Note
نقش کارفرما در خلق اثر معماری
علی نعمتی
تاریخ چاپ: چهارشنبه، 14 مهر 1395، سال بیست و دوم، شماره 6328 ، روزنامه ایران
در میان هنرها، معماری تنها هنری است که سفارش دهنده یا کارفرما در پدید آمدن اثر نقش اساسی و کلیدی دارد. برای مثال در پیدایش یک قطعه موسیقی انگیزه هنرمند موسیقیدان، ابزار موسیقی در کنار دانش و قریحه امکان خلق قطعه موسیقی را میسر میسازد و فقط و فقط هنرمندان دخیل در تولید اثر هنری برکیفیت و محتوای آن مؤثرند.
بدیهی است این مهم نافی ارزشهای خلاقانه موسیقی یا سایر هنرها نیست ولیکن در معماری وضع بهگونه دیگری است. بهصورتی که حتی بزرگترین و مشهورترین معماران دنیا امکان گریز از نقش کارفرما در اثرات خلق شده ، ندارند. در واقع کارفرما با تعریف ماهیت طرح که براساس نوعی نیاز شکل میپذیرد از شروع پروسه طراحی سایه نظارت خود را بر ذهن معمار طراح میاندازد.
براین مبنا بجز نهادهای قانونی چون شهرداری که بر معماری معمار اثرگذارند، کارفرما نقش کلیدی در کیفیت طراحی و ساخت آثار معماری خواهد داشت، با این اوصاف اگر سفارش دهنده از زیباییشناسی و هویت معماری مطلع باشد، اقبال با معمار همراه بوده و طرح امکان و زمینهای برای خلق معماری با هویت و پرمعنی را پیدا خواهد کرد و اگر کارفرما شناخت عمیق و اصیلی از معماری نداشته باشد یا مهمتر از آن تولید معماری با کیفیت و ارزشمند در دستور کارش نباشد، تمام تلاش معمار طراح در راستای خلق اثر ارزشمند بیثمر و مغلوب خواهد بود. همانگونه که بیان شد در هیچ یک از هنرها، عنصری خارج از اراده هنرمند امکان دخل و تصرف در اثر هنری ندارد بجز در معماری که اگر کمی دقیقتر به موضوع بنگریم درمییابیم که در هر دوره تاریخی که سطح دانش، آگاهی و مهم تر نیت سفارش دهندگان مبتنی بر اصول معماری و دلایل فرهنگی تعریف شده، معماران عرصه مهیاتری برای خلق آثار واجد ارزش یافتهاند و عملاً بناهای شاخصی طراحی و ساخته شده است.
از اینرو تحولات اقتصادی- اجتماعی که به توزیع ثروت و انتخاب مدیران میانجامد بهصورت غیرمستقیم بر ایجاد بستری برای اثرگذاری بر خلق آثار معماری واجد ارزش خواهد انجامید.
البته تربیت معماران خلاق ما جدی و پرتلاش نیز در کنار این بستر به ارتقا کیفی معماری کمک شایانی میکند.
وجود نظامهای صنفی و دستورالعملهای ارجاع کار به مهندسان مشاور معمار و معماران طراح منجربه دستهبندی کیفی معماران در جامعه صنفی شده که البته این دستهبندی مورد تأیید همه اعضا جامعه معماری نیست اما به هرحال نوعی دستورالعمل و شیوه؛ ولو غیردقیق به حساب میآید که به نوعی سختترین آزمونها و معیارها در آن لحاظ شده است و با درنظر داشتن این مهم که بخش عمدهای از این دستهبندی صرفاً شکلی و غیراجرایی است اما ماهیت تشخیص صلاحیت در آن به انجام رسیده است سؤال مهم و اساسی اینجاست که نظام تشخیص صلاحیت کارفرمایان به چه صورت باید تعریف شود تا از امکان تنزل کیفیت معماری در سطح وسیع و در مقیاس شهر یا حتی کشور جلوگیری شود؟ همانطور که تجربه سالهای اخیر کلانشهری چون تهران نشان میدهد که کارفرمایان غیرمتخصص امکان اشاعه معماری بیهویت و بیکیفیت را در سطح وسیع دارند به طوری که با مشاهده بناهای ساخته شده در یک دهه گذشته سهم «نمارومیها» به مراتب از کلمه معماری جدا و ارزشمند بیشتر است و اراده و سلیقه نازل سفارشدهندگان این بناها بر همه نظامات رتبهبندی، تشخیص صلاحیت و حتی تحصیلات آکادمیک طیف گستردهای از معماران غلبه کرده به نحوی که اگر سهم معماری با هویت در مقیاس کشور بررسی شود به قطرهای در مقابل دریا میماند لذابه نظر میرسد تعریف سازوکاری برای تشخیص صلاحیت کارفرمایان و تلاش در جهت ارتقای سلیقه ایشان از مهمترین مؤلفههای پنهان، اما مؤثر بر ارتقا کیفیت معماری کشور باشد. خواستهای که در حال حاضر تقریباً محال و شاید غیرممکن باشد.