Study
آغازگران معماری امروز ایران
گفتگو با بهروز پزشکی
مصاحبه کننده: سهیلا بسکی
فصلنامه آبادی - سال پنجم شماره هجدهم پاییز 1374-صفحات 91-86
بهروز پزشکی متولد ۱۳۰۵، در سال ۱۳۳۶ از دانشکده معماری دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد تحصیلات خود را در رشته شهرسازی در هلند و انگلستان و در استرالیا (دوره مدیریت شهرسازی) ادامه داده و دکتری شهرسازی را از دانشگاه تهران گرفته است. مهندس بهروز پزشکی به عنوان یکی از نخستین مهندسان و مدیران فنی بانک ساختمانی و سپس سازمان مسکن، از آغازگران مجموعه سازی های بلندمرتبه (مجموعه بهجت آباد و آپارتمانهای پارک ساعی) و شهرکهای طرح ریزی شده (نارمک و نازی آباد) در تهران بوده است. از ایشان بسیار سپاسگزاریم که فرصتی برای گفتگو در اختیار آبادی قرار دادند.
آقای مهندس پزشکی، برای شروع گفتگو خواهشمندیم کمی دربارۀ دورۀ تحصیل و آغاز فعالیت حرفه ای خود بفرمایید.
من در سال ۱۳۲۹ وارد دانشکدۀ معماری شدم.این سال مصادف با تغییرات و تبدیلاتی اساسی در برنامۀ کار دانشکده بود. یکی از فارغ التحصیلهای سابق دانشکده که به فرانسه اعزام شده بود، پس از توفیق در گذراندن دورۀ بوزار پاریس که یکی از مهمترین مراکز تعليمات معماری بود به ایران باز می گشت و مأمور بود به عنوان استاد معماری این تغییرات را در دانشکدۀ ما به وجود آورد این شخص مهندس هوشنگ سیحون بود که اولین اقدامش ایجاد یک سال مقدماتی و تعلیم تمام مبانی آرشیتکتور کلاسیک به روال برنامه های بوزار پاریس بود. من و یازده نفر از همکلاسی ها اولین شاگردان این دوره بودیم که با سختگیریهای عجیب و غریب ایشان مواجه شدیم و شب و روز کار می کردیم که شاید موجبات رضایتشان فراهم شود.
در سال ۱۳۳۶ از دانشکده فارغ التحصیل شدم. سپس در هلند و انگلستان شهرسازی خواندم و دوره ای هم در مدیریت شهرسازی در استرالیا گذراندم. دکتری شهرسازی را از دانشگاه تهران گرفتم .البته قبل از فراغت از تحصیل یعنی در دوران دانشکده در تشکیلات جدیدی به نام بانک ساختمانی استخدام شدم. بانک ساختمانی موظف شده بود کلیۀ زمینهای دولتی و موات کشور را به نام دولت به ثبت برساند و در این زمینها فعالیت شهرسازی و ساختمانی انجام دهد. اولین مدیر عامل این بانک آقای مهندس بیانی بود و تشکیلات آن عبارت از یک دفتر فنی اصلی و مجهز و ادارات خدماتی مختصری بود. یک هیئت مدیره بانک را اداره می کرد. رئیس دفتر فنی مهندس ناصر بدیع بود و کارکنانش را مهندسان مجرب و ورزیده ای مثل مهندس کاووسی، خدایار، نیرومند و دیگران تشکیل می دادند و چند مهندس خارجی هم همیشه در خدمت داشت.
اولین فعالیت بانک ساختمانی احداث شهرکهای جدید با اصول فنی روز بود. برای این کار دو منطقه یکی در جنوب و یکی در شمال شرق تهران انتخاب شد: نازی آباد در جنوب و دهکده ای به نام نارمک در شرق. نقشه های این دو شهرک در دفتر فنی بانک ساختمانی تهیه شد.
تا آنجایی که به یادم هست، طرحهای اولیه این دو شهرک را آقای بازیل و آقای گورگن (احتمالا منظور ایشان ویکتور گورئن) تهیه کردند. البته سایر آقایان مهندسان هم روی این پروژه کار می کردند آقایان مهندس فروغی و صادق و چند نفر دیگر به عنوان مشاور پیشرفت پروژه را زیر نظر داشتند و هفته ای یک بار سرکشی می کردند تا بالاخره پروژه ها به تصویب رسید و عملیات اجرایی و نقشه برداری شروع شد. در محل یک دفتر فنی به ریاست مهندس مسعود خدایار و یک دفتر نظارت به ریاست مهندس نیرومند تشکیل شد و من در اولین روزهای تهیۀ نقشه های نارمک به اتفاق آقای مهندس خدایار و مهندس نیرومند با دفتر فنی همکاری داشتیم و اولین ساختمان نارمک را به نام دفتر فنی نارمک بنا کردیم و بعد از مستقر شدن در آن شهرک سازی و ساختمان سازی را شروع کردیم. در ابتدا به افرادی که زمین خریده بودند نقشه ساختمان میدادیم. نقشه مجانی بود، فقط پول چاپ را از صاحب زمینها می گرفتیم و نظارت میشد که دقیقا در چارچوب نقشه ساختمان را بسازند.
خواهشمندیم کمی دربارۀ رویۀ کار در تهیۀ طرح شهرک سازی نارمک صحبت بفرمایید.
در نقشۀ شهرسازی شهرک ۹۸ میدان کوچک و بزرگ به عنوان فضای سبز شهری طراحی شده بود که خانه ها در اطراف آنها ساخته می شدند. در مرحله اول در عرض چندسال ساختمانهای مسکونی ساخته شدند و بعد از آن ساختمانهای عمومی مثل مغازه ها، بازار، نانواییها و غیره را خود مهندسان بانک طراحی و اجرا کردند. بعد از حدود ۸ سال شهرک به شهرداری تهران تحویل داده شد تا قبل از آن نارمک خود شهرداری داشت که زیر نظر بانک ساختمانی کار می کرد و اولین شهردار شهرک هم آقای مهندس مسعود خدایار بودند. در ابتدای کار مشکلات اجرایی زیادی سر راه ما بود. اولین مشکل تأمین آب بود. در ابتدا ما از همان قنات دهکده نارمک استفاده می کردیم که حق آب آن میان اهالی ده و شهرک که تازه داشت ساخته میشد، تقسیم شده بود. بعدها چاههای آب زدیم و منبع آب ساختیم تا آب لوله کشی به ساکنان شهرک برسد. برای تأمین برق هم ناچار شدیم یک کارخانه کوچک برق بسازیم که برق شهرک و بعضی محله های دور و بر را تأمین می کرد. اینها همه خصوصی بودند برای تولید مصالح ساختمانی هم یک کارخانه مصالح بتنی ساخته شد که مشتری اصلی آن شهرداری تهران بود. در این کارخانه از جمله تیرهای بتنی چراغهای برق، جدولهای جوی های شهری و موزاییکهای پیاده روهای تهران و شهرک نارمک ساخته میشد. بعد از موفقیت این کار بانک به فکر خرید یک کارخانه خانه های پیش ساخته افتاد. چندنفر از مهندسان بانک به فرانسه رفتند و یک کارخانه به نام بونه کالاد خریداری کردند که در شمال نارمک مستقر شد و یک سری خانه های پیش ساخته تولید کرد که هنوز هم در شمال نارمک موجود و به نام خانه های کالاد معروف است. بعد نمیدانم به دلیل عدم استقبال مردم بود یا چیز دیگر که کارخانه تعطیل شد. اما کارخانه مصالح ساختمانی تا آنجا که اطلاع دارم هنوز هست و گویا کارهایی هم می کند. کارخانه برق هم بعد از تحویل شهرک به شهرداری تهران، تحویل برق منطقه ای تهران شد که آنها توسعه اش دادند. به هر حال از اقدامات اولیه ما در شهرک قبل از تحویل آن به شهرداری تهران ساختن خانه های ارزان قیمت برای مردم کم در آمد بود که تعداد زیادی از آنها را ساختیم.
۱. آندره گدار ۲. دکتر مقدم (استاد تاریخ هنر) ۳. مهندس فروغی ۴. مهندس آفتاندلیان ۵. آقای قهرمانپور ۶. مهندس بهروز پزشکی ۷. منوچهر سلیمانی پور
- جمعی از استادان، کارکنان و دانشجویان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۱ که روی پله های دانشکده فنی ایستاده اند.
در واقع وقتی نارمک کاملا مسكون شده بود، آن را به شهرداری تهران تحویل دادیم. تا این زمان شهرک نظم و ترتیب خاصی داشت. خانه ها اغلب ۱ و ۲ طبقه بودند. معماری آنها بسیار ساده بود و اغلب نقشه ها را من و همکاران دیگر داده بودیم. حتی یادم می آید مشخص کرده بودیم که مثلا ارتفاع دیوار حیاطها از ۸۰.ا بیشتر نباشد. عده ای اعتراض کردند که ممکن است دزد بیاید. ما اصرار می کردیم که دزد برای بالا رفتن از دیوار میتواند آجری زیرپا بگذارد و آنها باید در چارچوب نقشه ها خانه هایشان را بسازند اما وقتی شهرک از حیطۀ اختیار بانک ساختمانی خارج شد، بی نظمی ها شروع شد و هرکس هرجور خواست ساخت و طرح اولیه از بین رفت. بسیاری از ساختمانهای قدیمی را هم خراب کردند و از نو ساختند. در حال حاضر نارمک دیگر آن هماهنگی و زیبایی اولیه را ندارد تنها چیزی که هنوز نتوانسته اند عوض کنند میدانهای نارمک است که زیباست و مردم از آن به عنوان فضای سبز شهری و محل بازی بچه ها استفاده می کنند.این مختصری از فعالیتهای حرفه ای من در آغاز کار بود که در واقع با فعالیتهای بانک ساختمانی شروع شد.
بانک ساختمانی بعد چه شد؟
بانک ساختمانی بعد از ۲۸ مرداد تغییر شکل یافت و نام سازمان مسکن گرفت آقای مهندس الهی مدیر عامل سازمان مسکن بود. سازمان مسکن در واقع مشاور فعالیتهای ساختمانی دولت بود و با وزارتخانه ها کار می کرد. بعدها وزارت آبادانی و مسکن، به وزارت دکتر نهاوندی، در واقع از دل سازمان مسکن بیرون آمد سازمان مسکن و بانک رهنی دو رکن اساسی و از دستگاههای تابعه وزارت آبادانی و مسکن شدند،که ریاست عالیه آنها نیز با وزیر مسکن بود. مدیران عامل این دو سازمان معاونان وزیر بودند مدیر عامل بانک رهنی تا مدتها مهندس بهنیا بود. و بانک رهنی به مردم قرض میداد و سازمان مسکن برایشان ساختمان می ساخت. بعد از آقای الهی، آقای مرعشی و بعد از او آقای نیرومند و آقای برمک و دکتر مجتبایی مدیر عامل سازمان مسکن شدند. من در دورۀ بعد از آقای مجتبایی بازنشسته شدم. در سازمان مسکن رئیس دفتر فنی بودم و فعالیتهای ساختمانی سازمان مسکن زیر نظر من بود. با سمت مدیر کل طرحها و بررسیها بازنشسته شدم. باید توضیح بدهم که ضمن خدمت در سازمان مسکن، با همکاران و دوستان نزدیکی مثل مهندس کیهان و پژمان (شهردار)، پسیان، حریر فروش و معظمی و ... کار می کردم. بعدها در دفتر خصوصی خود به نام مهندسین مشاور تترا خانه های زیادی ساختیم.
آقای مهندس پزشکی، شما در سمت رئیس دفتر فنی سازمان مسکن بر ساخت و ساز اولین برجهای مسکونی تهران نظارت داشته اید، خواهشمندیم در این مورد هم توضیحاتی بفرمایید.
بله در همان آغاز کار وزارت آبادانی و مسکن که میدان اسبدوانی جلالیه را جمع کردند، آقای نهاوندی خواستند که ما برای ساخت و ساز در این ناحیه طرحهایی پیشنهاد دهیم. ما فضای سبز را پیشنهاد کردیم، اما آقای کورس آموزگار میخواستند در آن ناحیه برجهای موردنظر شاه را بسازیم (این تمایل پس از بازگشت شاه از مالزی مطرح شده بود). ما استدلال می کردیم که ساختمان بلند گران تمام میشود و برای کم درآمدها مناسب نیست، ولی به ناچار، طبق دستور، طرحهایی برای ساختمانهای بلند تهیه کردیم. پس از ارائه نظرهای مخالف و موافق و ماکت عملیات توسط آقای دکتر نهاوندی به شاه، موضوع برج سازی در آنجا منتفی شد و این ناحیه به فضای سبز اختصاص یافت. بعدها ساخت دو بنای بلند در فضای مقابل پارک ساعی و بهجت آباد آغاز شد. در بهجت آباد هم ما فضای سبز وسیعی در نظر گرفته بودیم، ولی در هنگام ساخت تعداد آپارتمانها را زیاد و فضای سبز را کم کردند .
چه عواملی موجب شده بود که ساختمانهای بلندمرتبه مورد توجه قرار گیرد؟
اصولا مسئله بلندمرتبه سازی به نوعی مربوط می شود به کمبود زمین و ملاحظات مربوط به احتراز از گسترش شبکه شهری و ارزانتر تمام شدن ساختمان .در آن زمان هم مسئله نحوه گسترش شهر تهران و توسعه شبکه خدماتی مطرح شده بود. سازمان آب منطقه ای تهران گزارش داده بود که ما نمیتوانیم آب جمعیتی بیش از 4 میلیون نفر را تأمین کنیم. تشکیلات برق منطقه ای هم اعتراضی مشابه داشت. با گسترش شهر تهران، هزینه شبکه های تأسیساتی آب و برق هم افزایش یافته بود. در همین زمان زمزمه احداث ساختمانهای بلند آغاز شد، و باید بگویم که به هر حال جنبه پرستیژی هم مطرح بود. مضافاً به اینکه گفته میشد ما باید برای مردمی که فاقد درآمد کافی برای خرید خانه هستند آپارتمانهای ارزان بسازیم. اما من عقيده داشتم که فرهنگ آپارتمان نشینی هنوز در ایران وجود ندارد و حتی در ساختمانهای ۴ - ۳ طبقه هم مردم نمیتوانند با هم در آسایش و آرامش زندگی کنند و اختلافات زیادی به وجود می آید. اولین قانون آپارتمان نشینی را ما در سازمان مسکن تهیه کردیم و حتی در آنجا دوره هایی برای آموزش نحوه زندگی در آپارتمانها داشتیم. در بهجت آباد ما شوت زباله کار گذاشتیم. اما نوع زباله ما با زباله غربیها متفاوت است. مثلا ریختن مازاد آش رشته در شوتها موجب شده بود آنجا منبع میکروب و كثافت شود. بنابراین استفاده از آن منتفی شد یکی از علل مخالفت من با بلندمرتبه سازی همین عدم نیاز و عدم وجود فرهنگ خاص آن بود. علت دیگر عدم وجود کارگران متخصص و کادر فنی برای این نوع برجها بود رعایت نکردن اصول فنی در آنها می تواند فاجعه انگیز باشد وانگهی در آن زمان و حتی هنوز هم مسئله کمبود زمین به آن معنا برای ما مطرح نیست. مثلا در هلند که وسعت آن یک پنجاهم مملکت ما هم نیست و آنقدر از نظر زمین در مضيقه اند که ناچارند زمین را از دریا بگیرند، تا این حد آپارتمانهای بلندمرتبه وجود ندارد. من در سال ۶۴ در هلند شهرسازی می خواندم و در سال ۷۰ هم دوره مدیریت شهری را در آن کشور گذراندم و شخصأ شاهد روند ساخت و ساز در این کشور کوچک بودم. در آنجا ساختمانهای عادی با مقیاسی انسانی، با طبقات کمتر اما در سطوح بسیار کوچکتر ساخته می شد که نیازهای مردم را بر می آورد. در آن زمان خود من در جریان مطالعات وسیعی قرار داشتم که برای ساخت مجموعه های مسکونی انجام می دادند. تشکیلاتی به نام شرکتهای خانه سازی غیرانتفاعی بود که به معنای واقعی کلمه غیر انتفاعی بودند (کلمه غیرانتفاعی مرا به یاد مدارس غیرانتفاعی خودمان می اندازد که در آنها مردم ده برابر مدارس معمولی باید پول بپردازند) و خانه هایی می ساختند که ارزان تمام می شد و مردم می توانستند با درصدی از درآمد ماهانه خود این آپارتمانها را بخرند. عمر مفید ساختمان را ۶۰ سال درنظر می گرفتند و ساختمانها براساس اقساط طویل المدتی که همان حدود ۵۰ یا ۶۰ سال طول می کشید در اختیار مردم گذاشته میشد. پایان پرداخت اقساط خانه با سررسيدن عمر مفید و تخریب ساختمانها همزمان بود. قسط خرید و قسط اجاره هر دو تقریبا یکی بود و همین تسهیلات موجب میشد مردم علاقه ای به خرید نداشته باشند و خانه ها را اجاره می کردند و هرگاه از یک منطقه به منطقه دیگری منتقل می شدند به سادگی خانه قبلی را رها کرده و خانه جدیدی تحویل می گرفتند.
راه حل دیگر برای تأمین مسکن را در انگلستان تجربه کردند که باز هم من در جریان آن قرار گرفتم، چون در همان زمان انگلیسیها و هلندی ها برنامه مطالعات مشترک در مورد ساختن شهرکهای اقماری داشتند برای منطقه لندن شهرکهایی مانند هارلو کراولی، استیون ایج، تیمز استیت و غیره طراحی شده بود در این شهرکها تمام کاربریهای لازم برای برآوردن نیازهای مردم پیش بینی شده بود. در سالهای دهه ۱۹۶۰ قیمت یک خانه در این شهرکها برای خانواده ای پرجمعیت با ۵ اتاق خواب کوچک حدود ۵۰۰۰ پاند بود که در آن زمان حدود ۵۰ هزار تومان میشد. در شهرکهای اقماری هلند لندن هیچ ساختمان بلندمرتبه ای دیده نمی شد. در هلند خانه های دوطبقه ای به نام family house می ساختند که در بالا چنداتاق خواب کوچک و در پایین اتاق پذیرایی و نشیمن و آشپزخانه داشت. این خانه ها در هلند که به شدت در مضیقه زمین بود مقبولیت عام داشت. من در همان زمان در سفری به لندن برای بررسی مطالعات انجام شده، با معاون وزارت مسکن انگلیس گفتگویی کردم. او می گفت که پیشینه قانون کمربند سبز لندن به ۴۰۰ سال پیش بر می گردد و بر طبق این قانون اجازه ساخت و ساز مسکن در لندن با سختگیری تمام کنترل می شود و اعمال این قانون باعث شده است که قیمت زمین در اطراف لندن عملاً کنترل شود. در واقع کاربری این فضای سبز آن چنان با دقت و رعایت اعمال میشد که مانع هر نوع سودجویی و بالابردن قیمت زمینها شده بود و در نتیجه ساختمان متاعی برای پولدار شدن قلمداد نمی شد. به هر حال، در طول زمان این شهرکهای اقماری که دهکده نامیده می شدند و هیچ کدام بیش از ده هزار نفر جمعیت نداشتند ساخته شدند و مسکن مردمی را تأمین کردند که در لندن کار می کردند و شبها به این شهرکها بر می گشتند و زندگی پاکیزه و آرامی در آنجا داشتند.
یک نکته دیگر را هم در اینجا باید به عنوان دلیل مخالفتم با بلندمرتبه سازی در آن زمان و در حال حاضر اضافه کنم. ساختمانهای بلند در ایران گران تمام میشوند. با خوشبینانه ترین برآوردها هم هر طبقه اضافی ۱۰٪ قیمت را بالا می برد. البته ما در سیاستگذاری برای آپارتمانهای بهجت آباد و پارک ساعی، مطالعاتی کرده بودیم تا قیمت گران نشود .مساحت آپارتمانها با توجه به شرایط موجود در آن زمان نسبتاً منطقی انتخاب شده بود. با این همه گران تمام شد و عملاً نتوانست قشر کم درآمد را جذب کند.
در تجربه ساخت آپارتمانهای بهجت آباد و پارک ساعی از نظر سازه و تأسیسات باچه مسائلی روبه رو شدید؟
ما از نظر سازه و تأسیسات مشکلی نداشتیم.اصولاً در اول تأسیس بانک ساختمانی، مهندسان مجرب و بسیار خوبی با ما همکاری می کردند. زیر نظر این متخصصان بود که ما در هر دو زمینه کادر قابل توجهی را گرد آوردیم. در مورد اجرای کارها مصالح با دقت انتخاب می شد و پس از آزمایش در آزمایشگاه دانشکده فنی تهران دستور کار داده میشد. تمام نکات فنی به دقت رعایت می شد اجرای تأسیسات به آقای مهندس بازرگان و همکارانشان واگذار شده بود که با نهایت دقت انجام شد. تا حالا نشنیده ام که چه از نظر تأسیسات و چه از نظر سازه و معماری شکایتی در این مجموعه ها بشود. البته شاهکار معماری نبود، اما معقول و مرتب بود. ساخت آن طول کشید، اما خوب ساخته شد.
پیش از آپارتمانهای بهجت آباد و ساعی چه ساختمانهای بلند مرتبه ای در تهران ساخته شده بود؟
ساختمان بانک ساختمانی در خیابان ورزش یکی از آنها بود مهندس کاووسی طرح آن را داده بود. وقتی وزارت آبادانی و مسكن تشکیل شد، چون جایی نداشتند، در همان ساختمان مستقر شدند. البته تا مدتی وزارتخانه و سازمان مسکن مشترک از آن استفاده می کردند. بعد ناچار شدیم از آنجا برویم و به یک ساختمان اجاره ای در لاله زار نو منتقل شدیم تا ساختمان خودمان در گیشا ساخته شود. مهندس کاووسی طرح این ساختمان را در ده - دوازده طبقه دادند که تمام شده و نشده به بانک کشاورزی فروخته شد و به نظر من یکی از زیباترین ساختمانهای تهران است. بعد یک ساختمان نیمه تمام را در خیابان ویلا خریدیم و ساختیم که این ساختمان هم بعد از بازنشستگی من به شرکت نفت فروخته شد ساختمانهای بلند دیگری هم در آن زمان مثل بانک کار و غیره ساخته شدند که از جزئیات آنها اطلاعی ندارم.
آقای مهندس پزشکی، در بخش خصوصی چه فعالیتهایی داشته اید؟
من در دفتر خصوصی خودم شاید حدود ۱۰۰ خانه ساختم - اغلب در شمال شهر که حالا نمیدانم دست چه کسانی است بعضی هایشان را میدانم که خراب کرده اند و تعدادی دیگر هم در دست تخریب هستند، من در دروس، و اخیراً در میرداماد دیدم که یکی از آنها تخریب شده و دارند به جایش برج میسازند و به هر حال سابقه کارهایم را نگاه نداشته ام. یادم هست یک روز جمعه که در دفتر کار می کردیم، آقای جمشید آموزگار که همکاران ما برایش خانه ای ساخته بودند به دفتر کار ما آمد. چند گونی نقشه را کنار در ساختمان گذاشته بودیم که رفتگر ببرد. او نقشه خانه خود را در میان آنها دیده بود و به ما اعتراض کرد که چرا نقشه ها را دور می ریزید و از آنها میکروفیلم نمی گیرید. مهندس کیهان پاسخ دادند که هر کس ما را بشناسد سراغمان می آید، لازم نیست کارهایمان را نگه داریم و به دیگران نشان بدهیم. اصولا ما ایرانیها توجهی به ثبت اسناد و سابقه ها نداریم. حتی در سازمانهای دولتی هم حفظ نقشه ها و سابقه ها معمول نیست. مثلاً تا آنجا که می دانم در سازمان مسکن هم اسناد مربوط به طرحهای شهرسازی نارمک و نازی آباد را حفظ نکردند. و در واقع من هم عملاً سابقه ای از کارهایم ندارم. تنها کارهای سالهای اخیرم را در مهندسان مشاور دید که رئیس هیئت مدیره آن هستم به یاد دارم. از جمله ساختمان گمرک خرمشهر را که در زمان جنگ به کلی تخریب شد و ما دوباره بازسازی کردیم و به زودی تحویل خواهیم داد. در سالهای اخیر دانشکده منابع طبیعی کرج، و هم اینک ساخت خوابگاههای دانشکده پزشکی بابل و پروژه بزرگ خانه سازی در مناطق نفتخیز امیدیه و گچساران را در دست داریم.
از آثار مهندسان همکار خود که در عرصه فعالیتهای حرفه ای شاخص بودند چیزی به یاد دارید؟
برای اینکه بتوانم پاسخ منطقی به این سؤال شما داده باشم، در مرحله اول باید یادی از استادهای خودمان، و دوره های قبل از آن بکنم. آنها صرفنظر از تعلیم و آموزش دانشجویان در دانشکده، در دفاتر خصوصی خود به طراحی ساختمانهای دولتی و غیردولتی، حتی خانه های شخصی مشغول بودند و اغلب کارهای بسیار ارزنده ای خلق کرده اند. بررسی کارهای هریک از آنها به وقت و فرصت مطالعه بیشتری نیاز دارد که از حوصله این گفتگو خارج استد عمدتا می توانم از آقایان مهندس فروغی، آفتاندالیان، سیحون، فرمانفرمائیان، غیایی، پاک نیا، موید عهد نام ببرم. حتی رئیس دانشکده آقای آندره گدار و آقای دوبرول هم چند اثر بسیار خوب از خود باقی گذاردند.در میان همدوره های خود ما و پیشینیان ما هم معماران بسیار ارزنده و خوشفکری بودند که کارهای خوبی انجام دادند و گاه و بیگاه هم بیراهه رفتند و کارهای ناموفتی به جا گذاشتند و همچنین در میان مهندسان جوان بعد از خود ما که کارهای خوبی در خور تمجید و ستایش دارند ناگزیرم به عده ای دیگر که خوشبختانه یا متأسفانه اسامیشان را نمیدانم اشاره ای بکنم که به بهانه های مختلف از جمله استفاده از سبک پست مدرنیسم کارهای زشت و بی قواره و غیرمنطقی تحویل مردم میدهند که اگر شهرداری کاری نکند، فقط خدا می تواند این شهر و معماری آن را از گزند این بی سوادان و بی هنران نجات دهد.
متشکریم
سهيلا بسکی
[پیوند های داخلی]
۱) بيوگرافی معمار و شهرساز بهروز پزشکی
۲) نقش و تأثیر عوامل دولتی در معماری بناهای خصوصی در دوره پهلوی اول