Study
دوران صد سالۀ تجدّد در شهرسازی و معماری ایران
*نویسنده: رضا مقتدر
مجله ایران نامه، بهار ۱۳۷۲ - سال یازدهم شماره ۲ - صفحات ۲۵۹ تا ۲۷۰
* مهندس معمار
بررسی تاریخ شهرسازی و معماری ایران بـعد از اسـلام نـشان میدهد که مسائل شهرسازی،به معنای امروزی آن،در اغلب شهرهای سرزمین ما مطرح نبوده است.شـهر به آرامی،با رشد و توسعهای تدریجی،و پیرو سنتهای معماری زمان،سطوح آزاد داخل حـصار را در برمیگرفت و تغییراتی که در بافت کالبدی آن،در نتیجۀ مسائل اقتصادی و یا رویدادهای سیاسی و مذهبی،به وجود میآمد تناسبها و مقیاسهای فضای شهر را دگرگون نمیکرد.اصفهان تنها شهری بود که در اواخر قرن شانزدهم میلادی،با سلطنت شاه عباس اول و با دخالت و قـدرت حکومت و کمک دانشمندانی چون شیخ بهایی و معماران زمان،از فضایی بسته به فضایی گشوده مبدل شد.این شهر از محدودۀ حصار خود تجاوز کرد و به یاری طرحی هوشمندانه و پیشرو توسعه یافت حدود یـک قـرن خطوط اصلی این طرح جامع از سوی پادشاهان سلسلۀ صفوی و حکومت آنان دنبال شد و در نتیجه مجموعههای معماری بینظیری در بافت شهر به وجود آمد و اصفهان در زمره زیباترین شهرهای جهان قرار گرفت.در قرن هیجدهم و ابتدای قرن نوزدهم میلادی،که دوران انتقال معماری صفویه یه معماری زندیه و بالاخره به معماری قاجار بود،در نتیجۀ ضعف دولتهای این زمان به تدریج کیفیت هنری و بـه خـصوص کیفیت ساختمانی و مصالح به کار گرفته رو به انحطاط رفت.از دهههای اول قرن نوزدهم که آوازۀ پیشرفت و ترقیات صنعتی اروپا،و تأثیر آن در شهرنشینی و مسائل شهری،به ایران رسید و اثری بیدارکننده در آن به وجود آورد،مـیل بـه تـجدید بنای ممکلت و در نتیجه نیاز بـه فـراگیری"عـلوم جدیده"و تغییر اصول تعلیماتی حالت ضروری به خود گرفت.در نتیجه،در دوران ولایت عهدی عباس میرزا(۱۷۹۹-۱۸۳۳م)،که خود در این کار پیشقدم بود،دولت تـعدادی انـدک از جـوانان را،به ابتکار و دستور او،برای فراگیری علوم و حرفههای مـورد نـیاز راهی اروپا کرد.
از میان گروه بعدی محصلینی که در سال ۱۸۴۳ م عازم دنیای غرب شدند عبد الرسول خان و میرزا رضا برای فـراگیری حـرفۀ مـهندسی انتخاب گردیدند.بازگشت این دو مصادف شد با دوران صدارات میرزا تـقی خان امیر کبیر (۱۸۴۷-۱۸۵۱ م) ،مرد بزرگ و روشنفکر ایران که تحت تأثیر پیشرفت های روسیه و عثمانی قرار گرفته و به سـیر تـرقی مـلل غرب و به موجبات انحطاط اوضاع ایران واقف گردیده بود.امیر کـبیر از بـدو خدمت برای تجدید بنای کشور تلاش همه جانبه ای را آغاز کرد و دست به یک رشته اصلاحات اسـاسی زد کـه مـهمترین آنها،از نظر مطالب طرح شده در این نوشته،ایجاد«مرکز تعلیم و تعلّم»اسـت.بـرای تـدریس در این مدرسۀ عالی که بالاخره با نام"دارالفنون" شروع به کار کرد تعلیمات مـدرن غـربی از طـریق استادان"فرنگی"به ایران راه یافت.بنای این ساختمان که در داخل حصار ارگ سلطانی قرار مـیگرفت بـه میرزا رضای نامبرده در بالا محول شد.ساختمان دارالفنون مجموعۀ سادهای بود از کلاسها و آزمـایشگاهها کـه،بـا راهروی عریض متکی به قوسهای نیمه بیضوی، دورا دور باغچه مرکزی را گرفته بود.قسمتی از اطاقهای کـار در طـبقۀ دوم قرار داشت.نقشههای میرزا رضای مهندس باشی برای اجرای ساختمان در اختیار مـحمد تـقی مـعمار باشی قرار گرفت.ساختمان دار الفنون،که احتمالا اولین بنای دولتی است که توسط یک مـعمار ایـرانی تحصیل کردۀ"فرنگ"طراحی شده، در نوامبر ۱۸۵۱ م.افتتاح شد،درست در همان زمان کـه بـانی بـزرگ آن،امیر کبیر،در باغ فین کاشان در تبعید بسر میبرد و در انتظار سرنوشت شوم خود بود.
مـدرسۀ دارالفـنون،کـه در آن برای تعلیم از روشهای اروپایی استفاده میشد، منشاء تحولات فکری مهمی در ایران گـردید.در واقـع،میتوان این مدرسه را راهگشای تعلیمات عالیۀ جدید و وسیلۀ ترویج علوم در نیمۀ دوم قرن نوزدهم میلادی در ایـران دانـست.فارغ التحصیلان این مدرسۀ عالی گروه روشنفکرانی را در ایران به وجود آوردند کـه بـه نهضت تجددخواهی و مبارزه با خرافات و به نـشر افـکار آزادیـخواهانه در عهد ناصری کمک فراوان کرد.در دار الفنون از مـیان دروس مـتعدد،ریاضی،مهندسی،طراحی ونقشه برداری نیز تدریس میشد و در اولین دورۀ آن دوازده دانشجو در رشتۀ مـهندسی نـام نویسی کرده بودند.تهیۀ چـند نـقشۀ ارزندۀ قـدیمی،و بـه خـصوص نقشههای پایتخت در سالهای ۱۸۵۷ و ۱۸۹۰ م را مرهون گروه مـهندسی ایـن مدرسه هستیم.نقشۀ اول را مهندس اگوست کرشیش(Auguste Krziz)اطریشی،معلم معماری، ریاضی و هندسه بـا کـمک شاگردانش،محمد تقی خان که از او نـام بردیم و ذو الفقار بیک-و نـقشۀ دوم را مـیرزا عبد الغفار خان،ملقب بـه نـجم الدوله،امضاء کردهاند.
درمیان گروه محصلین اعزامی به اروپا(در سال ۱۸۵۷ م)،که بیشتر آن را دانشجویان دار الفـنون تـشکیل میدادند،شخصی بود به نـام مـیرزا مـهدیخان که طی هـشت سـال اقامت در فرانسه و اخذ دیـپلم دبـیرستان (Baccalaureat) و دیپلم مهندسی از اکل سانترال(Ecole Centrale)با تخصص در رشتۀ معماری در سال( ۱۸۶۴ م ) راهی میهن شد.میرزا مـهدی خـان در تهران سالها سرگردان بود و دوران بـسیار مـشکلی را گذرانید تـا ایـنکه بـا کمک استاد محمد مـعمار قمی و حاج ابو الحسن معمار باشی مأمور تهیۀ قسمتی از نقشههای مسجد سپهسالار و عمارت بهارستان شـد(۱۸۷۸ م).طـرح تعدادی از ساختمانهای دولتمندان عصر را نیز بـه مـیرزا مـهدی خـان شـقاقی که به لقـب مـمتحن الدوله مفتخر شده بود نسبت میدهند.با میرزا رضای مهندس باشی و سپس میرزا مهدی خان،که هـردو تـحت تـأثیر اصول و قواعد حرفهای دنیای غرب بودند،حـرفۀ طـراحی مـعماری از حـرفۀ مـعمار سـازندۀ بنا جدا میشود.
ممتحن الدوله در آثار خود عناصری از معماری اروپایی را دخالت داد.یکی از ره آوردهای او که با استقبال فراوان روبرو شد طرح سرسراهای بزرگ و پلکانهای باز به سبک اروپایی بود که جـای راهروها و پلههای بستۀ معماری سنتی را میگرفت.از اینرو بود که در سال ۱۸۸۵ م،محمود خان ناصر الملک،وزیر خارجۀ وقت،تهیۀ طرح پلهای شبیه پلۀ کاخ"بوکینگهام پالاس"را به او سفارش داد! معماری دورۀ قـاجار،کـه در نیمۀ اول قرن نوزدهم میلادی در دنبال روی از معماری سنتی قرون گذشته به تدریج به کیفیت پایینتری رسیده بود، درنیمۀ دوم همان قرن یکسره آسیب پذیرشد.به علت ارتباط با دنیای غرب و گـرایش زمـان،معماری این دوره به آسانی تحت تأثیر معماری اروپایی قرار گرفت که از راه روسیه و قفقاز و ترکیه از شمال،و خلیج فارس بوشهر از جنوب،به ایران رسـیده بـود.معمارهای معروف محلی نیز تـا حـدی طرز فکر و سلیقۀ تازه را دنبال کردند.یکی از این امکانات تازه که سیمای اغلب شهرهای بزرگ ایران را تغییر داد پوشش ساختمانها با داربست چوبی و شیروانی بـود کـه جای بامهای طاقی و گـنبدی را مـیگرفت.علی محمد خان معمار باشی،یکی از معماران معروف این دوره است که طرح ساختمانهای صاحب قرانیه،سلطنت آباد و عشرت آباد را به او نسبت میدهند و در آثارش آمیزش معماری سنتی با معماری غریبه بـه چـشم میخورد.در همین دوره در معماری ساختمانهای داخل ارگ سلطانی نیز به پیروی سلیقۀ زمان تغییرات مهمی داده شد.
در تمام دورانی،که ساختمانهای حکومتی و اعیانی با معماری غربی و روسی ترکیب میشد،ساختمانهای مسکونی مـتوسط در سـطح شهر و بـه خصوص در محلات قدیمی تا حدی هم شکل و هم آهنگ با ویژگیها و خصوصیات معماری سنتی بنا میشد.بـه این ترتیب که فضای خانه فضای بستهای بود که به وسـیلۀ هـشتی و یـا راهرویی به معبر خارج ارتباط پیدا میکرد."اطاق دم دری"جنبۀ بیرونی خانه را داشت و بقیه اطاقها،با چـند پلـه ارتفاع،حیاط مرکزی را که در میان آن حوض آب قرار داشت دور میزد.اطاقهای رو به جنوب بـیشتر در زمستان و اطـاقهای رو به شمال و زیرزمین و بام خانه برای زندگی تابستانی مناسب بود.زیرزمین،آب انبار و گاه آشـپزخانه و سرویسهای خانه با چند پله پایین میرفت و زیر اطاقها قرار میگرفت.عناصر مـسکن در معماری عامیانه به صـورت الگـویی همگانی درآمده بود و به خوبی جوابگوی شرایط اقلیمی محیط خود میشد.در اواخر قرن نوزدهم،با استقرار سفارت خانهها و نمایندگیها و اقامت اتباع خارجی در ساختمان های اعیانی در شمال شهر و در داخل حصار ناصری (۱۸۷۰م) و بیرون از حصار قدیم تهران، تاثیر معماری غربی را در ترکیب فضاهای داخلی نیز می بینیم. به این ترتیب که به تدریج از سطوح ساختمان "بیرونی" کاسته می شود و قسمت پذیرایی به داخل ساختمان اصلی راه می یابد. آنچه که امروزه "سالن" یا "میهمان خانه" نامیده می شود از این تاریخ به صورت عنصر جدیدی وارد معماری مسکونی شد. یکی از بهترین نمونه های موجود از آمیزه سنتی و معماری غربی و روسی ساختمان پاشاخان امیر بهادر، (۱۸۹۴-۱۹۰۶م) وزیر دربار مظفرالدین شاه است که پس از او مورد استفاده انجمن آثار ملی قرار گرفت. در این ساختمان عناصر معماری سنتی در طبقه هم کف به کار رفته است: طاقهای ضربی، گهواره ای و چهاربخشی، تالار چهار ستونی به شیوۀ قديم، ایوان بزرگ سراسری، همگی از عناصر شناخته شده معماری ایرانی است. در مقابل، راهروی عریض مرکزی، پله دوپاگردی، ستونهای تقلیدی، سربخاری های بزرگ و گچ بری با نقش های غربی، صراحی های دست انداز، در و پنجره های کلاسیک که جای "اوروسی های شرقی" را می گیرد همگی عناصر معماری غریبه ای است که در شکل گیری معماری مسکونی دولتمندان این دوره ظاهر میشود. در تهران، ساختمان علیقلی خان سردار اسعد که بعدها به باشگاه بانک ملی تبدیل شد و ساختمان قوام السلطنه که اکنون موزه آبگینه است نیز در زمره ساختمان های این دوره اند که در آنها نحوه تفکر معماران و نوآوری زمان به چشم می خورد.
درمورد بافت شهری نیز عناصر تازه ای از تمدن غربی اجتناب ناپذیر میشود: خیابان الماسیه، که میدان توپخانه را به سردرِ شمالی ارگ متصل می کند به صورت گردشگاه مدرنی در می آید که دکه های صنعتگران متجدد تحت عنوان "دار الصنایع" در اطراف آن قرار میگیرد( محمود خان صبا چشم اندازی از این خیابان را در سال ۱۸۷۱م نقاشی کرده است)، خیابان ناصری بر روی خرابه های دیوار شرقی ارگ سلطانی بنا میشود و اطراف آن ساختمانهای جدیدی احداث می گردد، خیابان لاله زار و عین الدوله (فردوسی) به صورت محورهای تازه و مدرن، توسعه شهر را به طرف شمال هدایت می کند؛ میدان اصلی شهر از میدان ارگ و سبزه میدان به میدان وسیع توپخانه منتقل می شود؛ چند خیابان اصلی و جدید با چراغ های گاز نورانی می شود؛ضراب خانه، تلگراف خانه (۱۸۸۴م)، و چند کارخانه نساجی، قند سازی و بلورسازی به کار می افتد؛ تهران با "ماشین دودی " به شهر ری متصل میگردد(۱۸۸۴ م)و با تعبیۀ ریلها در محورهای اصلی شهر"واگن اسبی"به راه میافتد(۱۸۸۹ م)و سرانجام پایتخت قیافۀ شهری جدی به خود میگیرد.
در شمال شرقی تهران،"میدان مشق"با دیواری به سبک معماری سنتی به اطاقهای آجری محصور میشود و در قسمت شمال آن عمارت قزاق خـانه بـا معماری روسی به این میدان ابهت میدهد(۱۸۹۰ م)و بالاخره اولین هتل تهران، هتل دو فرانس،آمادۀ پذیرایی از مهمانان خارجی میشود.اغلب این تغییرات و نوآوریها در اثر مسافرت و رویارویی دولتمندان، بازرگانان،محصلین و سیاحان ایـرانی بـا جهان پیشرفتۀ غرب و مردم آن دیار بود که آرزوی نوسازی مملکت و دسترسی به دوران تجدد را در آنها بیدار میکرد.این اعتقاد به کسب علوم و فنون غربی در ابتدای قرن بیستم میلادی به درجهای رسـید که در سال ۱۹۱۱ م،چند سال پس از افتتاح مجلس دار الشورای ملی،قانون اعزام محصل به تصویب آن رسید و دولت مأمور شد که در همان سال تعداد سی دانشجو به اروپا اعزام دارد.
در دوران حکومت سلاطین قاجار،بـه عـلت نـاتوانی دولت،فقر مالی و مهمتر از همه فـقدان سـیستم اداری صحیح و برنامهریزی مملکتی،راه تجدد به کندی پیموده میشد و شمار طرحهای زیر بنایی و نوسازی مملکت ناچیز بود و ایران از نفوذ و قدرت فیزیکی و سـرمایۀ دولت کـه اساس شهرسازی و توسعۀ صحیح شهری است بهرۀ چندانی نداشت.
بـا انقلاب مشروطیت و ایجاد نخستین مجلس ملی و نشر و گسترش آرمانهای دموکراتیک در کشور از سویی،و در پی جنگ جهانی اول و انقلاب روسیه-که در اوضـاع داخـلی ایـران تأثیری عمیق گذارده بود-از سوی دیگر،زمینۀ مساعدی برای پیـدایش دولتی متجدد در کشور فراهم شد.و سرانجام با آغاز سلطنت رضا شاه پهلوی(۱۳۰۴)،دوران نوینی در شهرنشینی ایران آغاز گـردید.در ایـن دوران حـکومت مصمم بود ایران عقب افتاده آنروز را به هر قیمت و با سـرعت بـه سوی سازندگی و تجدد سوق دهد.علی رغم واکنش منفی و مخالفتهای ریشه دار نیروهای سنتی،دو عامل اجتماعی دولت را در حـرکت بـه سـوی این هدف کمک میکرد:یکی علاقه و آرزوی تعداد زیادی از روشنفکران و ترقیخواهان به پیـشرفت جـامعه و مـملکت،و دیگری نیروی احساسات ملی در راه تحقق آرمانهای انقلاب مشروطیت.از همان آغاز کار،دولت با شتاب بـه تـأسیس تـعدادی از صنایع مصرفی اولیه پرداخت و بنای وزارتخانهها را در پایتخت و ساختمانهای ادارات دولتی،بهداشتی و آموزشی را در مقیاس وسـیعی در سـراسر مملکت بسط داد.شبکههای ارتباطی با سرعت رشد پیدا کرد.این برنامهریزی و همراه آن دگـرگونی کـه در کلیۀ شئون کشور به وجود آمد نیازمند به یک بافت زیر بنایی در قالب یـک اقـتصاد نوین بود.در این میان،تهران،به عنوان پایتخت و محل تمرکز نهادهای عمدۀ سـیاسی،اقـتصادی و فـرهنگی کشور،بیش از هر شهر دیگر ایران دستخوش این تحولات گردید.در سال ۱۳۰۹ که جمعیت پایتخت بـه حـدود سیصد هزار نفر میرسید و وسائل نقلیه موتوری به مملکت راه پیدا کـرده بـود و بـافت قدیمی تهران دیگر جوابگوی احتیاج روز نبود،یعنی در زمانی که هنوز"حصار ناصری"شهر را در برمیگرفت،اولیـن نـقشۀ جـدید تهران تهیه شد.این نقشه به ضمیمۀ قانون بلدیه به شهرداری اخـتیار مـیداد تا اولین طرح خیابانهای جدید را اجرا کند.
در سالهای بعد قوانین تازهای دربارۀ «توسعۀ خیابانها و تعریض مـعابر» قـانون قبلی را کامل کرد.و به این ترتیب،طی چند سال محورهای موردنظر در مـرکز شـهر باز شد و با تخریب حصار تهران خـیابانهای جـدیدی مـحدوده شهر را در میان گرفت:خیابان شاهرضا در شمال،خـیابان شـهناز در شرق، خیابان سی متری در غرب و خیابان شوش در جنوب.این طرح در مورد چند شـهر بـزرگ مملکت نیز اجرا شد.خـطوط داخـلی شهرها مـعمولا الگـوی مـنظمی از خیابانها بود که محوطههای مربع و مـستطیلی را در شـهر به وجود میآورد.بَر جنوبی هر خیابان را ساختمانها و بَر شمالی را دیوار حـیاطها در بـر میگرفت.
در محل تقاطع خیابانها،و به خـصوص در میادین،قرینهسازی مورد تـوجه شـهردار قرار گرفت.یادگار این"تـوجه"را در تـهران(میدان حسن آباد)،تبریز، رضائیه و شهرهای حاشیۀ بحر خزر مییابیم.گرچه با فـرو ریـختن حصارهای قدیمی،فضای"شهر ایـرانی"بـاز شـد تا جوابگوی نـیازهای اقـتصادی،سیاسی و فرهنگی تازه بـاشد،امـّا بافت کهنۀ شهر قدیمی،که ترمیم آن نیاز به صرف وقت و مطالعۀ دقیق داشت،در پشـت نـوسازی حاشیۀ خیابانها در محدوده خود رها شـد و بـه این تـرتیب"حـصارهای سـنتی"با فرهنگی قدیمی بـه زندگی خود ادامه داد.
نوسازی و معماری دولتی از ابتدای دهۀ ۱۳۱۰ با دو هدف اصلی که موردنظر حکومت بـود آغـاز شد؛یکی احیاء و بزرگداشت ویژگیهای فـرهنگ و مـعماری"ایـران قـدیم"و"ایـران باستان"به مـنظور آگـاهی نسل جوان به هویت خود،و دیگری به کار گرفتن تسهیلات تکنولوژی و فنون ساختمانی پیشرفتۀ غرب بـرای اجـرای سـریع برنامههای نوین و تربیت کادر عمرانی جدید.آمـیزش ایـن دو هـدف بـاعث شـد کـه ایران به صورت یک"آزمایشگاه"وسیع و متنوع ساختمانی در آید.بدون تردید تجربۀ این دوره،که حدود ده سال بیشتر نکشید،در جریان سازندگی در دهههای بعدی مورد استفادۀ دولت قرار گـرفت.
وجود"انجمن آثار ملی"،که در سال ۱۳۰۱ تأسیس شده بود و حضور باستانشناسانی چون ارنست هرزفلد(B.Herzfeld)،آندره گدار(A.Godard)، ماکسیم سیرو(M.Siroux)،و دیگران،که به معماری و فرهنگ ایران آشنایی کامل داشتند،کمک بزرگی بـود بـه حفظ اصالت تناسبها و ترکیب ها در تعدادی از ساختمانهای دولتی که از پیشینۀ معماری ایران باستان الهام گرفته بودند.این گروه از ساختمانهای دولتی،که آنها را گروه اول مینامیم،شامل بناهایی میشود مانند بـانک مـلی قدیم و شهربانی تهران،دبیرستان انوشیروان دادگر،مقبرۀ فردوسی و غیره که یادآور معماری دوران هخامنشی است و موزۀ ایران باستان(۱۳۱۵)که با ایوانی پوشیده از قوس بـیضوی خـاطرۀ موفقی از معماری دروان ساسانی است.طـرح سـاختمان اخیر را آندره گدار خدمتگذار با ارزش فرهنگ ایران ریخته بود.
گروه دوم مرکب از ساختمانهایی است که در ادامۀ راه معماری سنتی ایران طرح ریزی شدهاند و در آنها خصوصیات شکلی و مـصالح ایـران به کار رفته اسـت:
سـاختمان بلدیۀ تهران(۱۳۱۶)اثر علی محمد خان صانعی معمار باشی،ادارۀ پست مرکزی تهران(۱۳۱۳)،ادارۀ پخش سابق شرکت ملی نفت،مدرسۀ تعلیم معلم و غیره.
گروه سوم شامل طرحهای معماری اروپایی دهۀ ۱۳۱۰ اسـت کـه بیشتر دروحیۀ نئوکلاسیک اروپایی دارد و در آنها اثری از فضای ایرانی دیده نمیشود،مانند ساختمان کار راه آهن تهران،ادارۀ قماش،وزارت دادگستری و اغلب ساختمانهای توریستی و هتلهای حاشیۀ بحر خزر.
گروه چهارم مرکب از ساختمانهایی اسـت کـه خصوصیات شـکلی آنها و یا مصالح به کار رفته در آنها میتوانست سرچشمۀ تازهای باشد برای معماری مدرن ایران.ساختمان وزارت خـارجه(۱۳۲۰)،کالج البرز،تعدادی از ساختمانهاهی آموزشی و دانشگاهی تهران و تعدادی از ساختمانهای صنعتی در ایـن زمـرهاند.
در سـال ۱۳۱۶،محدودۀ پایتخت دیگر گنجایش برنامههای جدید دولت را، که به سرعت رو به افزایش بود.نداشت و در نتیجه طرح جامع جـدیدی بـرای تهران که جمعیت آن به حدود پانصد هزار نفر میرسید تهیه شد.در این طـرح تـعدادی از بـناهای مورد نیاز به داخل محدودۀ جدید راه پیدا کرد.مجموعۀ دانشگاه تهران،کار راه آهن،بیمارستانها و تـعدادی از کارخانجات از این ردهاند.در طرح ۱۳۱۶ برای نوسازی در داخل محدودۀ قدیمی شهر،تخریب قسمتی از ارگ سـلطانی پیشبینی شده بود تـا جـهت "محلۀ اداری" مجموعهای از ساختمانهای دولتی(وزارت دارایی، وزارت دادگستری،وزارت گمرکات،وزارت صنایع و معادن و غیره)در اراضی آن بنا شود.دریغ که ساختمان تاریخی و با شکوه تکیۀ دولت(۱۲۴۷/۱۸۶۸ م)، که جایگاه نخستین مجلس مؤسسان بود،نیز در ایـن اراضی قرار داشت و از میان رفت.
اراضی میدان مشق نیز که در مغرب توپخانه قرار داشت به ایجاد دیگر بناهای اداری مانند وزارت خارجه،وزارت جنگ،شهربانی،اداره پست و غیره تخصیص داده شد.تخریب قسمتی از محلۀ سـنگلج بـرای ایجاد مرکز تجارتی مدرن و ساختمان بورس تهران نیز از هدفهای این طرح بود.با تعویق اجرای این طرح،سرانجام در سال ۱۳۲۹ پارک شهر جانشین آن شد.
قدرت و پیگیری دولت در اجرای قوانین شهرداری سیمای تـازهای بـه شهرهای ایران داد؛براساس این قوانین کلیۀ ساختمانهای مسکونی که در اطراف خیابانها و معابر قرار میگرفت میبایست حداقل دارای دو طبقه باشد و همۀ اطاقهای این ساختمانها میبایست به طرف خیابان پنجره داشـته بـاشند.به این ترتیب، در نوسازی داخل محدوده و توسعۀ شهر اصول خانههای سنتی رها شد و خانهها در کنار یکدیگر،فشرده و با نمایی"باز"،ردیف شدند.
با اجرای طرح ۱۳۱۷ پایتخت،که پیشتر بـه سـبب تـوسعۀ محلات اعیان نشین و سفارت خـانهها از اواخـر قـرن نوزدهم به سوی شمال شهر کشیده شده بود، با سرعت بیشتری راه ارتفاعات شمال شهر را پیمود.در نتیجه فاصلۀ اجتماعی نیز به پیـروی از فـاصلۀ جـغرافیایی بین محلات قدیمی در جنوب و شرق شهر و محلات جـدید شـمال و شمال غربی بیشتر شد.بازارچههای قدیمی محلات مسکونی نیز از فضای بستۀ خود درآمد و به صورت مغازههایی در حاشیۀ خیابانها قـرار گـرفت و بـدین ترتیب بافت مسکونی شهر با"تجارت خیابانی" ترکیب شد.
در ایـن سالها بازگشت چندین معمار ایرانی از اروپا در شکلگیری معماری این دوره و سالهای بعدی تأثیر فراوان گذارد.از میان این عده میتوان وارطـان هـوانسیان را نـام برد که پس از تحصیل در پاریس در سال ۱۳۱۴ به ایران آمد و در همان سال بـرندۀ کـنکور ساختمان هنرستان دختران در تهران شد.طرح چند ساختمان دولتی و به خصوص تعداد بسیار زیادی از ساختمانهای خـصوصی از اوسـت.مـعمار دیگر پل آبکار است که در بروکسل تحصیل کرده بود و در سال ۱۳۱۶ به ایران آمـد.طـرح سـاختمان اولین ایستگاه رادیو،تعدادی از ادارات دارایی و ساختمانهای خصوصی از آبکار است.گابریل گورکیان نیز که مدتی تـابعیت ایـرانی داشـت از ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۶ در تهران اقامت گزید و در این مدت کوتاه بناهای وزارتخانههای خارجه،صنایع و دادگستری، باشگاه افـسران و تـئاتر بزرگ تهران و تعدادی از ساختمانهای خصوصی را طراحی کرد.
با شروع جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۰،ایران نـیز گـرفتار بـحران تازهای شد و در نتیجه طرحهای عمرانی مملکت دچار رکود گردید.در همین زمان مدرسۀ عالی"هـنرکده"کـه یکی از آخرین ره آوردهای دوران تجدد ایران در زمینه شهرسازی معماری و هنرهای تجسمی بود به وجـو آمـد.دولت مدرسۀ طلاب مروی(مقابل شمس العماره) را در اختیار تعلیمات رشتههای هنری این مدرسه نوبنیان قرار داد و سرپرستی آنرا به آندره گدار محول کرد.
هنرکده پس از دوسال با نام دانشکده هنرهای زیبا به درون محوطۀ دانشگاه تهران راه یافت. فارغ التحصیلان این دانشکده که بیشترین گروه معماران و شهرسازان ایران امروز را تشکیل می دهند در بازسازی و عمران ایران متجدد قرن بیستم تاثیر به سزایی داشته اند و هنوز هم دارند. همزمان با این دوران تجدد در سازندگی ایران، تعمیر و ترمیم آثار معماری بسیار ارزنده گذشته نیز که قرنها رها شده بود آغاز گردید و اداره باستانشناسی که در سال ۱۳۰۸ بنیان گذاری شد انجام این خدمت را با کمک متخصصین به عهده گرفت.
با استعفای رضا شاه پهلوی در سال ۱۳۲۰ و گسترش جنگ جهانی دوم، از قدرت دولت در ادامه طرحهای شهرسازی و معماری نیز کاسته شد و به این ترتیب ایران دوران صد ساله تجدد خود را در این زمینه پشت سر گذارد. دراین مورد باید اذعان کرد که تنها در دهه آخرین این سالها ( ۱۳۱۹-۱۳۰۹ ) بود که سرمایه محدود دولت، قدرت حکومت مرکزی و برنامه ریزی مملکتی باهم در خدمت عمران و نوسازی ایران قرار گرفت و با وجودی که تحولات این دوره در جامعه ای کُند، با شتابی فزاینده انجام شد، شهرسازی و معماری دوره رضاشاهی" در تاریخ معماری ایران از ویژگی های قابل توجهی برخوردار است.
منابع مورد استفاده در این نوشته:
- Emest Orsolle, la Caucase et la perse, paris, plon, 1885.
- بهروز پاکدامن، سه معمار ایرانی، کتاب تهران، ج ۱، تهران، روشنگران، ۱۳۷۰.
-Amineh Pakravan, Tehran de Jadis, Geneve, Nagel, 1971.
- و. ویلیامز جکسن، سفرنامه جکسن، ترجمه منوچهر امیری -فریدون بدره ای، تهران، خوارزمی۱۳۵۲
- Mohsen Habibi, "Reza chah et le developement de Teheran (1925-1941)", Bibliotheque Iraninne, vol. 37
- علی اصغر حکمت، مقاله فرهنگ، ایرانشهر، شماره ۱۲، ج ۲، تهران، ۱۳۴۳.
- پرویز رجبی معماری ایـران در عـصر پهلوی،تهران،دانشگاه ملی،۲۵۳۵ شاهنشاهی
- فریدریک ریچاردز،سفرنامۀ فرد ریچاردز،تـرجمۀ مـهین دخـت صبا،مجموعه ایرانشناسی،تهران، ترجمه و نشر کتال،۱۳۴۳.
- ع.روح بخشان،نقش دار الفنون در گسترش زبان فرانسوی در ایران»،لقـمان،سـال سـوم،شمارۀ دوم،تهران،۱۳۶۸.
- Carla Serena,Hommes et cboses en Perse,Charpentier,1883
- علی اکبر صارمی«کهن آرایی امروز و نوگرایی دیروز»،کتاب تهران،ج ۱،تـهران،روشـنفکران، ۱۳۷۰.
- نسرین فقیه،آغاز معماری صنعتی ایران،تهران،کاتالوگ موزۀ هنرهای معاصر تهران بدون تاریخ.
- Dr,Peuvrier,Trois ans la cour de Perse,Paris,F.juven,1911.
- سید مـحمد تـقی مصطفوی،آثار تاریخی ایران،انجمن آثار ملی،شمارۀ ۱۵۳،ج اول،تهران، ۱۳۶۱.
- حبیب اللّه مختاری،تـاریخ بـیداری ایران،تهران دانشگاه تهران،۱۳۲۶.
- Reza Mogtader,"Teheran dans ses murailles(1553-1990)"Bibliotheque Iranienne,vol.37.
- پرویز مؤید عـهد،«نـگاهی چـند درباره مسائل شهرسازی»مجلۀ هنر و مردم،شـمارههای ۵۶-۵۷،تـهران،۱۳۴۶
- مهدی ممتحن الدوله،زندگینامه،به کوشش حسینقلی مشتاقی،تهران،امیر کبیر،۱۳۴۶.