توضیحات
همین چندوقت پیش سیبههایی بود دربدار. خانه خانه، پهلو به پهلوی هم دورتادورش قرار گرفته و یک فامیل را در خودش جای میداد.
همین چندوقت پیش حیاطهایی بود محصور. اتاق اتاق، پهلو به پهلوی هم دورتادورش قرار گرفته و یک خانواده را در خودش جای میداد.
همین چندوقت پیش این سیبه (فضای نیمه عمومی شهری) و این حیاط (فضای نیمه خصوصی) "آسمان" را به محض اینکه پایمان را از زیر سقف بیرون میگذاشتیم به ما هدیه میداد.
امروز اما این فامیل، آن خانواده و یا حتی فردفرد اعضای آن هرکدام در یک جای شهر، کشور یا حتی دنیا زندگی میکنند. کجا؟ در آپارتمان. در آپارتمانهایی که وقتی پایشان را از آن بیرون میگذارند فضای بسته و محیطی دلگیر را میبینند با سقفی نزدیک و یک آسانسور...
اما کجاست "آسمان" واحد همه آدمها...
همان چتر آبی رازگونه...
ما در "پاکت" به خانواده آقای اکبری با کاراکتری منطبق بر فرهنگ عموم اهل اصفهان، "آسمان" را هدیه دادیم!
یکم: پاکت بودگی
"پاکت" با استفاده از الگوی خانههای با حیاط مرکزی، از ضلع شمال کاملا بسته است و از جنوب یک دیوار مشبک کامل (Wholeness) است. هیچ چیز نیست و همه چیز هست دقیقا مثل هر پاکتی دیگر!
در حالیکه تمام پلاکهای بافت همجوار چه جدیدترها و چه قدیمیترها شلوغاند و مملو از پنجره، ایوان، اجسام داخل ایوان و البته تزئیناتی مد روز زمان ساخت، "پاکت" یک جعبه بزرگ ساده و مشبک حامل زندگی و هزاران اتفاق روزمره است که صرفا به خواست خانواده آقای اکبری باز میشود. نوعی درونگرایی را مطرح میکند که یادآور معماری کویر مرکزی است. درونگرایی معاصری که برونگرایی معماری شهر امروز و بدون توجه به اقلیم و فرهنگ را نقد میکند. "پاکت" صفحهای است ساکت در بافت که فرصت تامل میدهد.
دوم: خانه و شهر؛ متصل یا منفصل؟
اتصال کالبدی توده بناهای مسکونی با گذرهای شهر شلوغ امروز از یک سو و آرامش که نیاز ذاتی مفهوم خانه است از سویی دیگر، دوگانهای را مطرح میکند که میتواند سوال اصلی طراحی هر پروژه مسکونی شهری باشد.
الگوی سیبههای دربدار از شهرسازی کویر مرکزی به عنوان یک فضای بینابینی ایدهآل برای اتصال واحدهای همسایگی باهم و با شهر، پاسخ ما برای این دوگانه چالشبرانگیز بوده است. راهکاری که امروز بدلیل مساله مالکیت و محدودیت منابع شهرداریها در عرصه عمومی و بالا رفتن ارزش زمین و عدم توجیه اقتصادی در عرصه خصوصی کاملا به فراموشی سپرده شده است.
"پاکت" ساختار سیبه را از حالت افقی به عمودی تغییر داده و با اضافه کردن جعبه پلکان واحدهای آپارتمانی به آن ضمن توجیه اقتصادی، این فضای بینابینی را احیا کرده و از کارکردهای اصلی آن چون فیلتر هیاهوی شهر، تقویت ارتباط واحدهای همسایگی، اتصال مناسب عرصه عمومی و خصوصی و ... بهره برده است.
سوم: خانه یا آپارتمان؟
خانواده آقای اکبری چیز زیادی نمیخواستند، یک آپارتمان میخواستند تا کنار هم اما مستقل زندگی کنند. مکانی که هر از گاهی صبح یا شام با باز کردن تنها یک پنجره بتوانند همدیگر را صدا بزنند و شاید به یک چای دورهم دعوت کنند. سایت با توجه به شرایط موقعیت مکانی ذاتا یک آپارتمان Infill شهری بود. ما اما به یک خانه فکر میکردیم. همان خانه به دور حیاط مرکزی پدرسالار!
جذابیت دسترسی، تنوع فضایی، اتصال فضاها به حیاطهای متنوع خصوصی در طبقات و... در عین محدودیتهای پروژههای آپارتمانی شهری درونبافتی و قوانین معماری و شهرسازی اصفهان، کیفیات مکانی خانهای را در ذهنمان ترسیم کرد که "پاکت" تجسم فیزیکی آن بود!
چهارم: حیاط و پله
"آسانسور همه کیفیات معمارانه پله را تحقیر میکند!" رم کولهاس
ضوابط معماری و شهرسازی در اصفهان با محدود کردن ارتفاع بازشوی بنا به گذر به ۱۷۰ سانتیمتر، در عمل ساختمان را به شهر و شهر را به ساختمان فیلتر کرده است و کیفیت نور و منظر را به شدت کاهش داده است.
"پاکت" اما با تعریف حیاط میانی شمالی و تراسهای ایجاد شده در حدفاصل بنا و گذر و همچینی گشودگی آنها در جهت دیگر، ضمن بهرمندی از پاکتهای فضایی متنوع باز، کیفیت نور و منظر و مقیاس بازشوها را بدون محدودیت و متناسب با نیاز فضا تامین کرده است. همین حیاط میانی شمالی نیز همچون سیبه مکانی است برای تعامل و برخوردهای اتفاقی.
پنجم: هنر مشبک
"پاکت" در ضلع جنوب از هنر سنتی مشبک (دستاورد دوره سلجوقی و صفوی برخاسته از هنر سنتی معماری شهر اصفهان) در قامتی نو بهره برده است تا ضمن تامین حداکثر گشودگی و حفظ محرمیت، نور تیز آفتاب تابستان اصفهان در ضلع جنوب نیز کنترل شود.
سیبه: کوچه بنبست