ یک برازنده این بنا نمی تواند باشد. حتی تکنولوژی بسیار پیشرفته امروز هم نمی تواند و نباید تأثیر اساسی در شکل و طرح معماری آن داشته باشد، چرا که این تکنولوژی هم خود بسیار متحول است و آنچه در ۵۰ سال آتی جایگزین امکانات موجود خواهد شد، دانسته نیست. پس معماری کتابخانه ملی، باید فارغ و رها از قید و بند سبکها و سبک سازی های فارغ از تحميلات و اشارات تصنعی خاص دوره های زمانی مختلف، و دارای طرحی اصیل و شخصیت و هویت منحصر به فرد باشد.
و بالاخره، شرط سوم آشنایی طراحان با روح معماری این سرزمین است که از عواملی چون اقلیم، آب و هوا، فرهنگ، پیشینه تاریخی، و مانند آنها منتج می شود. و در اینجا باید بر واژه روح در معماری متعالی و برجسته ادوار پیشین این سرزمین تأکید کرد و آن را از اشکال و حجمهایی که در دوره های مختلف تاریخی پدید آمده، تطور یافته، منسوخ شده و دوباره پیدا شده اند تمیز داد.
روح معماری این سرزمین تواضع است. و دوری از خودنمایی - دلپذیری و چشمنوازی است و به خودخوانی و آرامش بخشی - وحدت است در عین کثرت، کثرت است در عین وحدت - و نشانه ای از عشق و اشاره ای به او. و برای حصول به این معنا خود را از هر قید و بند و رنگ تعلق می رهاند و از هر چیز به مناسبت بهره می برد - از تقارن کامل تا عدم تقارن کامل، از سادگی محض تا فورانی از تزیینات پرکار و ظریف، از قوس و گنبد تا مخروط و هرم چند وجه.
هرچند در این مختصر، بحث و مناقشه نظری در باب معماری سنتی و سنن معماری و خصوصیات عمده معماری این سرزمین و نحوه تحول و تکامل آن نه جا دارد و نه مناسبت، ولی به هرحال یک چیز را می توان به اطمینان و بی هیچ تعارف گفت و آن اینکه برخی از اشکال معماریهای گذشته این مملکت، مانند گنبدها و قوسها که، به درست یا غلط، مظهر سبک معماری آن تلقی می شوند، به کارگیری تکنولوژی های پیشرفته را برنمی تابند و بلکه حتی با آن در تناقض قرار می گیرند. تحميل چنین اشکالی بر طرح، در عملکرد آن تأثیر سوء می گذارد، و طرح را از محتوای خود خالی می کند. و چنین کاری چیزی نیست مگر به سخره گرفتن معماریهای باشکوه ادوار پیشین این زاد خاک و کتابخانه ملی امروز و فردای آن، هر دوبا هم.
از سوی دیگر، باید توجه داشت که کتابخانه ملی بنای یادبود برای امری گذشته و سپری شده نیست. بنای سیاحتی هم نیست.ساختمانی است زنده با عملکردی بسیار پویا و متحول، و متعلق به همین مردم. اهمیت احاطه بر معماری بومی این سرزمین و تاکید بر شناخت روح آن، دقیقا از همین رو بوده است. زیرا تحقق بنایی بومی برای کتابخانه ملی ایران جز از این طریق میسر نیست و همه نکاتی که درباره نقش و جایگاه و عملکرد کتابخانه ملی ایران برشمرده شد، چنین حکم می کند که روح معماری این ملک در کالبد این بنا جاری و ساری باشد، نه آنکه کالبد معماری قدیم بر روح کتابخانه ملی سنگینی کند.
چنانچه کلیۀ شروط پیشگفته فراهم باشد، یعنی طراحان مسلط به تحولات تکنولوژیک روز و اقتضای کار کتابخانه ملی، خود از این آب و خاک، و نه بریده از فرهنگ و سنن و تمدن و تاریخ خویش، انیس با روح معماری کشور خود و نه در قید اشکال و صورتها، و آشنا با دستاوردهای معماری جهان و نه مقهور سبک بافی های مد روز باشند، و علاوه بر همه اینها، تجربه و ممارست کافی در به کار بستن این راهبرد در پروژه های دیگر داشته و نتایج مطلوبی هم کسب کرده باشند، آنگاه بی واهمه می توان گفت که طرح، هرچه باشد، طرحی است بومی و متعلق به این گوشه جهان.


عوامل شکل دهنده به طرح

 روشن است عواملی که به هر طرح معماری شکل می دهند بسیار متنوع و در عین حال در هم بافته اند و جدا کردن آنها از یکدیگر نه تنها آسان نیست، بلکه این خطر را هم به همراه دارد که منجر به دیدگاههایی یکسونگرانه و تک بعدی شود که با روح معماری همخوانی ندارد و از آن جداست، از همین رو، اغلب به تمرین سخنوری و نمایش تسلط بر کلام تبدیل می شود تا توضیح معماری. ولی به هر حال، اگر مقصود توضیح معماری باشد، واقعا گریزی از چنین تجزیه ای نیست.

عوامل شکل دهنده طرح را به طرق مختلف می توان دسته بندی کرد. برای ساده تر کردن مطلب، در اینجا عوامل شکل دهنده طرح به دو دسته تقسیم می شوند و به اختصار بررسی خواهند شد: یکی خصوصیات ذاتی و کارکردی طرح، یا شاید بتوان به عبارتی دیگر گفت خصوصیات درونی طرح، که در شکل و حجم آن هم تأثیر می گذارد. و دیگری آن دسته از عواملی که به نوعی بیرون از ذات بنا قرار دارد و به عوامل محیطی و پیرامونی بنا مربوط می شود. 

خصوصیات ذاتی طرح

۱. تغییرات آتی در وظایف و تکنولوژی: گفته شده که در میان بناهای فرهنگی، کتابخانه بیشترین و شدیدترین و دگرگونی آورترین تحولات را داشته و خواهد داشت. سبب این امر یکی گستردگی دامنه فعالیتها و وظایف کتابخانه های ملی و تغییرات آنهاست و دیگری، و شاید از آن مهمتر، سرعت تحولات تکنولوژیک است که به نوبه خود در نوع فعالیتها و وظایف کتابخانه هم اثر می گذارد.
اما این اثرگذاری ها غیرقابل پیشبینی است. برای مثال، تکنولوژی توانسته است یک دایرة المعارف سی جلدی را به یک یا چند دیسکت مغناطیسی یا نوری فوق العاده کوچک تبدیل کند.
می توان روزی را مجسم کرد که غیر از کتب چاپ نفیس و کتب قدیمی، سایر منابع مکتوب نه به شکل کتاب و جزوه که به شکل دیسکتهای کم حجم کامپیوتری نگهداری شوند. اما، از سوی دیگر، در سراسر جهان این تمایل به وجود آمده که بسیاری از دیگر محصولات کار فرهنگی بشر نیز در کتابخانه های ملی جمع آوری و نگهداری شوند . از جمله برنامه های رادیو و تلویزیون و حتی اخبار، برنامه های مشغول کننده و امثال آنها. این امر در چند کشور به حکم قانون جزو وظایف کتابخانه ملی قرار گرفته است.پس می بینیم که تکنولوژی از یک سو از حجم منابع متعارف کتابخانه ها می کاهد و از سوی دیگر حجم جدیدی از منابع را بدان می افزاید. نسبت اینها به یکدیگر و امکانات دیگری که تکنولوژی در آینده ایجاد خواهد کرد قابل پیشبینی نیست.در زمینه خدمات مربوط به جمع آوری و تنظیم و نگهداری منابع و نیز خدمات به مراجعان، و نیروی انسانی لازم برای ارائه این خدمات هم همین نکات به نوع دیگر مطرح است.این گونه تغییرات، و تنوع امکانات بالقوه تحول، شامل فهرست بلند بالایی است که نمونه های ذکر شده تنها جزء ناچیزی از آن را می سازد.
یکی از نتایج بسیار مهمی که از این واقعیت حاصل می آید، آن است که بنا به ماهیت طرح، باورها و اصول موضوعۀ دوره های اولیه سبک مدرن معماری در اینجا باید کنار گذاشته شود. مطابق این باورها، شکل معماری محصول و تابعی از عملکردهای بنا تلقی می شود و لذا برای حصول به شکل مناسب باید اول این عملکردها به عناصر کارکردی تجزیه شود و آنگاه برنامه فیزیکی آن تدوین گردد و سپس این برنامه، که اجزاء فضاها و سطوح لازم آنها را در دسته های عملکردی مختلف در بردارد، به شکل معماری منجر شود.
گفتنی است که غیر قابل پیشبینی بودن محتوای طرح، حتی برای زمان شروع بهره برداری، مختص کتابخانه ملی نیست و تقریباً در مورد همه طرحهای جوامع متحول امروز، نظیر بیمارستانها، دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی و حتی بسیاری از بناهای فرهنگی صدق می کند و منجر به پیدایش روشهای جدیدی در زمینه تهیه برنامه و پیشبرد طرح شده است که معماری مناسب خود را هم به وجود می آورد.اما مشخصه های با اهمیت دیگری کتابخانه های ملی را از سایر بناها متمایز می سازد که به اختصار به آنها اشاره خواهد شد.

٢. دسترسیها و روابط داخلی: توصیه شده که فضاهای مورد مراجعه عامه در کتابخانه ها، بدون نیاز به بالابرها در دسترس باشد و در نتیجه تعبیه این فضاها در یک طبقه برای کتابخانه های کوچک و تا سه طبقه برای کتابخانه های بزرگ کمال مطلوب شمرده میشود. اضافه بر این، تسهیل خدمات رسانی ایجاب می کند که بخش اعظم خدمات پشتیبانی با فضاهای مطالعه مرتبط باشد و در همان طبقات اصلی و یا بلافاصله زیر یا روی آنها قرار گیرد.

٣. نورگیری فضاها: فضاهای وسیعی از کتابخانه نه تنها به نور طبیعی نیاز ندارند بلکه به دلیل اشعه ماوراء بنفشی موجود در نور طبیعی، باید از آن محفوظ باشند. اما توصیه شده که سایر فضاهای کتابخانه حتی المقدور امکان نورگیری طبیعی داشته باشند.

کتابخانه ملی از فضاهایی با وسعت تا سه هزار متر مربع تا فضاهایی به وسع حدود ده متر مربع تشکیل می شود و این فضاها در بیشتر موارد باید با هم ترکیب شوند. شاید با تکیه بر نور مصنوعی بتوان این مسئله را با تدابیر عادی حل کرد، ولی چنانچه اولویت دادن به نور طبیعی و احتراز از نور مصنوعی جزو ملاحظات طرح باشد، ترکیب کردن این فضاهای متنوع، معماری متفاوتی را خواهد طلبید. در این صورت، جایگزینی فضاهای گوناگون طرح و ساختمان فضاها و هیئت کلی بنا، به تبع نور شکل خواهد گرفت.

۴. ملاحظات تاسیساتی: هیچ مجموعه بزرگی بی نیاز از آب نیست ولی به شوخی یا به جد این مطرح است که کتابداران از آب بیشتر وحشت دارند تا آتش. کتابخانه ملی شامل فضاهایی است که به سرویس آب و فاضلاب نیاز شدید دارند، و فضاهایی که باید از آنها دور و محفوظ باشند. دارای فضاهایی است که در طول ساعات کار، بار حرارتی و برودتی بالا و در عین حال شدید متغیری دارند و نیز دارای فضاهایی است که در آنها این بار کم و نسبتاً ثابت است. فضاهایی دارد که نیاز به هوای تصفیه شده دارند و نیز فضاهایی که فقط محتاج تعویض هوا هستند و با به کاربری تمهیداتی می توانند به طور طبیعی تهویه شوند.
این مسائل، اثر تعیین کننده ای در جایگزینی فضاها، انتخاب سیستم تأسیساتی مناسب برای هر یک و جایگزینی سرویسهای فرعی دارای تأسیسات سنگین نظیر دستشوییها و اتاقهای هوارسان دارد.علاوه بر همه اینها، شبکه های انتقال منابع و مسائل خاص آنها و ضرورت هماهنگ سازی آنها با سایر شبکه ها نیز مطرح است.

٥. ملاحظات سازه: ابعاد دهانه ها به همراه قطر ستونها اثری تعیین کننده در گنجایش مخازن نگهداری منابع و انعطاف آنها خواهد داشت و یکی از مهمترین ملاحظات در طراحی کتابخانه ها محسوب می گردد. اما این ملاحظه به تنهایی مطرح نیست. بار زنده فضاها در کتابخانه ملی بین صد کیلوگرم تا بیش از یک و نیم تن بر مترمربع در نوسان است که با توجه به زلزله خیزی منطقه، اثری تعیین کننده در ابعاد دهانه ها و چگونگی جایگزینی عناصر طرح می گذارد و افزون بر این، مناسب است که تا حد مقدور از تعداد بلوکهای ساختمانی کاسته شود تا طول درزهای انبساط به حداقل برسد.

خصوصیات محیطی و پیرامونی

١. اقلیم و معماری بومی: شرایط اقلیمی و جغرافیایی یک کشور یا یک منطقه از همان کشور، نه فقط تأثیری بسزا در چگونگی طرح بناها در آن منطقه دارد، بلکه خود یکی از مهمترین عوامل شکل دهنده به معماری یک سرزمین هم هست. دمای هوا، میزان رطوبت و بارندگی و شدت آن، تعداد روزهای آفتابی سال و مدت زمان روشنایی طبیعی، باد و شدت و جهات وزش آن در فصول مختلف، شدت درخشندگی نور، مقاومت خاک و زلزله خیزی منطقه و امثال آنها از زمره این عوامل اند.
سنتهای معماری یک سرزمین طی قرون متمادی به نحوی ایجاد می شود و تحول می یابد که بناها با این شرایط محیطی هماهنگی گردند و میزان لطمات به حداقل و میزان استفاده از مواهب طبیعی به حداکثر رسانده شوند.روشن است که امروزه دستاوردهای تکنولوژیک این امکان را فراهم آورده که حجم و شکل ساختمانها تا حدود زیادی فارغ از چنین ملاحظاتی تعیین شوند و مثلا بتوان در یک منطقه زلزله خیز برجی چند ده طبقه و در منطقه ای با بارندگیهای شدید و فراوان، ساختمانی مسطح و بدون سقف شیبدار ساخت. گیریم گاهی اوقات با صرف هزینه هایی بیشتر.
اما این دستاوردها شمشیری دودم اند و باید با احتیاط به کار گرفته شوند. تفریط آنجاست که چشم بر آنها بپوشیم و خود را از امکانات گسترده ای که عرضه می دارند محروم سازیم.
افراط آن است که به بهانه همگامی با پیشرفتهای تکنولوژیک، محصول قرنها تلاش و تفکر هزاران هزار معمار و سازنده و امکاناتی را که کار آنها برای ما فراهم آورده است یکسره به کنار نهیم.
استفاده توأمان از هر دوی این قابلیتهای بدون در غلتیدن به فرمالیسم تفریطی یا تکنولوژی زدگی افراطی، مهمترین موضوع معماری معاصر این سرزمین و دشوارترین و در عین حال زیباترین چالش آن است.
با توجه به وظایفی که برای کتابخانه های ملی برشمرده شد، چند دهه ای می شود که این کتابخانه ها وظایف ملی خود را به طور فزاینده ای در متن و چارچوبی بین المللی ایفا می کنند و به این ترتیب به حلقه ای از زنجیره جهانی گردآوری، سازماندهی و عرضه دانش بشری مبدل می گردند.
همزاد این تحول، و یا شاید منشأ آن، تکنولوژیهای پیشرفته ای است که محیط کار کتابخانه های ملی را ایجاد می کند و ساختمان آنها را در زمره ساختمانهای اصطلاحا هوشمند قرار می دهد. اما این روند بدان معنا نیست که این کتابخانه ها از محتوای ملی تهی شده اند و معماری اصطلاحا جهان وطن ۱ برازنده آنهاست: باید کوشید استفاده از تکنولوژی، با حداکثر به کارگیری راهبردها و تجارب و دستاوردهای غنی معماری بومی سرزمین همراه باشد.

۲. بافت شهری و محیط پیرامونی: هربنایی جایگاهی در یک بافت شهری (موجود یا در دست احداث)، یا طبیعی، یا شهری و طبیعی خواهد یافت. در مورد کتابخانۀ ملی همین آخری صدق می کند. به محض استقرار بنا، تأثیر و کنش متقابل بین بنا و محیط پیرامونی آن ایجاد می شود. بنابراین، هیئت ظاهری هیچ طرح مناسبی نمی تواند بی توجه به این تأثیر متقابل و فارغ از آن شکل یابد. آنچه در طرح شهرسازی فعلی منطقه دیده می شود و از اظهارات دست اندرکاران تهیه طرح برمی آید این است که طرح دارای دو قطب متضاد خواهد بود. یک قطب آن را یک استخوانبندی بسیار منظم و نسبتاً مسطح تشکیل میدهد که می توان گفت تا حدودی سربازخانه ای است و شهرهای نظامی رومی را در ذهن تداعی می کند و با دار و درخت مختصری و نه مشابه چهارباغ اصفهان تلطیف شده است. این بخش شامل دو محور اصلی و میادینی است که ساختمانها به صورت قرینه در اطراف آن صف کشیده اند. قطب دیگر آن خیابانهای کاملاً نامنظم و دارای انحناها و شیبهای تند است که فضاهای مشجر اطراف ساختمانها را که اقلاً سی متر عرض دارد در برمی گیرد و زمین کتابخانۀ ملی نیز چنین است.بناهایی چون کتابخانه ملی که در اطراف و در درون این دو قطب به وجود خواهند آمد، اگر بی توجه به این مسائل شکل بگیرند، چون وصله ای ناچسب در بافت منطقه قرار می گیرند و جلوه ای بس نامناسب خواهند یافت.

٣. ابعاد و خصوصیات زمین و ضوابط ساخت منطقه ای: زمینی که به طرح تخصیص یافته ابعاد و شکل آن، خصوصیات آن از جنبه های مختلف (توپوگرافی، مکانیک خاک و غیره)، و بالاخره ضوابط منطقه ای احداث بنا، به همراه سایر عواملی که در بخشهای دیگر بدان پرداخته شده، از عوامل مهم در شکل یافتن نهایی طرح هستند. برای مثال، زمین طرح ۶۴۸۵۰ مترمربع، سطح اشغال مجاز ۴۵ درصد (حدود ۲۹۰۰۰ مترمربع) و حریم لازم الرعایه از بر زمین ۳۰ متر است و شکل آن نامنظم، ولی تا حدودی نزدیک به مستطیل است که طول آن در جهت شمالی جنوبی قرار دارد.

توصیه شده است که سطح طبقات اصلی کتابخانه های بزرگ ترجیحا به مربع نزدیک باشد تا تغییرات احتمالی در کاربری سطوح را حتی الامکان تسهیل کند. اما تعمیم یکسان این توصیه به کلیه سطوح و کلیه طبقات و انعکاس آن در شکل خارجی بنا مسئله ای قابل تأمل است. با توجه به سطح اشغال مجاز (۴۵ درصد)، مربعی که این سطح را بپوشاند اضلاعی حدود ۱۷۰ متر خواهد داشت که از حریمهای مجاز تجاوز خواهد کرد. ولی حتی اگر در این زمینه ضوابط هم نادیده گرفته شوند، باز چنین شکلی در تعارض و حتی ستیز با حرکتهای خیابانهای اطراف و شکل زمین خواهد بود. لذا یکی از عوامل شکل دهنده به طرح، چگونگی حل این تعارض است.

از سوی دیگر، بستگی بنا با میدانی در شمال زمین مطرح است و دسترسیهایی که از این میدان به بنا وجود خواهد داشت. ضوابط منطقه ای که در همه برهای زمین، حریمی ۳۰ متری را معین داشته، اتصال مستقیم بنا به میدان را مجاز دانسته است.و بالاخره محدودیت تعداد طبقات مطابق ضوابط شهرسازی منطقه، شیب زمین، جهت جغرافیایی آن و مسائلی از این دست مطرح است.
جميع نکات فوق، به علاوه محدودیت سازه ای برای طول و عرض بلوکهای ساختمان، که پیشتر به آن اشاره شد، تأثیری قطعی در شکل خارجی بنا و چگونگی استقرار آن در زمین خواهد داشت.

چگونگی شکل یابی طرح

 عموم مواردی که تحت عنوان خصوصیات ذاتی یا محیطی طرح برشمرده شد، از زمره عوامل محدود کننده طرح به شمار می آیند و یافتن راههایی برای انطباق بنا با این محدودیتها و شروط در عین حفظ کارآیی آن، فرایند شکل یابی طرح محسوب می گردد. حال باید دید این راهها کدام اند.

یکپارچگی و فشردگی طرح
 یکپارچگی و یا به عبارتی طرح یک تک بلوک برای بنا، موجب تاکید بر وقار موضوع طرح می شود که یک کتابخانۀ ملی است و از طرف دیگر با متحول بودن عملکردهای گوناگون برنامه مطابقت دارد. در این مورد عملکردگرایی برنامه ای که منجر به تجزیۀ بنا به عناصر مجزا می شود انعطاف و سیلان بافت طرح و امکان انطباق آن با تحولات آتی را از بین می برد.
اما ممکن است طرح، در عین یکپارچه بودن، با تجزیه به عناصری مفصلبندی شده از هدفهایی که یکپارچگی و سیلان شکل بنا می تواند به آن برسد دور شود، از وقار و سادگی ظاهر که از نظر ایجاد حس اطمینان و احترام برای موضوع برنامه اهمیت دارد بکاهد یا آن را از بین ببرد و در عین حال قابلیت تطبیق با تحولات و قابلیت انعطاف را نیز مشکل کند.
یکی از اصول مهم در طراحی ساختمان کتابخانه های بزرگ، احتراز از بالهایی با عرض کم و دیگری احتراز از حیاطهای داخلی مخصوصا حیاطهای داخلی بزرگ است که این دو اصل در جهت فشردگی ساختمان و ایجاد امکانات وسیعتر برای انطباق با تحولات نیازهای فضایی و سازماندهی پیچیدۀ موضوع طرح است.

گستردگی طرح

ضرورت گستردگی طرح از چند عامل ناشی می شود. یکی از این عوامل، لزوم کاستن از تعداد طبقات و جایگزینی فضاهای مورد مراجعه عامه در طبقات اصلی دسترس، و سرویسهای خدماتی و پشتیبانی اصلی در همان طبقات یا بلافاصله زیر یا روی آنهاست.
عامل دیگر ضوابط شهرسازی منطقه است که شمار طبقات در محدوده مجاز احداث بنا را به ۴ طبقه محدود ساخته است.علاوه بر این، گستردگی طرح به حصول هدف طرح یعنی قابلیت انعطاف و عدم تأكيد روی مرزهای تعیین شده در برنامه و محو کردن آنها مدد می رساند.همچنین، در صورتی که به تأمین نور طبیعی اهمیت داده شود، شمار کمتر طبقات در بنایی فشرده امکانات بیشتر تأمین نورهای خط الرأسی و اسپَری ۲ را فراهم می کند.و بالاخره بار زنده سنگین ساختمان و ملاحظات مربوط به زلزله خیزی منطقه نیز ایجاب می کند که عناصر طرح حتی المقدور در شمار کمتری از طبقات استقرار یابند و از وسوسه اضافه کردن به طبقات ساختمان و کم کردن از گستردگی آن با این خیال که به یادواره گونگی بنا و ابهت شهرسازی منطقه افزوده خواهد شد احتراز شود.

اولویت استفاده از نور طبیعی
اثر نور طبیعی در اندام بنا و شکلی که طرح نهایت پیدا می کند تعیین کننده است، مخصوصا اگر این اولویت با یکپارچگی و فشردگی و گستردگی بنا توأم شود. تخصيص مرتبۀ والایی برای نور طبیعی از جنبه های اخلاقی و انسانی، روانی و سنتی و حتی عرفانی مطرح است و از تصمیمات اولیۀ طرح بوده است.نور طبیعی در سرزمینهای با آب و هوای مختلف در روحیات مختلف مردم آن، در نحوه نورپردازی درون بنا و هیئت خارجی آن تأثیر گذاشته و می گذارد و سبب می شود که بناهای سرزمینها و فرهنگهای مختلف - چه از درون و چه از بیرون - با هم متفاوت باشند و به نظر می آید که این تأثیر نسبتاً پایدار باشد.
این اصلی است در معماری که بنا باید دارای عناصر آشنا باشد و عناصر آشنا عناصر ناآشنا را معرفی و آشنا کنند. در این مورد، تکنولوژی پیشرفته می تواند همان عنصر ناآشنا باشد و بنایی که با نور طبیعی سرزمین شکل گرفته است، عنصر آشنا. از اینها گذشته، نور طبیعی تأثیراتی روانی در انسان دارد که نور مصنوعی ندارد و آن ایجاد احساس زمان و مکان و ارتباط با جهان هستی است. نور طبیعی نشان میدهد که روز است یا شب - صبح است، ظهر است یا غروب - بهار است، تابستان است، پاییز است یا زمستان .و مکان کویر است یا جنگلهای یخی شمال یا کنار دریا. هرکدام از اینها نوری با رنگ و شدتی متفاوت دارند و شاید مهمتر اینکه نور طبیعی، از لحاظ روانی، به نوعی، مکان انسان را نسبت به بی نهایت و جایگاه او را در جهان هستی مشخص می کند.
اینکه گفته شود چون محتوای ساختمان کتابخانه ملی آمیخته با تکنولوژی پیشرفته است، پس مناسب است که نور طبیعی نادیده گرفته و از نور مصنوعی سود جسته شود پسندیده نیست. بگذریم از اینکه این راهی است که غربیان رفته اند و خود به بیراهه بودن آن وقوف یافته اند. هرچند آنها لااقل این توجیه را داشته اند که در بیشتر سرزمینهایشان از نور طبیعی کافی در بیشتر فصول سال و ساعات کاری محروم اند، حال آنکه ما چنین محدودیتی را نداریم.
نتیجه اینکه کنار گذاشتن نور طبیعی و توسل به نور مصنوعی و اصل قراردادن آن می تواند به عنوان آسان طلبی و گریز از آن مسائل معماری تلقی شود که به تبع پذیرفتن نور طبیعی به عنوان اصلی در طرح مطرح می شود. از جمله اینکه طبقات بنا در هم تنیده می شوند و بررسی و تصمیم گیری در مورد طرح هر طبقه بدون بررسی تأثیرات آن در طبقات دیگر غیرممکن خواهد بود. از طرفی، چون نور طبیعی در جهات مختلف جغرافیایی و در آب و هوای تهران شديداً متفاوت است و نیاز به نحوه های مختلف کنترل دارد، تقارن هیئت ساختمان، که اغلب چون اصلی انتزاعی بدون توجه به مقیاس بنا مورد توجه است، طبعأ از بین می رود. نور غرب و جنوب غربی و شمال غربی - مگر در طبقات پایین که با یکی از زیباترین پدیده های طبیعت یعنی درختهای خزان دار قابل کنترل است - در طبقات بالا مردود و یا اقلاً نامطلوب است و عدم تقارن حاصل در همه اندام بنا از بالا تا پایین تأثیر می گذارد.

تقابل نظم و آزادی در معماری کتابخانه ملی

 دو تمایل متضاد در هر معماری وجود دارد: نظم و آزادی. تعادل بین این دو به معماری شکل می دهد. عمدتاً تکنولوژی است که تعیین کننده نظم معماری است، ولی پس از متحول شدن تکنولوژی و تغییر محدودیتها نیز به صورت عادت و سنت به حیات خود ادامه می دهد. یکسان بودن عناصر پوششی مثلاً تیرهای چوبی از تنه درختان، موازی بودن دیوارها را می طلبید و فشار متقارن طاقها و گنبدها شکلهای متقارن و ترکیبات مثلثی یا هرمی را ایجاب می کرد. اغلب محدودیتهای تکنولوژیکی، علی الخصوص در ترکیبات وسیع، به نظمی دو خطی شامل دو دسته خطوط عمود بر هم که شکلهای قائم الزاویه ایجاد می کنند منجر شده است، ولی معماران هر جا که توانسته اند به نظمهایی با خطوط بیشتر رسیده اند: به نظم سه خطی بیشتر در غرب، به نظم چهار خطی بیشتر در شرق، و حتی در نقش و نگار و تزیینات بنا که محدودیتهای تکنولوژیکی وجود ندارد، پرش خیال و جستجو برای آزادی بیشتر و برای بیان وسیعتر به نظمهای چندین خطی یا حتی نظمهایی بدون خط مستقیم انجامیده است.نظمی که بر طرح کتابخانه ملی حاکم است نظمی چهار خطی است. دهانه یکسان ستونها در در جهت پیرو نظمی دو خطی است، اما یکسانی دهانه ها نظمی دیگر را القا می کند که چرخشی ۴۵ درجه نسبت به نظم اولیه دارد. نظم دو خطی تعیین کننده چگونگی جایگزینی عناصر سقفی از قبيل نورگیرها، چراغها و دریچه های هوارسانی و قسمتی از اندام ستونها خواهد بود. عناصر جداکننده، طره ها، كفها و فضاهای باز میان آنها که طبقات را به هم مرتبط می کنند، و بالاخره شکل خارجی بنا، از این نظم چهارخطی پیروی می کنند. با پیروی از این نظم، تبعیت از حرکات انسانی بیش از پیش می شود و ارتباط شكلها با بیننده، چه در خارج و چه در داخل بنا، آسانتر صورت می گیرد.
به این ترتیب، در مقیاسهایی که دیده و حس می شود، شکلهای متقارن بر ترکیبات تسلط دارد، زیرا با سابقه ای که در اذهان دارد احساس آرامش و اطمینان ایجاد می کند. ولی در مقیاسهای بزرگ و خارج از وسعت درک انسانی، شكلها از تقارن و نظم رها هستند.شکل یابی غیرمتقارن هیئت خارجی بنا برای انطباق صمیمانه با زمین و محیط پیرامون و بالاخره آخرین عامل مورد بررسی در اینجا محیط پیرامونی شهری و طبیعی و شکل زمین و ضوابط ساخت است که به اهم مسائلی که ایجاد می کنند اشاره شد.
بنا باید در بر شمالی به میدان متصل شود و مرجح است که در این سمت نمایی نسبتا منظم و در هماهنگی با نظم میدان داشته باشد. ولی هرچه از میدان و از دید میدان دور می شود، به همان نسبت می تواند از نظم رها گردد و با انحناها و شیبهای خیابانهای اطراف و پستی و بلندیهای طبیعی زمین و محیط پیرامون انطباق یابد و با آن در آمیزد. در نتیجه بنا در ترکیب منطقه، می تواند مانند عنصری انتقالی بین دو قطب متضاد آن عمل کند و از این طریق با آن هماهنگ شود.

شکل نهایی طرح

در پی آنچه از خواص ذاتی و ماندگار موضوع طرح و شرایط پیرامونی آن برشمرده شد، اندام بنا به صورت گسترده، فشرده و با ترکیبی از نظم و آزادی در نور و هوای این سرزمین شكل می گیرد و عناصر آن جای خود را در این اندام می یابند.
فضاهایی که مورد مراجعه مردمان است به طور طبیعی در طبقه همتراز میدان و یک طبقه زیر و یک طبقه روی آن قرار می گیرند و چون شاخه های درخت با درختانی در زیر نور در هم بافته می شوند.
نور افق از روزنهای حاشیۀ فضاها و نور خط الرأسی از نورگیرهای سقفی و نور پیشانی از پنجره های اسپَری، همه این فضاها را غرق در نور می کنند. جستجوی نور، سقف بعضی از فضاهای داخلی را که در جوار فضاهای پیرامونی با سقف کوتاه قرار دارند تا ارتفاع سه طبقه می رساند که یادآور تالارهای مرتفع معماری گذشته در ترکیب با شاه نشین های اطراف آن است. مخازن همجوار تالارهای مطالعه که به روشنی نیاز ندارند، به طرف جبهه غرب که پنجره های گسترده را برنمی تابد کشیده می شوند.مخازن بسته مرکزی که، سنگینترین فضاهای طرح هستند، زیر این فضاها قرار می گیرند و مرکز ثقل بنا را پایین می آورند و برای احتراز از نور و سیلاب احتمالی از حاشيه بنا دور می شوند.سبکترین عنصر طرح بعنی دفاتر ریاست و دفاتر خدمات اداری به بالاترین تراز ساختمان صعود می کنند و بر فراز این دفاتر، فضای محصور آنتنها و بشقابهای مخابراتی جایگزین می شود.
فضاهای خدمات پشتیبانی و سایر فضاهای جنبی در حاشیه و در سطوحی که از سطح زمین بالاتر است، در اطراف تالارهای مطالعه و مخازن و حتی در طبقات پایین نزدیک سطح زمین در جبهه غرب، در پناه درختان خزاندار، ارتباط خود را با روشنایی برقرار می کنند.
و بالاخره در پایین ترین ترازها و کف دره، که باز از خیابان جنوبی بالاتر است، توقفگاه اتومبیلها و شماری فضاهای خدماتی نظیر باراندازها و خدمات وابسته مستقر می شوند.فضاهای پارکینگها به طور طبیعی از حاشیه بنا تهویه می شوند. در صورتی هم که سیلاب بتواند از سکوهای دور بنا عبور کند، که چون سدی حافظ بنا هستند، از پایین ترین سطح به جنوب هدایت می شود.
برای نماسازی بنا، استفاده از آجر پیشبینی شده است. در معماری پیشینیان ما، آجر ترکیبهایی حیرت آور از عظمت و تواضع را پدید آورده است. در عین حال، نمونه های درخشانی از تزیینات آجری با قطعات یکسان یا با قالبها و شکلهای مختلف در معماری مزین این سرزمین وجود دارد. در طرح کتابخانه ملی، به خصوص برای تاکید بر وقار موضوع طرح و خلوص معماری آن، استفاده از آجر پیشبینی شده و برای تزیین و ایجاد نقش و نگار در ساختار خارجی و نمای آن، آجر چینی ساده و ایجاد نقش با برجسته کردن آجر، و حتی استفاده از آجر با رنگهای مختلف و نزدیک به هم و حتی آجر با لعاب کاشی آبی آسمانی و فیروزه ای کم رنگ در نظر است.
مقاطع بنا با تبعیت از اصول ارائه شده، در شکل کلی یکسان اند ولی در جزئیات فضاها، و به تبع جستجوی نور و شیب زمین بسیار متفاوت اند. به عبارتی دیگر، وحدت در کل و تنوع در اجزاء حكمفرماست.
اندام کلی بنا، ترکیبی بالارونده و دور شونده، سیال و شناور در فضا را یافته است که به سبب همه سویی در شکل کلی، جهت به خصوصی را القا نمی کند، به سمتی و به بیننده ای نظر ندارد، و دید را به تدریج به بالاتر و دورتر و بالاخره به بی نهایت می کشد - ترکیبی هرمی که ترکیب اکثر بناهای دلپذیر معماری گذشته است.
با تأمین بیشترین و دلچسب ترین نور از نورگیرهای سقفی و پیشانیها، مشابه بازارها و تیمچه ها و مساجد گذشته، روزنهایی که در نما به چشم می آیند محدود و کوچک اند و بناهای مألوف و تک افتاده ای چون کاروانسراها، قلعه ها و ارگها را که شمارشان به خاطر بافت فشرده شهرها زیاد نیست تداعی می کند.
ترکیب هرمی بنا را سکوهای اطراف که یادآور باغهای کوهپایه ای این سرزمین هستند تا کناره های زمین ادامه می دهند و همۀ محوطه و ساختمان را به صورت اندامی یکپارچه و یادواره گونه در می آورند: یادواره ای که نمیخواهد با جدا شدن از محیط پیرامون خود را نشان دهد، بلکه صمیمیتش با محیط آن را به این مرتبه می رساند.

پی نوشت:
طرح کتابخانه ملی ایران را مهندسان مشاور پیرراز تهیه کرده اند.
۱. cosmopolitan
۲. پنجره های اسپَری نورگیرهایی هستند که از اختلاف ارتفاع سقف یک فضا ایجاد می شوند.

مقالات مرتبط:

بخش اول) کتابخانه ملی ایران بعد از انقلاب اسلامی
گفتگو با محسن میرحیدر، مدیر طرح ساختمان کتابخانه ملی ایران
مسابقه طراحی کتابخانه ملی ایران
نقد آثار مسابقه کتابخانه ملی ایران 
کتابخانۀ ملی ایران، مجله معمار 
- برنامه طراحی کتابخانۀ ملی ایران، فصلنامه آبادی
ارزیابی فنی کتابخانۀ ملی ایران
-شکوفایی عنصر مدیریت در اجرای ساختمان کتابخانۀ ملی
-معماری شریعت زاده  و سیمای شهر
-اعتدال میان سنت و نوآوری


بخش دوم) درباره مسابقه کتابخانه ملی پهلوی قبل از انقلاب

مسابقه بین المللی معماری کتابخانه ملی پهلوی
مصاحبه با جیانکارلو دِ کارلو، درباره مسابقه بین المللی کتابخانه ملی ۱۳۵۶
- مروری بر مسابقه کتابخانه ملی پهلوی در سال ۱۳۵۶