Study
یادداشت هایی از عصر پهلوی: دانشگاه تهران چگونه بوجود آمد
نویسنده : علی اصغر حکمت
مجله خاطرات وحید - فروردین و اردیبهشت 1354 - شماره 42 و 43
مـقدمه
بـاغ جلالیه
در شمال غربی شهر تهران در 1312 صحرای شنزاری بود که از جنوب به خندق (شهر طهران) و از شـمال به تپههای قریهُ امیرآباد تا فرحزاد منتهی میشد در این دشت تنها آبادی کـه به چشم میخورد بـاغ بـسیار وسیعی بود که عمارت مختصری در جنوب آن در دو طبقه ساخته و به درختهای کهنسال کاج احاطه میشد و در تمام آن باغ اشجار میوه بسیار کاشته بودند.
قریب به 100 سال پیش در اواخر سلطنت ناصر الدین شاه در حـدود 1300 هجری قمری شاهزاده جلال الدوله فرزند ارشد سلطان مسعود میرزا ظل السلطان آن باغ را احداث کرده بود و از این جهت به«جلالیه»موسوم شد.
این سرزمین مبارک مقدر بود که در اوایل قرن چـهارم در عـصر همایون سلسلهُ پهلوی آبادترین و زیباترین محلات پایتخت بلکه ایران بشود،در همین منطقه بود که نهر بزرگی احداث شده و 50 سنگ آب از رودخانه کرج به تهران آوردند و مخرج آن اینک به صورت «بلوار الیزابت دوم»درآمـده اسـت.و در شمال آن سابقا «میدان معروف»جلالیه برای رژه سوم اسفند برگزیده شد و اینک پارک دلآویزی بنام«فرح»در آنجا ایجاد شده است.و بالاخره در همین سرزمین مبارک بود که دانشگاه تهران آفتاب وجود مـسعود خـود را در افق علم و دانش درخشان کرد.
شبی که دانشگاه متولد شد.
در یکی از شبهای فرخنده اواخر بهمن 1312 جلسهُ هیئت وزراء در حضور شاه در عمارتی که اکنون مقر کاخ ملکه پهلوی است تشکیل شـده بـود سـخن از آبادی تهران و عظمت ابنیه و عـمارت و قـصور زیـبای جدید در میان آمد، مرحوم فروغی رئیس الوزرا در این باب به شاهنشاه تبریک میگفت.
و دیگر وزیران نیز هر یک به تحسین و تمجید زبـان گـشوده بـودند.چون نوبت به بنده نگارنده رسید که بـه سـِمَت کفیل وزارت معارف در آن میان حاضر بودم گویا خداوند متعال به قلب من الهام کرد که عرض کردم در آبادی و عـظمت پایـتخت البـته شکی نیست ولی نقصی که دارد این است که این شهر هنوز عـمارت مخصوص اونیورسیته(دانشگاه) ندارد و حیف است که این شهر نوین از همه بلاد بزرگ عالم از این حیث عقب بـاشد.شـاه بـعد از اندک تأملی گفتند: «بسیارخوب آنرا بسازید.»
در جلسه بعد هیئت وزراء در آغاز بـه وزیـر عدیله مرحوم علی اکبر داور رو نموده فرمودند در بودجۀ سال بعد 250000 تومان به وزارت معارف اعتبار بدهید که بـه مـصرف سـاختمان مدرسه برسانند.
چند روز بعد که بودجۀ سال نو تدوین و تنظیم شد و بـه تـصویب رسـید وزیر مالیه اضافه بر اعتبار مقرر هر ساله مبلغ مزبور را جهت ساختمان مدارس در فـصل مـخصوص گـنجانیده و قبل از نوروز به تصویب رسید و به وزارت معارف هم ابلاغ شد و من مأمور و مکلف شـدم کـه ساختمان دانشگاه را آغاز نمایم.
انتخاب زمین
در فروردین ماه 1313 بیشتر اوقات درصدد پیدا کردن زمـینی بـرای پی ریزی و آغاز عمارت دانشگاه بودم در گوشه و کنار به تجسس و تحقیق مشغول شدم بالاخره باغ جـلالیه را از هـرجهت مناسب دیدم ، از جمله زمینهائی که عرضه شد در بهجت آباد بود که آنوقت در اطراف بـاغ مـعروف آن عمارت و خانههائی بود. مهندس وزارت معارف موسیو آندره گدار آنرا نپسندید و کمی عرصه و قلت وسعت آنـرا خـاطرنشان ساخت.
مالکین اراضی بهجتآباد که از این جانب مأیوس شدند در نزد وزیر مـالیه کـوشش کـرده و خاطر آن مرحوم را بر ترجیح زمین خود جلب کردند. یکی از شبهای فروردین ماه همان سال که پیـشنهاد جـلالیه و بـهجتآباد مطرح شد مرحوم داور رجحان بهجتآباد را قویاٌ پشتیبانی می کرد و بالاخره اخذ رأی به عـمل آمـد و معلوم شد ایشان اکثریت داشتند و من بسیار دلشکسته و نومید گشتم در این اثنا شاه به جلسۀ وزرا ورود فـرمودند پس از انـدکی به رسم معمول از مرحوم فروغی نخستوزیر سؤال کردند چه میکردید.
مرحوم فـروغی عـرض کرد«صحبت انتخاب زمین برای دانشگاه بـود دو مـحل پیـشنهاد شده یکی بهجتآباد و دیگری جلالیه»شاه بـعد از انـدک تأملی فرمودند«باغ جلالیه را انتخاب کنید.بهجتآباد ابدا شایسته نیست من همه ایـن نـواحی را با اسب گردش کرده و دیـدهام»مـطلب تمام شـد و مـن مـشغول بکار شدم.
باغ جلالیه افزون از 200000 مـترمربع بـود که از مالک آن تاجری بنام حاج رحیم آقا اتحادیه تبریزی خریداری شد و تـوافق حـاصل شد که متری 5 ریال حساب نـماید از این مبلغ وزیر مـالیه مـتری ده شاهی آنرا کم کرد.در مـوقع امـضاء قباله به نماینده وزارت معارف دستور داده شده بود که در قباله قنات مخصوص جـلالیه نـیز باید قید شود و اِلا قباله را امـضاء نـنماید.به ناچار مالک قبول کـرد و مـبلغی در حدود 100000 تومان که بـه پول امـروز شاید 20 میلیون تومان ارزش دارد دریافت کرد.و قباله امضاء و زمین تحویل وزارت معارف گردید. و موسیو گدار بـه طـرح نقشه آن مشغول شد.اول چیزی که بـه عمل آمـد نرده اطـراف آن بـاغ و اراضـی آن بود.که هنوز آن سر در فلزی زیبا برقرار است و امید است که تا ابد برقرار باشد.
دانشگاه تهران در سال 1940- منبع : www.ncap.org.uk پارک لاله (پارک فرح) در سال 1940- منبع : www.ncap.org.uk
تالار تشریح -اولیـن سـاختمان دانشگاه
فن تشریح که از ارکان مـهم عـلم طـب اسـت تـا آن تاریخ به صـورت تـئوری تدریس می شد.لزوم تعلیم عملی آن بدون وجود محل مخصوص که بتوان اجساد اموات را عملا تجزیه نـمایند مـمکن نـبود. احـساسات عـامه و خرافات و احترام اجساد اموات مانع از اجرای این سبک عملی تعلیم تشریح بود.
رضـا شـاه در هنگام بازدید تالار تشریح عصر 15 بـهمن 1313 - منبع عکس : wikipeida
بنابراین در نظر گرفته شد که ساختمان دانشگاه از دانشکده پزشکی شروع شود و از آنهم شعبه تشریح عـملی و تالار تشریح Selle de Dessection آغاز گردد.
در اوایل اردیبهشت این ساختمان آغاز گردید و با کمال جدیت تعقیب می شد نقشه محل نگهداری اجساد و سالنهای تشریح در دو طبقه و آمفیتأتر مخصوص تعلیمات نظری به مرحله اجرا گـذارده شـد و تا اواخر دیماه 1313 خاتمه پذیرفت وقتی که گزارش اتمام بنا به عرض پیشگاه شاهنشاه رسید از سرعت اتمام آن بنا ابراز تعجب کردند و قرار شد که یک روز مخصوص به زمین دانـشگاه تـشریف آورده و تالار تشریح رامعاینه فرمایند.
رضا شاه در موقع بازدید عمارت نوین تالار تشریح عصر 15 بهمن 1313
دکتر امیر اعلم رئیس کـرسی تـشریح بود و دکتر ابو القاسم بـختیار جـراح و معاون دانشکده طب و دکتر بلر آمریکائی جراح بیمارستان آمریکائی تهران سعی بلیغ و کوشش فراوان در این راه به خرج دادند حتی برای اولین بار اجساد امـوات بـلاصاحب را مخفیانه دکتر بختیار از مـریضخانههای دولتـی تحویل گرفته و در اتومبیل شخصی خود به تالار تشریح میآورد و در سالن زیرزمین در محوطههای مخصوص محلول ضدعفونی قرار میگرفت.
15 بهمن 1313
برای گشایش تالار تشریح به نظر رسید که یک لوحه تاریخی از طـلای خـالص تهیه و در زیربنای دانشگاه نصب شود و روز دوشنبه چهاردهم بهمن در محلی که مرکز دانشگاه خواهد بود در زمین ودیعه گذاشته شود این پیشنهاد به عرض رسید و شاهنشاه تصویب فرمودند ولی روز سیزدهم بهمن با تلفن بـه ایـنجانب ابلاغ شـد لوحه طلا را تغییر داده و از فلز تهیه نمائید زیرا دفن کردن مبلغی طلا در زیر خاک برخلاف اقتصاد است ایـن امر مبارک به فاصله 24 ساعت انجام شد.
روز چهارده بهمن باران شـدیدی در تـهران شـروع شد که تا نیمهشب اتصالاٌ می بارید عصر آن روز اینجانب از فرط نگرانی که جهت انجام تشریفات و پذیرائی از مـوکب شـاهانه داشتم به آقای ادیب السلطنه سمیعی رئیس تشریفات دربار با تلفن استعلام کـردم کـه ایـن باران سیلآسا اگر ادامه یابد آیا موکب همایونی فردا تشریففرمای محوطه خواهند شد یا نه؟
بـه فاصلۀ 10 دقیقه جواب رسید که فرمودند اگر سنگ هم از آسمان ببارد خواهم آمـد البته تکلیف معلوم بـود تـوکل بخدا کرده آماده پذیرائی شدم.
صبح دوشنبه از بخت بلند و طالع میمون شاهنشاه هوا صاف و آفتاب درخشان طالع و باد شدیدی می وزید که به فاصله 2 ساعت اراضی جلالیه را که پر از گل و لای بود خشک نـمود در آن محوطه در زیر پلههای جنوبی که اکنون محل قسمت مرکزی دانشکدۀ پزشکی است چادرپوش نصب و برای پذیرائی مفصل شاهانه آماده گردید و برحسب دعوتی که از طرف وزارت معارف به عمل آمده بود هیئت دولت و نـمایندگان مـجلس شورای ملی و صاحبمنصبان ارشد وعده کثیری از اعیان و رجال در ساعت 3 بعدازظهر در محل حضور یافتند.
موکب شاهانه نخست به تالار تشریح تشریف فرما شده و ساختمان آن را بدقت بازدید فرمودند نگارنده توضیحات لازم را به عـرض مـیرساند در زیرزمین محل انبار اجساد که مخصوص نگهداری کالبد اموات برای تشریح بود آماده شده بود که در آنجا اموات را ضد عفونی کرده و در حوضچههای فلزی فرو برده و بواسطۀ کورههای طبی فـضولات اجـساد را معدوم و پس از فرو بردن در حوضچه مملو از محلول ضدعفونی و تزریق مواد طبی برای عمل آماده می شد در همین قسمت لولههای متعدد آب سرد و گرم کشیده شده و آب به طبقات فوقانی امتداد یافته و تقسیم مـیشد.
شـاهنشاه در ایـن زیرزمین نیز تشریف آورده و وقتیکه حـوضچههای فـلزی را مـلاحظه فرمودند سئوال کردند آیا اجساد اموات اکنون موجود است؟نگارنده عرض کرد که آری فرمودند، سر یکی از آنها را باز کنید بنده آنرا گـشوده و ایـشان جـسد را مشاهده کردند.
اعلیحضرت شاهنشاه پس از بازدید قسمتهای مـختلف تـالار تشریح نقشه تفصیلی ساختمان دانشگاه را که محل هریک از دانشکدهها بود نشان می داد و در اتاق دفتر تالار گسترده شده بود مـورد تـوجه قـرار داده و کفیل وزارت معارف به عرض رسانید که مطابق این نقشه تـالار تشریح جزء کوچکی از دانشکده طب است و آن دانشکده خود قسمتی از دانشگاه می باشد که انشاء اللّه روزی برسد که تـمام دانـشگاه بـا فروع و شعب و منظمات تماماٌ ساخته شود.
لوحۀ تاریخی
پس از ملاحظه و سرکشی از تـالار تـشریح شاهنشاه به محوطۀ دانشگاه در جلوی چادر پوش تشریف بردند. دورنمای وسیع باغ جلالیه که جایگاه آینده دانـشگاه بـود در مـدنظر گسترده و در زیر تابش آفتاب و هوای فرحانگیز جلوه و جذبه خاصی داشت مدعوین هـمه در جـلوی چـادر صف کشیده و منتظر مقدم همایونی بودند و در آنجا بود که حفره مخصوصی برای نصب لوله تـاریخی حـفر شـده بود و محفظه سنگی منتظر آن لوحه بود کفیل معارف، لایحهای مبنی بر سپاسگزاری و کسب اجـازه قـرائت کرد و سپس با کمال ادب و احترام لوحه فلزی را که بر روی آن خط نـستعلیق زیـبا عـبارت ذیل نقر و کنده شده بود تقدیم نمود.آهسته سئوال فرمودند از فلز است یا طلا؟عرض کـردم کـه از برنز تهیه شده ،عبارت منقور که بفارسی ناب انشاء شده بود این اسـت:
«هنگام شاهنشاهی پادشاه ایران رضا شـاه پهـلوی سر دودمان پهلوی ساختمان دانشگاه تهران به فرمان او آغاز و این نوشته کـه بـه یـادگار در دل سنگ جا گرفته به زمین سپرده شد.بهمنماه 1313 خورشیدی»
رضا شاه هنگامی که لوح یادگار تاریخی دانشگاه را در حفره قرار میدهند 14 بهمن 1313
- تصویر مربوط به اصل مقاله نمی باشد. www.irdc.ir رضا شاه در مراسم نصب لوح آغاز بنای دانشگاه تهران - منبع
آنگاه فرمودند«ایجاد دانشگاه کاری اسـت کـه مـلت ایران بایستی که خیلی قبل از این شروع کرده باشد حالکه شروع شـده بـاید جدیت نمود که زودتر انجام گیرد»
در میان حضار مرحوم مهدی قلی هدایت(حاجی مخبر السلطنه)رئیـس الوزراء سـابق ایران که از لحاظ سن و قدمت خدمت مرتبه ارشدیت داشت، مرتجلاٌ عرض کـرد«ذات مـقدس شاهانه چند سال قبل کلنگی به زمـین زدنـد کـه اوضاع جسمی مردم این کشور را اصلاح مـی کرد (اشـارۀ او به کلنگی بود که اعلیحضرت شاه در سال 1307 برای ایجاد راهآهن در محل ایستگاه کنونی بـه زمـین زدند)امروز نیز بنائی را شـروع مـیفرمائید که روح را پرورش مـیدهد.الحـمد اللّه که نمردم و چنین روزگاری را دیـدم.
بـعد از آن تلگراف ذیل که از طرف موسیو شارلوتی رئیس دانشگاه پاریس مخابره شده بـود قـرائت شد:
جناب...وزیر معارف ایران.
امـروز که در ظل عنایت اعـلیحضرت رضـا شاه پهلوی شالودۀ دانشگاه تـهران گـذارده میشود،دانشگاههای فرانسه تبریکات صمیمانه خود را از این عمل عظیم تقدیم میدارد و ترقی و پیـشرفت عـلمی آن دانشگاه را مسالت میدارد.شارلوتی.
رضا شاه هنگام بازدید مـحل دانـشگاه تهران جمعه 15 بهمن 1313- منبع : www.irdc.ir - تصویر مربوط به اصل مقاله نمی باشد.
رضا شاه هنگام بازدید مـحل دانـشگاه تهران جمعه 15 بهمن 1313- منبع : www.irdc.ir - تصویر مربوط به اصل مقاله نمی باشد.
کـفیل مـعارف توضیحات عرض میکند،پس آنگاه ذات مبارک شاهانه در داخل حفره لوحه را در محفظه سنگ مرمر قرار دادنـد و بـلافاصله مهندس مسئول با روغن پارافین جـوشان تـمام آن محوطه اطـراف لوحـه را پر کـرد و شاهنشاه نسبت به کـفیل معارف ابراز مرحمت فرموده و جمعیت را ترک کرده و به طرف ساختمان جایگاه مخصوصی که در شمال دانـشگاه بـرای میدان رژۀ نظامی ساخته شده بـود تـشریف بـردند.
بخش دوم- بـخش خاطرات
آغاز ساختمان
پس از روز تاریخی 15 بهمن 1313 که اعلیحضرت شاهنشاه لوحه یادگار بنیاد عمارت دانشگاه را در مـحلی که اکنون پلکان ورودی جنوبی دانشکده پزشکی است در دل سنگ به ودیعه نهادند ساختمان در زمـین وسیع جلالیه بیدرنگ شـروع گـردید.
عرصه این زمین که اکنون از طرف شمال منتهی به خیابان دانش و جنوب آن خیابان شاهرضا و ضلع شرقی آن خیابان آناتول فرانس و ضلع غربی آن خیابان 21 آذر است شامل 201180 متر مربع میباشد و مساحت ابنیه اعیانی آن که شامل بر دانشکدههای شش گانه و کتابخانه مرکزی و باشگاه است،119580 متر مربع است.
نقشه عمومی دانشگاه را یک معمار عالی مقام فرانسوی موسوم به آندره گدار رئیس کل باستانشناسی و موزۀ ایران باستان ،دیپلمه مـدرسه عـالی صنایع ظریفه پاریس طرح کرد و نگارنده روز مبارک 15 بهمن 1313 در تالار تشریح آن را به عرض شاهنشاه رسانیده و ضمنا توضیحات لازم را تقدیم نمودم و مورد تصویب قرار گرفت.
دستگاهی در سال 1313 ش در وزارت معارف بنام«اداره ساختمان»تـشکیل شـده بود که با اعضاء فنی و اعتبار 250000 تومان اعطائی بودجه معارف آغاز به کار کرد.
نخست طرح چهار خیابان خارجی و دو خیابان داخلی ریخته شد و در اواخر زمستان آن سال در تمام این شـش خـیابان نهالهای درختان سایه گستر چنار غرس گردید که اکنون چهل ساله شدهاند.
اولین دانشکده
نخستین دانشکدهای که بر طبق برنامه در دست اقدام شد دانشکده طب (پزشکی) بود.به دو دلیل آن دانـشکده در رأس بـرنامه قـرار داشت که اولا در آن تاریخ تشکیلات مـدرسه طـب تـکامل یافته و به صورت یک مدرسه عالی(فاکولته)درآمده بود ولی در خانههای استیجاری نامناسب با کمال مضیقه روز میگذرانید.ثانیا آنکه از همه مهمتر احـتیاج مـبرم کـشور به وجود اطباء جوان بود که در آن دانشکده هـرچه زودتـر تربیت بشوند و چرخ بهداشت مملکت را بکار بیندازند.تجهیز پزشک داورساز و دندانساز وظیفه حیاتی مملکت و دولت بود. صبح روز سوم خرداد 1314 در خـدمت مـحمد عـلی فروغی رئیس الوزراء کلنگ نخستین مدرسه طب به زمین زده شد و روز 4 اسـفند 1316 ساختمان تمام آن از اصل و فروع و دو(فاکولته)دندانسازی و داروسازی در دو نقطه شمال شرقی و غربی ساخته و پرداخته و در مجلس با شکوهی کـه در تـالار کـوچک دانشکده طب تشکیل شده با حضور هیئت دولت وکلای مجلس و رجـال و اعـیان و دانشمندان و اساتید پزشکی چنان که الان هست افتتاح یافت که انشاء اللّه پاینده بماند.
تصویر
محمد علی فـروغی
تـالار ابـن سینا
در شمال دانشکده در ورودی بزرگی به خیابان دانش باز می شد،و در داخل دهـلیز عـریضی وارد مـیشد که در اضلاع آن اشعار معروف حکیم نظامی به خط ثلث به قلم عبد الحـمید مـلک الکـلامی خطاط معروف بر روی سنگ مرمر کتیبه شده بود.
نگارنده بخوبی به خاطر دارم که در وسـط دهـلیز در مقابل در ورودی این ابیات خوانده می شد:
فرمود نبی که علی علمان علم الا بدان و عـلم الادیـان
در نـاف دو علم بوی طیب است آن هر دو فقیه یا طبیب است
میباش فقیه دانش اندوز امـا نـه فقیه حیلت آموز
میباش طبیب آدمی هش اما نه طبیب آدمی کش...الخ
تـالار عـظیم ابـن سینا که اکنون موجود است در محل همان دهلیز و بر روی نقشهای طراحی مهندس فرانسوی در عصر اعـلیحضرت شـاهنشاه آریا مهر در سال 1331 شمسی شروع گردید .در آن هنگام انجمن آثار ملی برحسب اجـازه شـاهنشاه کـه همواره به تجلیل بزرگان تاریخی علاقه قلبی دارند در صدد بود که به مناسب هزارمین سـال تـولد حـکیم بزرگ شیخ الرئیس ابوعلی سینا در ایران جشنی عظیم برپا کند و آرامگاه او را در هـمدان بـسازد، همانطور که در زمان پدر تاجدار ایشان برای گویندۀ طوسی از ادب تجلیل کردند، در این زمان نام آن حکیم بزرگ را زنـده نـمایند.این تالار در سال 1332 آماده و مجهز شد. رئیس دانشگاه وقت دکتر علی اکـبر سـیاسی و رئیس دانشکدۀ طب دکتر جهانشاه صالح در تـکمیل آن الحـق سـعی بلیغ نمودند و کنگره بین الملی هزاره آن حـکیم بـزرگ در اردیبهشت 1333 در آنجا تشکیل و به مسافرت همدان و گشایش آرامگاه عظیم او پایان یافت.
دو دانشکده حـقوق و فـنی
در سال 1314 از طرف شاهنشاه اعتبار سـاختمان وزارت معارف بـه یـک مـیلیون ریال افزایش یافت که از آن سـال بـه بعد علاوه بر هزینه عمارات دانشگاه،برای ساختمانهای دبیرستانهای نوبنیاد در شهرهای بزرگ نـیز بـه مصرف رسیدو قسمت اعظم آن برای سـاختمان دانشکدهها تخصیص یافت ایـن اعـتبار تا سال 1317 همه ساله اعـطا مـی شد و بناها ادامه داشت.
بعد از دانشکده پزشکی برنامه ما عبارت از ساختن دو دانشکده حقوق و فنی بـود که هر دو در ضلع غربی دانـشگاه جـای دارنـد.چون ساختن ایـن بـناهای عظیم و وسیع در مرکز ولایـات از طـاقت اداره کوچک خارج بود،ناچار بنای دو دانشکده بطور مقاطعه به شرکت ساختمانی سوئدی«سانتاپ» واگـذار و قـرارداد بسته شد.
نقشه داخلی دانشکده حـقوق بـه مهندس مـحسن فـروغی کـه تازگی بعد از تکمیل تـحصیلات در مدرسه صنایع ظریفه پاریس به ایران آمده بود محول گردید.این مهندس با ذوق و دانـشمند کـه به مدرسه حقوق علاقه ارثی داشـت و پدر بـزرگوارش سـالها در آن مـدرسه ریـاست و تدریس کرده بـود بـا اشتیاق فطری وارثی به کار پرداخت.
نقشه دانشکده فنی را مهندس سیرو فرانسوی طرح کرد و عمل مقاطعه کـار آن دو مـهندس در تـحت نظر و مراقبت قرار دادند.
و اینجا باید از حـسین جـودت رئیـس ادارۀ سـاختمان بـه نیکی یاد کنم که در طول مدت ساخت ساختمان دانشگاه با جدیت و ذوق و شوق مباشرت این کار بزرگ را به عهده گرفت و با درستی و امانت و جدیت خستگیناپذیر خود به این بـنای تاریخی خدمت میکرد.
متأسفانه اتمام آن دو دانشکده در زمان اینجانب نصیب نشد و من در تیرماه 1317 از خدمات معارف بر کنار شدم و بعدها وزراء معارف وقت با کمال جدیت بنائی را ادامه داده و آن را به پایان رسانیدند.
مدرسه عـالی حـقوق و علوم سیاسی در آن زمان در عمارت کوچکی در کوچه اتابک (بین لالهزار و فردوسی) قرار داشت.در این خانه کوچک بیرونی مرحوم امین السلطان اتابک اعظم عصر ناصری و مظفری بود که بعدها به دولت مـنتقل شـد(اتابک در اواخر ایام صدارت خود در شمال غربی شهر تهران پارک وسیعی احداث کرد که ورثه او آن پارک را به ارباب جمشید بازرگان زرتشتی فروخته و بعداٌ سفارت دولت روس آنـرا خـریداری کرد و درحال تحریر این پارک مـقر سـفارت شوروی است).
توسعۀ دانشگاه در عصر همایون شاهنشاه آریا مهر
در اوان سلطنت شاهنشاه جوان و جوان بخت در شهریور 1320 دانشگاه در دست ساختمان و نیمه تمام بود و هنوز جهت سـاختمان دانـشگاههای ادبیات و علوم و سایر سـاختمانها چـون باشگاه اقدامی نکرده بودند.
شاهنشاه آریا مهر هم از آغاز سلطنت خود شیوه مرضیه پدر تاجدار خود را پیش گرفته دستور دادند که اعتبارات ساختمانی به وزارت معارف همه ساله در بودجه کماکان بلکه افـزایش یـابد.ازاینرو وزرای معارف وقت و رؤسای دانشگاه به نوبت خود بقیه ساختمان دانشگاه را وجهه همت قرار داده و بحمد اللّه به نتیجه مطلوب رسید چهار دانشکده علوم و حقوقی و فنی و ادبیات همه در اوائل سلطنت ایشان ساخته و پرداخـته و افـتتاح یافت.و ایـشان به هریک از آن دانشگاهها شخصا تشریف آورده و برای تکمیل و توسعه آن اوامری صادر میفرمودند.
در آن زمان بر عمارت دانشگاه اضـافات و تأسیسات جدیدی نیز بعمل آمد که شرح مفصل آن از حوصلۀ این یـادداشتهای مـختصر بـیرون است از مهمات آن آنچه نظر دارم اجمالاٌ یاد میکنم:
1- در سمت غرب دانشگاه زمین کوچکی بود که قبلا خریداری شـده و در نـظر بود ساختمان فرعی در آن بنا شود به دستور ایشان آن زمین را توسعه دادنـد و عـمارت بـزرگی در چهار طبقه با وسعت فراوان در آن ساخته شد که اینک مقر رئیس دانشگاه و ادارات مرکزی اسـت.
2-کوی دانشگاه.
در فاصلۀ سه کیلومتر در شمال اراضی جلالیه روستائی بود بنام«امیر آبـاد»که چند خانه دهـقانی در آن سـاخته و رشته قنات و مزارعی داشت.
در ایام شوم سال 1320 که مصادف با جنگ دوم جهانی بود و خاک میهن عزیز پی- سپر لشکر بیگانگان شد که از شمال و جنوب به ایران تاخته و به بهانه حمل اسلحه از آمریکا بـه روسیه راه آهن سراسر و مناطق مختلف را تصرف کردند.پایگاههائی برای ارتش خود بنا نموده بودند از جملۀ این قریه و اطراف آن پایگاه ارتش آمریکا شد.در آنجا اردوگاه مفصلی بنا کردند که همچنان تا سـال 1323 در تـصرف ایشان بود بعد از تخلیه ایران از لشکر بیگانگان آمریکائیها اردوگاه خود را به صاحبان قریه واگذار کردند.ولی ابنیهای که در آنجا ساخته بودند میخواستند به دولت بدهند.اعلیحضرت آریا مهر آن اراضی و ابنیه از عطیه مـخصوص هـمایونی خریداری و در تاریخ آذر 1324 به دانشگاه مرحمت فرمودند در آنجا کوی مخصوصی برای سکنای دانشجویان از دختر و پسر ساخته شود.
اولیای دانشگاه این بخشش شاهانه را مغتنم شمرده آن اراضی و ابنیه را تکمیل نمودند اکنون بـنام«کـوی دانشگاه»جایگاه صدها محصل جوان است.
ساختمان اداره انتشارات و چاپخانۀ عظیم دانشگاه نیز در همین کوی جای دارد که سالیانه دهها کتاب علمی و فنی و ادبی و تاریخی بقلم اساتید و دانشمندان در آنجا به- ???ع مـیرسد.
3-در جـنوب شـرقی دانشگاه قطعه زمین وسیعی بـالغ بـر ده هـزار متر وجود داشت در طرح اولیه آنرا برای عملیات ورزش و میدان فوتبال در نظر گرفته بودند در این عصر همایون که ورزشگاه بزرگ امجدیه تـشکیل شـده بـرحسب امرایشان وزیر معارف وقت(مرحوم اسماعیل مرآت)آن زمـین را مـحل بنای عظیمی به منظور تأسیس یک دانشکده ششمین(هنرهای زیبا)قرار دادند.آن دانشکده در این عصر همایون ساخته و پرداخـته گـردید و هـنرمندان فنون مختلفه صنایع ظریفه در آنجا به هنر آموزی و دانش اندوزی مـشغول هستند و همه ساله دانش آموختگان به خدمت جامعه وارد میشوند.
4-در وسط دانشگاه که گرداگرد آنرا دانشکدهها احاطه کرده بـودند زمـین وسـیعی گنجانده بود که در طرح نقشه اولیه آنرا باغ نباتات و دبیرخانه در نـظر گـرفته بودند و بهمین واسطه چند سال آن زمین بیمصرف مانده بود.
در زمان ریاست دانشگاه دکتر منوچهر اقبال از آنـجا کـه شـعائر مذهبی همواره وجهه مرحمت شاهنشاه است و سعی دارند جوانان مملکت به زیـور دیـن آراسـته و مؤمن شوند در سال 1335 شمسی طرح مسجدی بزرگ و زیبا ریخته شد و در همان سال این عـبادتگاه مـقدس بـا شبستانهای وسیع و منارههای بلند که همه به بهترین طرحی ساخته و پرداخته و افتتاح شد و بـا کـتیبههای جالب به خط ثلث آیات شریفۀ قرآنی دیوارهها و منارهها را زینت داده است.
5-هـمچنین در جـنوب مـسجد طرح ساختمان عظیمی برای کتابخان مرکزی ریخته شد البته هر دانشکده کتابخانه اختصاصی برای خـود داشـتند ولی برای مرکز دانشگاه کتابخانه خاصی وجود نداشت کتب خطی که به این مـقصود جـمعآوری شـده بود در محلی نامناسب جمعآوری میشد.
در زمان ریاست دانشگاه آقای دکتر جهانشاه صالح از آن زمین موجود اسـتفاده کـرده و بر حسب امر شاهنشاه عمارت رفیعی در 9 طبقه ساخته شد که شامل تالار بـزرگ مـرکزی و تـالارهای متعدد قرائت و خطابه است و کتب فراوان از هزارها مجلد به اسلوب جدید و شیوه کتابخانه بزرگ لنـگره در واشـنگتن در آنـجا جمعآوری شده و یک مرکز مطالعه برای دانشجویان را هم شده است.
در سال 1353 کـه مـصادف با چهلمین سال تأسیس دانشگاه بود نویسندۀ این خاطره که خود از دل دادگان و دل باخته دانشگاه است اجازه گـرفته دو دسـتگاه ساعت بزرگ که صفحه عقربکهای آن از مسافت بعیدی نمایان است بر دانشگاه اهـداء کـه اینک در بالای برج کتابخانه مرکزی نصب شـده اسـت.
سی فروردین 1345
نمای هوایی دانشكده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و اماكن اطراف آن منبع : www.irdc.ir - تصویر مربوط به اصل مقاله نمی باشد.
منظره هوایی دانشگاه تهران قبل از احداث مسجد منبع : www.irdc.ir - تصویر مربوط به اصل مقاله نمی باشد.
بخش سوم
سازمان
همزمان با بنای عمارت دانشگاه تهران که شرح حال آن در دو یادداشت سـابق ذکر شد،تشکیلات آن دستگاه عظیم نیز آغاز گردید.یعنی همراه ساختمان به کـار سازمان هم مشغول شـدیم.در حـقیقت ساختمان بمنزلۀ جسم و جسد بود و سازمان مانند روح و روان.
در 15 بهمن 1313 لوحۀ یادگار بنای دانشگاه در دل سنگ نهاده شد همچنان در زمستان آن سال نیز تشکیلات آنرا شروع کردم.
مطالعه در طرحریزی تأسیس دانشگاه به عهدۀ کمیسیونی مـحول گردید که اعضای آن به دقت انتخاب شده بودند.فرهنگ و معارف و علوم عالیه کشور در آن وقت در برابر چهار مکتب و طرح فرهنگی قرار داشت که هریک به قیافۀ مستقل و مخصوصی نمایان میشد و هـر کـدام بجای خود به صفات چند اختصاص داشت.
اول فرهنگ ملی و تاریخی مملکت ایران که در نتیجۀ تمدن اسلامی پیکرۀ علوم و فنون گوناگون را در این کشور نشان میداد.مساعی و کوششهای علما و دانشمندان ایران از قـرن دوم تـاریخ اسلام به صورت ترکیبی از مدنیت قدیم عصر ساسانی آمیخته به تعالیم اسلام و فرهنگ پهلوی پارسی ممزوج و با لسان عرب تکامل یافته و شکل دل آویز و زیبائی به خود میگرفت تعالیم اسـلام بـا ترجمههای عدیده از منابع پهلوی ایرانی و یونانی و هندی صورت گرفته و مکتبی بوجود آورد که صورت کامل آن در مدرسه نظامیه بغداد و مدارس خراسان و فارس جلوهگری میکرد.
این تمدن نوزاد در مدت 1200 سال تحویل و تـرقی یـافته و سـرچشمۀ فیضی از علم و دانش به ظهور آورد کـه فـرزندان ایـرانی از آن سیراب میشدند.
البته میبایستی که دانشگاه تهران براساس آن مکتب موروث نیاکانی بنا شود و و قبل از اقتباس از سایر تمدنهای خارجی به میراث اصـیل مـلی خـود را آغاز بکار نماید.
ازاین رو در کمیسیون طرحریزی دانشگاه از نـخبه تـربیت شدگان تمدن ایران برگزیده شدند از میان علما و دانشمندان معاصر در میان معلمان و فضلاء زمان دو نفر انتخاب شدند:اول سید نـصر اللّه تـقوی مـدرس مدرسۀ عالی سپهسالار دوم جوانی بنام بدیع الزمان فروزانفر که تـحصیلات علوم عالیۀ اسلامی را در محضر اساتید خراسان آموخته بود و هر دو تن دانشمندانی برگزیده و عالی مقام بودند که در آن کمیسیون عضویت یـافتند.
نـمای جـبهۀ جنوبی دانشگاه پزشکی که در زیر پلههای ورودی سنگ لوح تاریخی 15 بهمن 1312 قرار دارد - تصویر مربوط به اصل مقاله نمی باشد. منبع :www.gsia.tums.ac.ir
مـکتب دوم کـه مرکب از معارف ملی نیاکان ولی آمیخته با فرهنگ نو آمده بلاد فرنگستان از قرن نوزدهم میلادی مطابق بـا سـیزدهم هـجری در این کشور به ظهور رسیده و صورتی بدیع حاصل کرده بود و مظهر آن در مدرسۀ دار الفـنون تـهران کـه در 1268 هجری تأسیس شد و معلمان فرنگی همدوش استادان ایرانی به تعلیم علوم و فنون قدیم و جـدید پرداخـتند یـک طبقه دانشمندان و علما بوجود آمده بود که علم جدیده را از قبیل طب و مهندسی و فیزیک و شـیمی تـعلیم میدادند و در همان حال علوم عالیه از ادب و فلسفه و حقوق و معقول و منقول را تدریس میکردند.
دو نفر از آن میان بـرگزیده شـدند یکی مرحوم غلامحسین رهنما(معلم ریاضیات دار الفنون)بود و دومی مرحوم علی اکبر دهخدا(فـارغ التـحصیل مدرسۀ علوم سیاسی و رئیس مدرسه حقوق)هر دو تن نمایندۀ آن مکتب بودند.و مـأمور شـدند کـه در کمیسیون طرحریزی اساس دانشگاه نوبنیاد شرکت نمایند.
مکتب سوم
عبارت از آن طبقه دانشمندان بودند که هـمه تـربیت شده مدارس عالیه خارجه و فارغ التحصیل از نیورسیتههای ممالک فرنگستان شمرده میشدند و ایـن فـضلای جـوان یا تعلیم یافته تمدن و فرهنگ آنگلوساکسون«ژرمنی»بودند،یعنی در انگلستان و آمریکا تحصیلات خود را به پایـان رسـانده و یـا از تمدن«ژرمنی»بهره یافته و در آلمان و اتریش تعلیم یافته و به ایران آمده بـودند بـالاخره گروه دیگری طبقه خاصی را تشکیل میدادند که تربیت شده فرهنگ«لاتین»شمرده میشدند و در مدارس فرانسه تـحصیل کـرده بودند از دستۀ اول دکتر عیسی صدیق رئیس مدرسه دار المعلمین عالی(دانشسرای عالی)انـتخاب شـد.که مخصوصا در آن اواخر در آمریکا مطالعات بـسیار کـرده و اطـلاعات مبسوطی از طرز تشکیلات اونیورسیته های انگلیس و مـمالک مـتحده بدست آورده بود.از دسته دوم دکتر رضازاده شفق بود که از دانشگاه برلین در رشتۀ فلسفه و ادب فـارغ التحصیل شده انتخاب گردید.و از دسـته سـوم مرحوم دکـتر امـیر عـلم که طب جدید را در دانشگاه لیون آمـوخته و دیـگر مرحوم دکتر لقمان الدوله ادهم رئیس مدرسۀ طب و فارغ التحصیل او نیورسیته پاریس بـود.
بـعلاوه ریاست ادارۀ تعلیمات عالیه در آن تاریخ بـعهدۀ جوانی دانشمند بود بـنام دکـتر علی اکبر سیاسی که در دانـشگاه پاریـس و«روان»دانش آموخته بود و در حقیقت مسئول و مباشر مستقیم در تأسیس سازمان دانشگاه در وزارت معارف بود.
ایـن جـمع برگزیده از این مکاتب متعدد کـمیسیون طـرحریزی و شـالودهبندی دانشگاه جدید التـأسیس را تـشکیل میدادند و از اواخر سال 1313 ایـن کـمیسیون شروع بکار کرد و میرزا محمد علی خان گرکانی رئیس ادارۀ تقاعد(بازنشستگی)که از مـدیران مـطلع و آگاه بوده بر آن جمع افزوده شـد.
البـته به حـکم وظـیفه ایـن بنده نویسنده نیز در جـلسات عدیده آن کمیسیون شرکت میکردم.
در این جلسات آن آقایان با تبادلنظر و مشورت سازمان دانشگاه را طرحریزی میکردند.عـاقبت در نـتیجه چند ماه مشورت و مطالعه حاصل بـررسی آن کـمیسیون بـه صـورت لایـحه قانونی درآمد که بـنام«لایحۀ قانون تأسیس دانشگاه»در اسفند 1314 به مجلس شورای ملی پیشنهاد گردید و مدت دو ماه نیز در کمیسیون مـعارف پارلمـان مـورد بحث و مطالعه بود و سرانجام بصورت یک قـانون درآمـد و در تـاریخ 8 خـرداد مـاه 1313 از تـصویب مجلس شورای ملی گذشته و به صحه همایونی موشح و به موقع اجراء گذارده شد که هنوز نیز بعد از چهل سال مبنای عمل متصدیان آن دانشگاه است.
قانون 8 خرداد 1313
ایـن قانون مشتمل بر 21 ماده است که از تشکیلات دانشگاه و دانشگاههای شش گانه آن و دستگاه مدیریت آن یعنی رئیس و شورای عالی و نیز از مدرسین و اساتید و معلمین و مسائل مربوط به استخدام و رابطه آن یا قانون استخدام کـشوری بـحث میکند.
در ماده اول آن نوشته است:مجلس شورای ملی به وزارت معارف اجازه میدهد مؤسسهای بنام«دانشگاه»برای تعلیم علوم و فنون و ادبیات و فلسفه در تهران تأسیس نماید.
ماده دوم از شعب و تشکیلات داخلی بحث مـیکند و مـیگوید:دانشگاه دارای شعب ذیل است که هریک از آنها به«دانشکده»موسوم خواهد بود(در آن موقع که هنوز فرهنگستان تأسیس نشده بود،این قانون دو کـلمه دانـشگاه و دانشکده را بجای،اونیورسیته(جامعه) و«فـاکولته»،(کـلیه)وضع کرده است و کلمۀ استاد و دانشیار را به جای پرفسور قرار داده:
1-دانشکده علوم معقول و منقول.
2-دانشکده علوم طبیعی و ریاضی.
3-دانشکده ادبیات و فلسفه و علوم تربیتی.
4-دانـشکده طـب و شعب و فروع آن.
5-دانـشکده حـقوق و علوم سیاسی.
6-دانشکده فنی و علوم مهندسی.
این شش دانشکده گوشۀ اصلی دانشگاه هستند به همین سبب نشانی که برای عموم دانشگاهیان به تصویب رسید عبارت بود از یک نشان نقره مـینا بـه شکل مسدس که در وسط آن به علامت شیر و خورشید مزین بود.
باید گفت که با تکامل و توسعه دانشگاه در ظرف مدت چهل سال آخر این دانشکده ها متوقف نماندهاند و سازمانهای جدیدی بـه نام دانـشکدههای تازه بـر آن اضافه شد که در این تاریخ حدود آن به هفده دانشکده میرسد و مؤسسات فرعی برای شعب علمی گوناگون نـیز در حاشیۀ آنها بوجود آمده است.
اولین مدرسه عالی قدیمی که از عـهد مـظفر الدیـن شاه قاجار تأسیس شده بود به نام مدرسه عالی فلاحت که بعدها در کرج در اراضی و باغ وسیعی و عـمارت نـو بنیادی وجود داشت.
اداره مدرسه فلاحت برعهده وزارت کشاورزی بود در سال 1322 در عصر همایون شـاهنشاه آریـا مـهریک جوان باهوش و وطن پرست بنام شمس الدین امیر علائی متصدی وزارت کشاورزی شد.وی بـذوق و ابتکار و علاقه بمعارف آن مدرسه را به دانشگاه منتقل ساخت که هماکنون یکی از شعب مـهم دانشگاه تهران است.
چـنانچه گـفتیم در این عصر همایون دانشکدههای جدید تأسیس شد و یا دانشکدههای دیگر مانند مدرسه عالی بیطاری(دامپزشکی)به دانشگاه تهران ملحق شدند.اسامی دانشکدهها نیز تغییر یافت و از جمله دانشکده معقول و منقول که ظـرفا آنرا مدرسه«شنگول و منگول»میگفتند بنام دانشکده«الهیات»نامیده شد و دو شعبه داروسازی و دندانپزشکی فرع دانشکده طب خود توسعه و تکامل یافته بصورت دو دانشکده درآمدند.و دانشکده ادب به نام «ادبیات و علوم انسانی»موسوم گـردید.
و نـیز در سال 1319 قطعه زمین وسیعی در ضلع جنوب شرقی دانشگاه مخصوص بازیهای فوتبال و ورزشهای پهلوانی قرار داشت.به دانشکده جدیدی اختصاص یافت که هماکنون بنام «دانشکده هنرهای زیبا»مخصوص تعلیم فنون و هـنرهای ظـریف مانند نقاشی و مجسمهسازی و موسیقی و معماری و غیره میباشد.
در بدو تأسیس پنج دانشکده طب،حقوق و علوم و ادبیات در محوطۀ مرکزی (جلالیه) ساخته و در آنجا تشکیل یافت ولی دانشکده معقول و منقول در مدرسه عالی سـپهسالار نـاصری قرار داشت.
1-دانشکده طب که در قدیمترین مدارس عالی جدید است و از عصر تأسیس دار الفنون نیمه قرن سیزدهم در آنجا تشکیل شده بود و در این اواخر بنام کلاس طب در همانجا روز می گذرانید،مـرحوم مـیرزا احـمد خان بدر(نصیر الدوله)وزیر مـعارف وقـت در سـال 1297 آنرا از مدرسه دار الفنون جدا کرد و بصورت یک مدرسه مستقل درآورد که ریاست آن بعهده مرحوم دکتر لقمان الدوله ادهم بود.
2-دانشکده حقوق در 1317 هجری قـمری بـه ابـتکار مرحوم حسن پیرنیا (مشیر الدوله)تأسیس شد و مـنظور از آن تـرتیب کادر سیاسی برای خدمت در وزارت امور خارجه و شباهت به مدرسۀ علوم سیاسی پاریس داشت در 1302 هنگامی که اعلیحضرت رضا شاه پهـلوی بـسمت ریـاست وزرا دولت خود را تشکیل داده بود به ابتکار وزرای معارف و عدلیه(دادگستری) برنامه آنـرا تغییر داده و آنرا به صورت جدیدی در خلوت کریمخانی(کاخ گلستان)تشکیل دادند و بنام مدرسۀ «حقوق»نامیده شد و مـقصود از آن عـلاوه بـر تربیت دیپلماتها،تربیت قضات نیز بود.و صورت منظمی داشت در بدو تـأسیس دانـشگاه به ریاست مرحوم علی اکبر دهخدا در عمارت بیرونی اتابک(در کوچه اتابک.بین فردوسی و لالهزار)قرار داشـت.ایـن مـدرسه هم از جمله مؤسسات عالی موجود بود که در قالب دانشگاه درآمد.
3 و 4-دو دانشگاه ادبـیات و عـلوم در آن تـاریخ بصورت هستۀ ابتدائی ضمیمۀ دار المعلمین عالی(دانشسرای عالی)بود و با قسمت تعلیمات علوم تـربیتی تـرکیب یـافته به موجب قانون جدید از دار المعلمین جدا شده و دو دانشکده در دانشگاه بوجود آمدند که ساختمان آن دو اکنون در ضـلع شـرقی دانشگاه عمارت مرکزی قرار دارد.ریاست دانشسرا در آن وقت زیر نظر آقای دکتر صـدیق اعـلم قـرار داشته.بعد از تأسیس دانشگاه ریاست آن به آقای دکتر علی اکبر سیاسی واگذار شـد.
5-دو دانـشکده نو بنیاد که به حکم وظیفه در همان سال تأسیس(1313)بوجود آمد و افتخار تـأسیس آن دو بـا بـنده بود،که در آن تاریخ متصدی وزارت معارف بودم یکی دانشکده معقول و منقول و دیگری دانشکده فنی(تکنیک).
ایـن هـر دو دانشکده در تابستان 1313 مقدمات تأسیس آنها فراهم آمد و برنامههای آنها مدون شد ریـاست دانـشکده اولی بـه آقای حاج سید نصر اللّه تقوی واگذار گردید در شهریور ماه همان سال در مجلس با شکوهی کـه در مـدرسه عـالی سپهسالار منعقد شد،و علماء درجۀ اول تهران مانند مرحوم امام جمعه خوئی و مـرحوم بـهبهانی و آقای امام جمعه تهران و بسیاری دیگر از علما و دانشمندان تهران در آن مجلس حضور یافته و رسمیت آن اعلام گردید و سـال اول آن مـطابق برنامۀ جدید در همان مدرسه تأسیس شد و دوره چهار ساله آن تدریجا تکمیل گـردید.تـا سال 1322 در مدرسۀ قدیم سپهسالار ناصری برقرار بـود ولی در آن تـاریخ بـرحسب تقاضا و استدعای علما و روحانیون از آن مدرسه بخارج مـنتقل گـردید و مدرسۀ سپهسالار به طلاب علوم دینیه مقیم در حجرات آن مدرسه اختصاص یافت.
6-دانشگاه فـنی یـا علوم مهندسی نیز یک مـؤسسۀ نـو بنیاد اسـت کـه در هـمان سال تولد دانشگاه 1313 تاریخ حیات آن شـروع مـیشود در تهران برای تعلیم علوم و فنون مهندسی مؤسسه خاصی وجود نداشت کلاسهائی در مـدرسه قـدیم دار الفنون آغاز شده بود،که یـک عده مهندس هم تـربیت کـرده بود ولی بعدها که دار الفنون بـه صـورت یک مدرسه متوسطه درآمد از آن کلاسها هم اثری باقی نماند.
وزارت راه و راهآهن.همچنین اداره کل صـناعت و کـارخانجات نوبنیاد احتیاج به مهندسین جـوان و تـربیت شـده داشتند و این مـعنی بـرای اعلیحضرت رضا شاه کـبیر یـکی از مقاصد و منوبات خاص ایشان بود زیرا از استخدام کارکنان و کارشناسان بیگانه قلبا تنفر داشتند ایـن بـود که از موقع تأسیس دانشگاه،یک مـدرسه بـنام«فنی»و یـا«تـکنیک»جـزو برنامه جدی وزارت مـعارف قرار گرفت و در قانون 8 خرداد پیشبینی شد.
نویسنده وقتی آن مدرسه را تأسیس کرد محل خاصی برای آن نـبود نـاچار در بالا خانههای نوبنیاد مدرسه دارالفنون کـه تـازه تـجدید بـنا و مـرمت شده بود سـال اول آنـرا تأسیس نمود و آقای دکتر محمود حسابی متصدی امور آن بود.ولی در سال بعد که برنامه آن اجرا و تـکمیل شـد مـرحوم غلامحسین رهنما بسمت ریاست و آقای مهندس عـبد اللّه ریـاضی(رئیـس کـنونی مـجلس شـوری)بسمت معاونت آن انتخاب گردید و دوره چهار ساله آن،در شعب برق و مکانیک و ساختمان و راهسازی به صورت منظمی درآمد اولین دوره فارغ التحصیلی آن دانشکده در سال 1318-1319 برای خدمت به کشور حاضر شدند روز افـتتاح آنرا در شهریور ماه 1313 در عمارت دار الفنون جشن گرفتیم و مجلس باشکوهی با حضور رئیس الوزرا ووزا و وکلای مجلس تشکیل شد و مرحوم علی منصور وزیر راه و مهندس امین رئیس کل صناعت به این دانشکده بسیار عـلاقه داشـتند زیرا تمام چشمهای امید همه دانش آموختگان آن دانشکده بود.
رئیس دانشگاه
ماده سوم قانون 8 خرداد تصریح میکند که رئیس دانشگاه برحسب پیشنهاد وزارت معارف و بموجب فرمان همایونی تعیین و بعدها بـر طـبق ماده چهارده بطور انتخابی با شریط لازم از میان رؤسای دانشکدهها انتخاب میشود.
در بدو تأسیس اجراء ماده سوم تکلیف و وظیفهای قانونی برای این بنده کـه در آن وقت وزیر معارف بودم،مـعین مـیکرد،نویسنده برحسب وظیفه پیشنهادی برای ریاست آن مؤسسه نو تهیه نمودم و سه نفر از معمرین رجال و دانشمندان که به زیور علم و ادب آراسته بودند پیشنهاد کرد.
وقـتی کـه نخست وزیر(مرحوم مـحمد عـلی فروغی)آن پیشنهاد را به عرض شاهنشاه رسانیدند مورد قبول واقع نگردید و امر فرمودند که خود وزیر همچنان به ریاست دانشگاه برقرار باشد.
رئیس الوزرا امر مبارک را اجرا کرده و در ذیل نامه شماره 5803 مـورخ 27 آذر 1314 بـه این بنده ابلاغ کردند و اجازه دادند که امور دانشگاه را بسمت متصدی رسمی آن بر عهده بگیرم و تشکیلات آنرا منظم کرده و احکام استادان داخلی را برای تدریس در دانشگاهها صادر نمایم.
بعد از آن نیز بـه مـوجب مراسله رسـمی شماره 8331 مورخ 9/12/13 که سوابق تماما در بایگانی نخستوزیری موجود است مجددا تأیید کردند و در روز 24 اسفند همان سال که اولیـن جلسۀ شورای دانشگاه انعقاد یافت،رئیس دولت در طی بیانات افتتاحیه خود مـاموریت را مـجددا تـأیید کردند و بهمین سمت تا آخر خدمت خود در معارف(تیر ماه 1317)برقرار بودم.و بعد از من وزرای معارف مانند آقـای اسـماعیل مرآت و دکتر عیسی صدیق و مرحوم سید محمد تدین و مرحوم مصطفی عدل(منصور السـلطنه)کـماکان پسـت وزارت معارف و ریاست دانشگاه را داشتند و بموجب تصویب نامه شماره 15437 مورخ 25/10/25 شغل ریاست دانشگاه و انجام وظایف آن بـرعهدۀ وزرای معارف قرار گرفت بعدها در در سال 1332 آقای دکتر علی اکبر سیاسی که وزیر مـعارف بودند،قانون استقلال دانـشگاه را گـذرانده خود ایشان رئیس انتخابی دانشگاه شدند.
شورای دانشگاه
در مادۀ سوم قانون 8 خرداد تشکیل مجمعی بنام«شورای دانشگاه»پیشبینی شده است و چگونگی سازمان و تعداد اعضا و وظایف آنان را معین میکند باستناد همین مـاده پس از جلسه تشریفاتی که روز جمعه 24 اسفند بمناسبت میلاد شاهنشاه پهلوی در مدرسه حقوق تشکیل یافت روز بعد یعنی شنبه 25 اسفند اولین جلسه آن در همان دانشکده حقوق منعقد گردید. رؤسای دانشکدههای ششگانه و معاونین آنها و یک نـفر از اسـاتید برجسته از هر دانشکده بسمت عضویت معرفی شدند.
در جلسه تشریفاتی روز جمعه 24 اسفند مرحوم محمد علی فروغی نیز حضور یافت و جلسه را با بیاناتی تشویقآمیز کرد و هم در آن جلسه به اهمیت وظیفه رئیس دانـشگاه و تـکالیفی که قانوناٌ برعهده داشت اشاره کرد.این بنده در جواب بعد از عرض تشکر،شرحی بیان کردم و به مقام علم و دانش ایرانیان و خدمات ایشان به عالم انسانیت اشاره کردم و گفتم هـرچند تـاریخ تأسیس دانشگاههای ممالک راقیه اکثر بر تاریخ تأسیس دانشگاه تهران تقدم دارد ولی در حقیقت نزدیک به هزار سال است که کاروان علم و ادب در این سرزمین در حرکت بوده است و نیاکان ما که نـام آنـها در تـاریخ تمدن جهان ثبت شده اسـت در ایـن راه پیشقدم بودند اینک هم که به صورت دانشگاه همان تاریخ پرافتخار تجدید شده است شک نیست که فرزندان آنان همان مـیراث اجـداد خـود را تجدید کرده و با استعداد خدا داد و نبوغ ذاتی،گـوی سـبقت از دیگران خواهند ربود.و سخن را به این بیت خواجه حافظ پایان دادم که میفرمایند:
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید دیگران هـم بـکنند آنـچه مسیحا میکرد
تاکنون چهل سال از آن تاریخ میگذرد.جلسات متوالی و مـرتب شورا که در طول این مدت دراز درپی تشکیل شده متجاوز از هفتصد و پنجاه جلسه است که صورت مذاکرات آن نماینده حرکت مـداوم و سـیر تـرقی دانشگاه در این زمان بوده است و انشاء اللّه روزگاران باقی بوده ودیعه گـذشتگان را بـه آیندگان خواهد سپرد.
ماده تاریخ
در این یادداشت سخن را به دو ماده تاریخ که بمناسبت تأسیس دانشگاه سـروده شـده بـود به پایان میرسانم.البته شعرا و گویندگان در آن زمان در تمام ایران افتتاح و تأسیس دانـشگاه را تـهنیت گـفته و خدمتگزاران را تشویق کردند و ذکر اسامی آنها ضرورت ندارد تنها در آنمیان به ذکر دو ماده تـاریخ کـه از دو اسـتاد گرانمایه بیادگار باقیمانده اکتفا میکنم.
1-مرحوم بهار ملک الشعراء در قصیده غرائی که صورت کـامل آن در دیوان آن ثبت است،چنین گفته:
اندر آن عهدی که شاهنشاه ایران پهلوی مـملکت را از هـنر چـون جنت نو شاد کرد
هرکجا غمخانه بود از لطف عشرتگاه شد هرکجا ویرانه بد از مـکرمت آبـاد کرد
ساخت سدی کرد کشور از کمال و معرفت وز خردمندی و حکمت پایه و بنلاد کرد
تـا چـنین دانـشکده عالی ز نو فرمود طرح و اهل دانش را از دانشپژوهی شاد کرد
الغرض چون گشت این دانشکده عـالی بـنا بهر تاریخش خرد در یوزه از اسناد کرد
سر نهاد آنجا بهار و بهر تـاریخش سـرود «شـاه»این دانشگه پاینده را بنیاد کرد
ابوالفضل آلبویه
خاطرهای از ورود دوچرخه و گاری به تهران
در تـهران امـروز کـه پانصد هزار اتومبیل آنرا کلافه کرده در سابق وضع دیگری وجود داشت آن زمـان در کوچهها اسب و الاغ و شتر مشکل ترافیک را بوجود آورده بود تهران انقدر کوچک بود که هنگامیکه مرحوم ناظم الاطـباء نـفیسی که از پزشکان حاذق و با ایمان آن زمان خانه خود را در کوچه ناظم الاطـباء فـعلی از شعبات خیابان اکباتان بنا نمود مردم مـیگفتند بـعید اسـت که آدم عاقلی مثل او برود و دور از شهر باغ و خـانه درسـت کند یا منصور الحکما شریف که محکمهاش در خیابان ناصر خسرو بود هم بـرای هـواخوری و گردش در خیابان قدیم شمیران کـه امـروز خیابان حـقوقی اسـت داشـت موجب اعتراض مردم گردید که چـرا راه بـاین دوری انتخاب کرده.عصرها منصور الحکما با درشکه به باغ میرفت و ساعتی را اسـتراحت مـینمود و شبانگاه با همان درشکه شخصی بـه خانه خود در خیابان نـاصر خـسرو بازمیگشت.اتفاقا هم خانه مـرحوم نـاظم الاطباء موجود است که متعلق بفرزندانش میباشد و هم منزل مرحوم منصور الحکما کـه در تـصرف فرزندش آقای علی اصغر شـریف قـاضی دادگـستری است.
تاریخ آمـدن گـاری و درشکه و دوچرخه در دوره شاه شـهید مـیباشد-آن زمان میدان مشق محل اجتماع سربازان بود که صبحها مشق نظام میکردند-در همین مـحوطه فـعلی که قسمتی متعلق بوزارت جنگ و در قـسمتهای دیـگر شهربانی و ثـبتکل و وزارت خـارجه و مـوزه ایران باستان میباشد.خـیابان سپه فعلی خیابان دروازه باغشاء نامیده میشد و خیابانی بود خاکی بعدا مرحوم بوذر جمهری آنرا اصـلاح کـرد و قبل از آنکه اسفالت معمول شود ایـن خـیابان سـنگفرش شـد و عـمل سنگفرش آن بیش از دو سـال طـول کشید اکنون اگر اسفالت آن کنده شود.
زندگی نامه علی اصغر حکمت
زندگی نامه علی اصغر حکمت
علي اصغر حكمت در سال 1272 هجري شمسي در شيراز ديده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتي را در زادگاهش شيراز در مدارس مسعوديه و منصوريه گذراند و تا سن بيست و دوسالگي از محضر بزرگان علم و ادب آن ديار نظير مرحوم ميرزا علي خياط بهره ها برد. در سال 1333 ه.ق. براي ادامه تحصيل در مدرسه آمريكايي و نيز كسب فيض از محضر علماي علوم قديميه به تهران عزيمت نمود و در سال 1349 ه. ق. براي ادامه تحصيل عالي به اروپا رفت. علي اصغر حكمت در طول زندگي پربار خود،مسئوليت هاي مهم اجرايي و علمي بسياري را بر عهده گرفت كه در راس آن رياست دانشگاه تهران از بدو تاسيس در سال 1313هجري شمسي مي باشد . از مسئوليت هاي ديگر وي مي توان به وزارت كشور،وزارت بهداري،وزارت دادگستري،وزارت خارجه و .. اشاره كرد. برخي ديگراز فعاليت هاي علمي و اجرايي حكمت به شرح ذيل است:
- تاسيس انجمن هيات مروجين ورزش در سال 1300 هجري شمسي
- رياست دانشگاه تهران از بدو تاسيس
- اهتمام در تاسيس موزه ايران باستان و موزه مردم شناسي و موزه آستان قدس رضوي و موزه آستانه حضرت معصومه (س) قم و بناي دانشگاه تهران و كتابخانه ملي از سال 1313 هجري شمسي، ايجاد بناي دبيرستان و دبستان ها و دانش سراهاي مقدماتي با سبك و اسلوب متناسب در تهران و ديگر شهرهاي كشور
- اهتمام در تاسيس فرهنگستان ايران ،
- اهتمام در ايجاد بناي كتابخانه و تالار اجتماعات و سالن ورزش در محوطه شمال شرقي دانشسراي عالي تهران
- رياست هيات مديره انجمن آثار ملي از سال 1323 تا سال 1343
- شركت در مجمع جهاني مقدماتي ايجاد مجمع علمي و فرهنگي جهاني يونسكو در سال 1325 شمسي در لندن
- رياست كميسيون ملي يونسكو از سال 1325 ش. تا پايان عمر و شركت در مجمع متشكله در باب اقدامات آن كميسيون در پاريس و اهتمام در نشر كتاب ايرانشهر
- تاسيس مدرسه عالي ادبيات و زبان هاي خارجي در سال 1344 شمسي
- تدريس اديان در دانشگاه تهران ، اهداي پنج هزار مجلد كتب شخصي از جمله حدود پانصد نسخه خطي به كتابخانه مركزي دانشگاه تهران در 21 خرداد 1351 شمسي
- اهداي برخي اسناد و اشياي عتيقه به موزه پاريس شيراز، تاليف و تصحيح و تحشيه و ترجمه كتاب هاي مفيد به شرح فهرست آثار ايشان
فهرست آثار برخي از آثار حكمت به شرح ذيل است:
امثال قرآن مجيد، اسالم از نظرگاه دانشمندان غرب (ترجمه(، ايرانشهر در دو جلد،پارسي نغز، تاريخ جامع اديان (ترجمه (، تصحيح و تحشيه تفسير كشف االسرار در ده مجلد،جام جهان نما (تاريخ مفصل عالم)، دوستداران وطن، رساله در باب ايران در فرهنگ جهان ، رساله قضاياي عامه در علوم طبيعي ،سخن حكمت (سرودهاي حكمت) ،گلزار حكمت،مطالعاتي در باب حافظ ، مطالعه تطبيقي رومئو و ژوليت با ليلي و مجنون،مثنوي شكونتاال(شعر)، نقش پارسي بر احجارهندسه، گفتار در تاريخ اديان ، نظري به ادبيات فارسي (به انگليسي)، كلمات طيبات ، پارسي نغز
اين مرد فرهنگ دوست و اديب پرور پس از يك عمر تلاش در راه دانش و رسيدگي و اهتمام به امور فرهنگي و بنيانگذاري اركان مهم تعالي و پيشرفت مدني و فرهنگي، سرانجام در روز دوشنبه سوم شهريور ماه 1359 پس از هشتاد و هشت سال زندگي پرثمر از جهان فاني رخت بربست و به سراي باقي شتافت. يادش گرامي و راهش پر رهرو .
منبع : ماهنامه مدت دانشگاه تهران –شماره 74 فروردین و اردیبهشت 89