Study
تکیه دولت
اولین آمفی تئاتر ایرانی
محمدرضا محسنین
فصلنامه آبادی - سال سوم شماره دهم ، پاییز ۱۳۷۲-صفحات ۲۷-۲۳
مرحوم محمد حسن خان اعتمادالسلطنه در کتاب الأثر و الآثار که در سال ۱۳۰۶ هجری قمری از طبع درآمد درباره تکیه دولت می نویسد: «... و دیگر تکیه دولت است که به هیکلی مستحدث و شکلی بدیع پرداخته شده و از غرۀ سال عرب که حساب تاریخ هجری بر آن نهاده اند، هر ساله تا ده روز موسم این مقام کریم است که رجال دولت بی زوال بر حسب حكم شاهنشاه اسلام پناه ارواحنافداه، طبقات طاقات آن را به الوان زجاجات و چراغهای بلورین و فنون نوادر اشیاء و امتعۀ ثمین بر آراسته به شعار ترین شریفه تشیع و مناسک موالات اهل بیت عليهم السلام با ازدحامی عام اقدام و اهتمام می نماید . این تکیه شکلاً مستدیر است مشتمل بر سه طبقه و اگر سردابه ها هم به حساب آید چهارطبقه خواهد بود. تمام بنای آن از آجر سفید شده در اوقات تعزیه داری روی نیم دایره های سقف آن را که از چوب است یا پرده و چادر می پوشانند و سطح داخله تكیه یکجا کاشی معرق است و زیاده از بیست هزار نفر در صحن و طبقات و مراتب آن می گنجد و تخمیناً یکصد و پنجاه هزار تومان مخارج بنای این مکان شریف و مقام منیف شده است.»
دوران قاجار یکی از ادوار قابل توجه تاریخ هنر ایران است، به این دلیل که در این دوره ارتباطات نزدیک بین ایران و فرنگ و یا بهتر گفته شود ایران و کشورهای اروپایی، ممالک امپراتوری روس و ایالات متحد امریکا، برقرار شد. این ارتباطهای فرهنگی - اجتماعی - سیاسی کم کم تغییراتی در شئون مختلف به وجود آورد، و اوج آن در دوران ناصری با مسافرتهای شخص ناصرالدین شاه به روسیه و کشورهای اروپایی ظاهر شد. یکی از ابعاد مشخص این تحول، تغییرات فکری، عینی و تکنیکی در هنرهای مختلف، به خصوص معماری و نقاشی، است.آنچه در این مقاله خواهد آمد معرفی یکی از ساختمانهای عمومی آن دوره است که بعد از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ به دستور او طراحی و در گوشه جنوب شرقی ارگ ناصری ساخته شده. لازم به ذکر است که تکیه دولت تنها تكيه موجود آن زمان نبود اما با شکوهترین و با اهمیت ترین آنها بود. از جمله تکایای دیگر می توان به تكيۀ سيد نصرالدین، تکيۀ رضاقلی خان، تكيۀ قورخانه، تكيۀ سرتخت، تکیۀ سرچشمه و تکیۀ عزت الدوله اشاره کرد.
تاریخچه احداث بنا و موقعیت مکانی آن
در مورد تاریخ احداث این بنا و موقعیت دقیق مكان آن اختلافاتی جزئی در اقوال گذشتگان است. از جمله مکان دقیق این بنا را در جنوب عمارت شمس العماره و رو به روی مسجدشاه سابق همه تأیید کرده اند، ليكن در مورد قطعه زمین مورد استفاده برای احداث این ساختمان، بعضی معتقدند که فقط منزل مسکونی امیرکبیر بعد از مرگش تخریب شده و به این منظور اختصاص داده شده است و برخی دیگر نوشته اند که قسمتی از زندانخانۀ دولتی و سیاهچال که محل آن گرمابه مخروبه ای بود، به علاوه انبارهای قدیمی به مساحت منزل امیرکبیر اضافه گردیده است.
در کتاب دارالخلافه تهران به تأليف ناصر نجمی آمده است:
«ابتدا بپردازیم به علت و جهت تأسیس و بنای تکیه دولت: تکیه دولت را ناصرالدین شاه قاجار بنا کرد، برای اینکه این شاه احساس می کرد که تکیه های موجود در تهران گنجایش آن را ندارد که همه علاقه مندان و شرکت کنندگان در مراسم عزاداری را جوابگو باشد، بنابراین لازم می آید که تکیه ای ایجاد شود تا همه مردم علاقه مند و شایق اعم از مرد و زن بتوانند بدون ازدحام و فشار و ناراحتی عملیات شبیه گردانها و مراسم تعزیه را تماشا کرده و فیض و ثوابی از این راه برده باشند، به همین جهت به دوستعلی خان معیرالممالک دستور داد که تكيه بزرگ و وسیعی را در قسمتهای مختلف قدیمی ارگ بنا نمایند و دوستعلی خان ناگزیر قسمتی از زندانخانۀ دولتی و سیاهچال را، که محل آن گرمابه متروکه و مرطوبی بود، و همچنین محل عمارت مسکونی میرزاتقی خان امیرکبیر و بعضی انبارهای قدیمی و کهنه ارگ را که در ضلع جنوبی باغ گلستان قرار داشت به این مهم اختصاص داده و طرح و عملیات پی ریزی ساختمان آن به زودی شروع گردید. طراحان ساختمان تکیه دولت با استفاده از تجاربی که از بناهای تکیه های قبلی در دارالخلافه داشتند، اساس بنای این تكیه را بر دایره نهاده و فضای وسیعی را با غرفه ها و حجره های چند طبقه و پلکانها و یک صفه برای عملیات نمایشی در وسط تكيه ترتیب دهند.»
به قراری که مرحوم اعتماد السلطنه وزیر انطباعات ناصرالدین شاه در روزنامه ایران نوشته است:
«تکیه دولت از بناهای بسیار عالی دولتی است که مدور و چهار طبقه ساخته شده و همه از آجر است و هشت دایره از چوبهای کلفت و آهن برای سقف آن ساخته اند که در صنعت نجاری آن مهارت بسیار به کار رفته است. در ایام محرم پارچه ای از کرباس به روی آن طاقهای چوبی می کشند که از آسیب باران و آفتاب مصون باشند و در اطراف تکیه هم بعضی بناهای عالی ساخته اند و این بنا و تکیه در میان شهر همچون کوه عظیمی است. از پنج فرسنگی تهران این آثار پیداست و بجز این بنا گنبدهای مساجد و غیره که بسیار مرتفع هستند هیچ نمایان نیستند. این تكيه درهای متعدد دارد و یک در هم به همین باغ (عمارت گلستان ) باز است. باری بنای تکیه دولت فاقد سقف بود ولی چوب بستهایی به شکل گنبد، چند میله قطور آهنی، و پشتبندهای آجری، سقف آن را تشکیل می داد که بر روی آن پرده های ضخیم کرباسی کشیده می شد و مردم و تماشاچیها را از تابش آفتاب و نزول باران محفوظ می داشت.»
مشخصات بنا
حجم این بنا که طرح اولیۀ آن باید از معماری کاروانسراهای ایرانی گرفته شده باشد، به صورت استوانه بزرگ در سه طبقه و یک زیرزمین به شکل طاقنماهایی مشرف به صحن مرکزی که محل نشستن تماشاگران بود ساخته شده . طبیعتاً صحن مرکزی و سکوی نمایش آن هر دو به صورت دوایر متحدالمرکز در داخل حجم استوانه ای قرار می گرفته است. سکوی نمایش با برجستگی حدود یک متر و قطر هیجده تا بیست متر در وسط برای اجرای تعزیه ساخته شده و به دور آن مسیری حدوداً به عرض شش متر برای حرکت اسبها و سربازان در تعزیه ایجاد شده بود. محل نشستن تماشاچیان به صورت پله های سنگی تراشیده شده بزرگی دایره وار به دور سکوی نمایش پیشبینی شده بود که تا غرفه های مخصوص در حجم استوانه ای ادامه می یافت. طاقنماها، همان طور که در عکسها و کروکیها دیده می شوند، به صورت لژهای مخصوص برای نشستن خواص در نظر گرفته شده بود و از نظر شکلی هم در عرض و هم در طبقات با هم تفاوت داشت، ليكن از نظمی هماهنگ برخوردار بود. به طوری که در طبقه همکف هر دهنه دارای یک طاق قوسی بود و در طبقات بالا همان دهنه به سه طاق قوسی تبدیل می گردید و یکی از طاقنماها که روبه روی غرفه سلطنتی بود به صورت ایوانی بزرگ و با ارتفاعی در حد سه طبقه برای تکمیل سکوی نمایش به کار تعزیه اختصاص داشته است، به طوری که تعزیه مشترکاً روی سکو و مسیر دور و این طاقنما اجرا می شده است و بارگاه یزید را در این طاقنما می ساخته اند. بنای تكیه با آجر ساخته شده و با کاشیهای معرق تزیین یافته بود و از نظر تناسب و زیبایی نظر هر بیننده را جلب می کرد. بنای دورادور تکیه، طبقه طبقه ساخته شده و در هر طبقه چندین حجره و راهرو و طاقنما تعبیه شده بود.با مقایسه و بررسی عکسها قطر صحن مرکزی حدودا شصت تا هفتاد متر تخمین زده می شود که برای پوشش این صحن از اسکلتی چوبی با اتصالات فلزی به صورت ۴ عدد نیمدایره استفاده شده که روی آن را با پارچه می پوشانیده اند. این بنا در سال ۱۳۲۵ و یا ۱۳۲۷ شمسی به دلیل غیر مشخصی، احتمالا مسائل اجتماعی و سیاسی، تخریب شد. ليكن خوشبختانه به علت اهمیت و اُبهت بنا و اینکه اولین سالن نمایش و یا مجلل ترین و با عظمت ترین آنها بود، کلیه اشخاص خارجی که از ایران آن زمان به هر علتی دیدن کرده اند و تعدادی از خاطره نویسان قاجار در نوشته های خود از این ساختمان با دکور سخن گفته اند و بعضی به طور دقیق کلیه فضاها و تزیینات آن را بیان کرده اند که به آنها خواهیم پرداخت تا زوایای مختلف بنا با دیدهای گوناگون برای ما مجسم گردد. چون در اواسط سلطنت مظفرالدین شاه فشار پوشش چوبی سقف در طبقۀ چهارم خرابیهایی ایجاد کرده بود، برای حفظ قسمتهای دیگر بنا از این یک طبقه صرف نظر شد و آن را تخریب کردند و دو طبقه زیرین مرمت شد. بنابراین، در نقل قولهایی که خواهد آمد تناقضاتی دیده می شود، لیكن خوانندۀ دقیق بعد از خواندن آنها و مطابقت با عکسهاخود می تواند واقعیت را دریابد.
حجم بنا
ساموئل بنجامین، اولین سفیر ایالات متحد که در سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۳ هجری قمری در ایران بوده است، مشاهدات خود را از تکیه دولت چنین می نویسد:
«موقعی که از کالسکه پیاده شدم، با کمال تعجب ساختمان استوانه ای شکل مجللی را در مقابل خود دیدم که به وسعت و بزرگی آمفی تئاتر «ورونا» بود و با آجر و سنگ به سبک بسیار زیبایی ساخته شده بود. پس از کمی معطلی به دنبال فراشها به در تکیه رسیده ، وارد یک راهرو و دالان سرپوشیده و نیمه تاریک شدیم. من به ناراحتی جلو می رفتم زیرا چشمم درست اطراف را نمی دید. فراشها مرا به طرف پلکانی که به طرف بالا می رفت هدایت کردند. و در آنجا فراش باشی جلو آمد و مرا به بالا رفتن از پله ها دعوت نمود. فواصل این پله ها از یک دیگر مانند سایر پله های ایران زیاد بود و من پله ها را به سختی بالا رفته و به گالری دایره ای شکل طبقۀ اول تکیه رسیدم. در اینجا چند پله دیگر هم بالا رفتم و پرده گلدوزی شده را کنار زدند و من وارد غرفه مخصوص ظهیرالدوله شدم.»
دکتر فووریه، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه نیز در کتاب سه سال در دربار ایران می نویسد:
«تکیۀ دولت در ارگ واقع است و جزو قصور سلطنتی قاجار است. تکیه دولت چندین درب دارد و ما از درب قصر گلستان به آنجا رفتیم و ما را مستقیماً یعنی بدون آنکه داخل تکیه شویم به طاقنمای مخصوص بردند. این بنا شبیه به سیرک است و سه طبقه دارد و دیوارهای آن با کاشی مقرنس کاری شده است. در طبقه تحتانی در وسط تکیه سکویی است حدود یک متر از سطح زمین بالاتر، روی آن سه تختخواب آهنی و یک میز و چند صندلی و نیمکت و مقداری کاه (نمایندۀ شنهای صحرای کربلا) نهاده اند. دورادور سکو موازی سطح زمین راهی اسبرو است و در حاشیه قسمت بلندی است که جمعی کثیر از زن و بچه در آنجا برای تماشاگرد آمده اند و پنج ردیف پله را چراغ و شمعدان و آویز چیده اند و ردیف پنجم تا نزدیک طاقنما بالا می آید... درگاههای طاقنماها همه هلالی است و با اینکه آنها را کوچک و بزرگ ساخته اند، باز در بنای آنها رعایت قرینه شده است، طاقنماها سه دری است. طاقنماهای پایین که در آنها مردها می نشینند و آنها را با چراغ و شمعدان و آویزهای بلور و آینه و فرش و پارچه های الوان و اثاثیه مختلف دیگر آراسته اند، به طرف صحنه باز هستند و برای آنها مثل طبقه دوم که مخصوص شاه است در نگذاشته اند، ولی طاقنماهای مرتبه ای که اهل حرم می نشینند پنجره های چوبی دارند که آنها را تا کمر بالا زده بودند.»
بنجامین نیز در خاطرات خود می نویسد:
«دیوارهای این غرفه را با آجرهای رنگارنگ و زیبا تزیین کرده بودند، کف غرفه نیز فرشهای بسیار نفیس انداخته بودند. آنها نیز همگی مانند من روی زمین ولی به حالت چهار زانو نشسته بودند. غرفه ها و لژهای متعدد تکیه به ترتیب شکل خاصی داشتند؛ در دیوارهای غرفه ها از نظر ساختمان و دکور تزیین مخصوص به کار نرفته بود. نمای همه آنها آجر بود، فقط ترتیباتی در سردر غرفه ها و شکل هلالی آنها مشاهده می شد و از این نظر با آمفی تئاترهای شاهانه و مجلل روم قدیم و از جمله کولوسئوم اختلاف زیادی داشت. مع هذا خود ساختمان بسیار با عظمت و با شکوه به نظر می رسید. ظاهراً معمار بزرگ این تکیه خواسته بود ثابت کند که نقشه یک ساختمان را طوری میتوان طرح کرد که بدون دکوراسیون و تزیین هم ابهت و جلال خود را حفظ کند. ضمناً طوری تنوع در فرم و شکل غرفه های اطراف به کار برده بود که چشم را خسته نمی کرد.خود این تنوع زیبایی خاصی به تکیه می داد و در حقیقت معمار هنرمند، نبوغ و استعداد ذاتی خود را در این ساختمان بی مانند نشان داده است. غرفه هایی که برای شاه در نظر گرفته شده بود ارتفاع بیشتری داشته و بلندی سقف و سر در آن درست در برابر غرفه های مجاور بود. مقابل این غرفه و در آن طرف ساختمان دایره ای شکل تکیه غرفه های دیگری مشابه و هم ارتفاع غرفه شاه دیده می شد که سر در آنها را با آجرهای رنگارنگ و مخصوصا سبز و طلایی تزیین کرده بودند.»
«این غرفه ها اختصاص به زنان حرمسرا و اندرون شاه داشت. مابین غرفه مخصوص شاه و غرفه های مخصوص زنان اندرون یک ردیف غرفه های کوچکتر و زیبا ساخته بودند که مخصوص رجال درجه اول و مقامات مهم کشوری بود. مدخل ورودی به طبقه همکف، بزرگ و وسیع در نظر گرفته شده بود و در حدود ۲۵ پا عرض آن بود. سقف هلالی شکل این مدخل نیز بلند بود و در حدود چهل پا ارتفاع داشت. قطر دیوارها و پی ساختمان زیاد بود و نشان می داد که استحکام کافی برای این بنای بزرگ که چند هزار نفر را باید در خود جای دهد در نظر گرفته شده است. تردیدی ندارم که اگر این تکیه یا آمفی تئاتر به جای آجر، مانند آمفی تئاترهای روم قدیم از سنگ مرمر هم ساخته می شد باز به هیچ وجه بر زیبایی و عظمت آن افزوده نمی گشت. واقعا توصیف زیبایی طاقها و سردرهای هلالی شکل تکیه امکانپذیر نیست.
ایرانیها در حقیقت استاد این نوع معماری در جهان هستند. قطعی است که ایرانیها طاقهای هلالی شکل را خیلی قبل از رومیها می ساخته اند. روميها این سبک را از ایرانیها تقلید کرده اند و با آنکه به طاقهای هلالی شکل خود خیلی مباهات می کنند، معهذا هرگز کار آنها به زیبایی و اصالت کار ایرانیها نیست. در وسط صحن تکیه سکو و سن بزرگ و مدوری به ارتفاع سه پا از زمین قرار دارد. از دو طرف به وسیله چند پله روی آن می روند. در یک طرف صحن هم، چسبیده به دیوار، منبری از سنگ مرمر گذاشته اند که مانند منابر سایر کشورهای اسلامی است. با یک حساب تخمینی در حدود ۴ هزار زن در صحن تکیه چهارزانو کنار یکدیگر نشسته و به سکو نگاه می کردند.»
«در وسط تکیه سکویی به بلندی یک متر از سنگ ساخته بودند و به آن تخت می گفتند و شبیه خوانها و بازیگران از پله هایی که در چهار طرف آن برقرار شده بود بر بالای آن می رفتند و نقشهای محوله را اجرا می کردند. بر بالای تکیه منبر بزرگ بیست پله ای و یکپارچه از سنگ مرمر نصب شده بود که پیش از شروع تعزیه وعاظ برفراز آن می رفتند و به شرح واقعه کربلا و ذکر مصیبت آل عبا می پرداختند. »
در کتاب ادبیات نمایشی ایران از قول مهدی فروغ آمده است:
«در وسط این محوطه سکوی گردی بود به شعاع تقریبی ۹ متر و ارتفاعش ۹۰ سانتیمتر و برای رفتن به روی آن دو پلکان ساخته بودند که هر کدام دارای سه پله بود - دور این سکو جاده ای به عرض تقریبی ۶ متر وجود داشت که بعضی از عملیات تعزیه، از قبیل اسب سواری و پیکار و مسافرت و غیره در آن صورت می گرفت و وقایع را بهتر مجسم و آن را به واقع امر نزدیکتر می ساخت و در نتیجه به تأثیر آن می افزود.»
«در یک سمت تکیه ایوان وسیعی دیده می شد که رواق آن با نقشهای کاشی الوان و آجر زینت یافته بود. این ایوان وسیع جایگاه مخصوص مقام سلطنت بود. در مقابل این ایوان در انتهای صحن تکیه منبری از سنگ مرمر با چهارده پله بر روی سکویی مرتفع قرار داشت که قبل از شروع تعزیه چند واعظ روی آن وعظ می کردند. در اطراف صحن تکیه طاقنماهایی ساخته بودند به عرض تقریبی هفت متر ونیم که ستونها و دیوارهای خارجی آن کاشیکاری بود. روی این طاقنماها اتاقهایی در دو طبقه وجود داشت که پنجره های آن را به صورت ارسی درست کرده بودند. به طور کلی می توان گفت که اتاقها و طاقنماها و ایوانهای تکیه دولت از لحاظ هیئت ظاهری به قدری استادانه طراحی و معماری شده بود که هر کس آن را می دید زیبایی و استحکام آن را احساس می کرد.»
سقف بنا
مادام کارلا سرنا در سفرنامه خود، که به سال ۱۸۸۳ در پاریس به چاپ رسیده، در مورد سقف ساختمان چنین می نویسد:
«این بنای ناتمام - که سقف و بام هم ندارد - مبلغ کلانی خرج بر داشته است. به این ترتیب تعزیه زیر سقف باز انجام می گیرد و این تنها وجه تشابه با تئاترهای باستانی یونانیها و رومیهاست. معمار ایرانی که هدفش این بود که تا می تواند جمعیت زیادی را در داخل آن جای دهد، وقتی به فکر پوشش و بام بنا می افتد که عملیات ساختمانی آن کاملا به پایان رسیده بوده است. روی چنین بنای عظیم گنبد یا سقف درست کردن کار بسیار سختی بود و به خصوص در ایران که آهن و روی و شیشه یافت نمی شود. بعد از تحمل هزاران مشقت بالاخره موفق شدند سه تیر چوبی بسیار بزرگ که سر آنها را با نوارهای آهنی محکم به هم وصل کرده بودند از بالای ساختمان گذرانده و طاق چوبی زمختی در آن درست کنند - چنین کاری در کشوری که وسایل فنی موجود نیست همت و مهارت می خواهد. یکی از وزیران ناصرالدین شاه به فکرش رسیده بود که بالای آن را با چادر پارچه ای که روی میله های آهنی کشیده می شود بپوشانند. هر بار که تعزیه ای در تکیه برگزار می شود چادر را می کشند و بعد از پایان مراسم آن را بر می دارند. شاه که از راه حلهای کم خرج و صرفه جویانه خیلی خوشش می آید، این ابتکار داهیانۀ وزیرش را هم بسیار پسندید.
«اما چون شاه در اروپا تالارهای نمایش مسقف دیده بود، علاقه داشت تکیه ای که در دوران سلطنتش ساخته می شود بدون سقف و بام نباشد. از مهندسین اروپایی استمداد طلبیده و به یکی از آنها چنین گفته بود: بروید ساختمان تکیه را خوب ببینید و بعد گزارشی به من بدهید که آیا میشود سقف آن را پوشاند یا نه؟ اگر جواب مثبت باشد بگویید به چه نحو؟ و در صورت منفی بودن جواب دستور خواهم داد سر از تن معماری که آنجا را ساخته است جدا کنند - ضمناً فردا صبح منتظر جواب هستم.»
مادام كارلا سرنا ضمن اینکه در مورد دیکتاتوری ناصرالدین شاه غلو می کند و در برتر دانستن مهارت مهندسان اروپایی نسبت به ایرانیها تعصب نشان می دهد در ادامه می گوید:
«بیچاره مهندس اروپایی در وضع بدی گیر کرده بود و از سوی دیگر نمی خواست اسباب قتل قطعی کسی را فراهم کند. بعد از بررسی اطراف و جوانب بنا به شاه جواب می دهد: «اعليحضرتا میشود سقف تکیه را پوشاند، ولی هیچ کس بهتر از خود معمار ساختمان نمی تواند از عهده این کار برآید، چون تنها او جاهای مستحکم بنا را میداند.» البته این جواب پخته و ماهرانه، مهندس را از مخمصه نجات می دهد.»
ساموئل بنجامین نیز راجع به سقف و روشنایی تکیه چنین می نویسد:
« از بالای غرفه که به داخل تکیه نگاه کردم، منظره باشکوه و فوق العاده ای توجه مرا به خود جلب کرد. ساختمان استوانه ای شکل تکیه بزرگتر و عظیمتر از آن بود که تصور می کردم - شعاع صحن دایره ای شکل آن حدود دویست پا ۲ و ارتفاع غرفه های چند طبقه آن بیش از هشتاد پا بود - چهارچوب عظیم و بزرگی از الوارهای قطور و آهن سقف تکیه را فراگرفته بود و روی این چهارچوب چادر بسیار بزرگی کشیده بودند که داخل تکیه را از آفتاب و باران محافظت می کرد. وسط تکیه از بالا یک چهلچراغ عظیم و با شکوه آویخته بودند که چهار چراغ برق قوی در شاخه های اطراف آن روشن می شد و بدین ترتیب از آخرین اختراع، برای روشنایی استفاده شده بود: در اطراف تکیه و غرفه های مختلف آن فانوسها و لوسترهای مختلف رنگارنگ بسیار زیادی نصب شده بود که در آنها شمع روشن می کردند و من با یک حساب دقیق به این نتیجه رسیدم که روی هم رفته پنج هزار شمع در آنها می سوزد و در تاریکی شب، تکیه را چون روز روشن می کند.»
کاربردهای دیگر تکیه دولت
در زمان ناصرالدین شاه گویا شبهه ای در وزن و عیار سکه های نقره ای و مسی (معروف به پول سیاه) پیدا شد. این سکه ها در ضرابخانه دولتی تهیه می شد که سرپرستی آن را حاج محمد حسن امین الضرب بر عهده داشت. ناصرالدین شاه دستور داد کمیسیونی از بزرگان آن دوره در محل تکیه دولت تشکیل شود و با استفاده از قپان و دستگاههای تعیین عیار به این مسئله رسیدگی کنند.دیگر آنکه بعد از قتل ناصرالدین شاه، چون مقبره او در مجاورت حرم حضرت عبدالعظیم هنوز در دست ساختمان بود، جنازه ناصرالدین شاه را به مدت یک سال در غرفه اصلی تکیه دولت به طور امانتی دفن کردند و پس از آماده شدن مقبره، آن را به محل اصلی خود انتقال دادند.از رخدادهای مهم تاریخی که در این بنا به وقوع پیوست، تشکیل مجلس مؤسسان برای اعلام انقراض سلسله قاجار و به پادشاهی رسیدن رضاخان و آغاز حکومت سلسله پهلوی بود.
پانوشتها
.تالار معروف در لندن.
٢. به نظر نگارنده بنجامین شعاع را با قطر اشتباه کرده است زیرا از عکسها و کروکیهای باقیمانده از آن زمان و مقایسه مقیاس قد انسان و ابعاد دیگر، می توان دریافت که قطر صحن دایره ای شکل حدود ۷۰ متر یعنی تقریبا نزدیک به ۲۰۰ پا بوده، نه شعاع آن.
منابع
١. اعتمادالسلطنه. الأثر والآثار، شرکت انتشارات اساطیر، چاپ اول، ۱۳۶۳.
٢. اورسل، ارنست. سفرنامه ارنست اورسل، ترجمه على اصغر سعیدی، شرکت افست.
٣. بنجامین، ساموئل. سفرنامه بنجامین، ترجمه محمد حسین کردبچه، علمی - جاویدان، چاپ اول، ۱۳۶۳.
۴. ذكاء. تاریخچه ساختمانهای ارگ سلطنتی تهران
۵.فروغ، مهدی. تکیه دولت، هنر و مردم، ش ۲۹، اسفند ۱۳۴۳.
۶. فووریه. سه سال در دربار ایران (خاطرات دکتر فروریه)، ترجمه عباس اقبال آشتیانی، به کوشش همایون شهیدی، دنیای کتاب، ۱۳۶۶.
۷. سرنا، کارلا. آدمها و آیینها در ایران، ترجمه علی اصغر سعیدی، زوار، ۱۳۶۲. ۸
۸. ملک پور، جمشید. ادبیات نمایشی در ایران، توس،۱۳۶۳
۹. نجمی، ناصر. دارالخلافه تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم ، مهرماه ۱۳۵۶.