Study
معماری روز، معماری معاصر
مصطفی کیانی۱
فصلنامه آبادی - سال شانزدهم شماره پنجاه و دوم پاییز 1385-صفحات 5-4
منظور از معماری معاصر چیست و چه تفاوتی با معماری روز و نگرش های متداول در ساخت و ساز شهرها دارد؟ آیا آنچه که هم اکنون در پیرامون خود به عنوان معماری رایج مشاهده میکنیم، دستاورد معاصری است که از برآیند تمام میراث گذشته با شرایط و الزام های کنونی است؟ در تشریح و تدقیق در آنچه که هم اکنون وجود دارد اینچنین برداشت می شود که پیرامونمان بسیاری از آثار و بناهای بی تفاوت، عاریه ای، بی ارزش و یا بی هویت وجود دارد که از هر زاویه به آن نگاه شود مصداق معماری آشنا و ارزشمندی ندارد. به عبارتی دیگر آيا هر بنایی در عصر ما، دارای ارزش است و به نگاهی دیگر آیا معماری معاصر را می توان همچون میراث بازمانده و تاریخی سرزمین، دارای هویتمندی و ارزش دانست؟ پیش از آن لازم به نظر میرسد که تعریف «معاصر» شناخته شود. شاید دست کم اگر تفاوت «معاصر» با «روز یا همزمانی» و یا «عصر» از نظر طول دوره و زمان تعیین شود، می توان تفاوت بین آنها را شناخت.
«معاصر» یا «Contemporary» از جنبه تاریخی و آنچه که میان اندیشمندان علوم و تحقيق اتفاق قراردادی است، دوره ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال اخیر را دربر می گیرد. بنابراین هر واقعه و رخداد در این بازگشت زمانی، و بویژه در ۱۵۰ سال اخیر رویدادی معاصر است و می توان چنین برداشت کرد که آنچه امروز در دست داریم بی تردید تاثیرات و ثمراتی را از این دوره زمانی در خود دارد. این واژه معنای وسیع تر و دوره زمانی بیشتری را از واژه «عصر» ( Era - Period ) میرساند. ذهنیت، تجربه و قراردادهای اجتماعی چنین می رساند که «عصر» به واسطه اتفاق ویژه و یا دوره خاصی است و می تواند سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و یا علمی باشد، مثل عصر صنعتی، عصر اطلاعات، عصر قاجار، عصر پهلوی، عصر خود، عصر انقلاب و یا عصر جنگ. اما واژه «معاصر» شاید مجموعه ای از دوره ها و مقاطع زمانی را دربر گیرد که لزوماً در برگیرنده وقایع مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است که بی شک بر روی هم نیز تاثیر گذاشته اند. اصطلاحات فرهنگ معاصر، شهرهای معاصر و معماری معاصر گویای چنین تعاریفی است.
اما واژه «همزمان» و یا «روز» به معنای «Simultaneously» به معنای اتفاقات و جریان در حال حادث شدن است و از لحاظ زمانی دوره به مراتب کوتاهتری را دارد. شاید معنای دیگر آن «مد روز» باشد و این یعنی آنچه که رخ می دهد و مورد توجه و اقبال عمومی است، به انتخاب و یا به ناچار. در واژه «روز» یا «رایج» وجه تاریخی معنایی ندارد، اما آنچه رخ میدهد ممکن است بعضاً و بعدا جنبه تاریخی به خود بگیرد.
حال مصداق های این واژه ها را در معماری می توان چنین دید: از «معماری روز» آنچه استنباط می شود، همه نوع ساخت و سازی است که در پیرامون ما وجود دارد و هر روز رو به گسترش است. این جنبه شامل تمام سبکها، سلیقه ها و حتی سیاست های ساخت وساز میشود و در هر شهری و کشوری بنا به مقتضیات تا حدودی متفاوت است و چهره کلی و موجود شهر و منطقه و محله را شکل می دهد. معماری روز مجموعه تمام مدهای ساختمانی، مدل های معماری، بناهای دولتی، ساختمانهای مسکونی و ابنیه عمومی است و می توان گفت بیانگر رویکردها و راهکارهای برنامه ریزی و مدیریتی و سیاستهای شهری و شهرسازی است اما هیچ گاه رضایت نخبگان را حاصل نمی کند و همیشه مورد انتقاد است و در یک کلام، این اعتراض بخصوص در کشورهای عقب مانده و یا در حال توسعه وجود دارد که هویت ناشناخته و مغایر با پیشینه ملی و فرهنگی دارد.
اما «معماری معاصر» مجموعه نگرش های شناخته شده و ارزشمندی است که در زمان طی شده خود، اینک وجه تاریخی به خود گرفته است. وجه تاریخی مشخص کننده طرز تفکراتی است که در مقاطع مختلف زمانی تاثیری قابل توجه بر معماری گذاشته اند. این تاثیر بیشتر جنبه ارزشی دارد و در مقایسه با عموم بناهایی که همزمان با آنها ساخته شده اند، تفکر، اندیشه و خلاقیت و نوآوری از نشانه های بارز آن است. بنابراین در میان ساختمانها و آثار معماری یکصد و پنجاه سال گذشته، تنها معدودی بنا وجود دارند که به دلیل ارزشمندی و یا شروع یک اتفاق تاریخی و یا به جهت شرایط خاصی که در احداث آنها ایجاد شده، ماندگار شده اند. طبیعی است بسیاری از بناهای معمولی که ارزش هایی از این جنبه ندارند، خود به خود در گذر زمان و در طول دوره تحول و نوآوری از میان می روند، اتفاقی که برای هر دوره ای از تاریخ معماری به وجود آمده است. این یک تقدیر است که آنچه ارزشمند است صفت ماندگاری به خود می گیرد و آنچه چندان ارزشی ندارد، دچار تخریب و ساخت جدید میگردد.
از ویژگی های دیگر «معاصر» وجود مدارک و اسناد مرتبط با هر موضوعی است. هر چه بیشتر به گذشته باز میگردیم، وقایع اتفاقیه و يا آثار احداثيه، كمتر دارای استناد میشوند و از حقانیت آنها، به دلیل عوامل فراوانی که می توانسته است واقعیت آنها را دچار تغییر و تحول و حتی تحریف کند، کاسته می شود. ولی برجستگی و ارزشمندی دوره معاصر، حضور اسناد و مدارک، روایات متعدد، تصاویر و مهم تر از همه نشانه های ماندگاری است که کمتر در اصلیت آن می توان تردید کرد و یا به مراتب کمتر دچار تحول و دگرگونی شده است.
معماری معاصر نیز از این امر مستثنی نیست، تعداد آثار بجا مانده از یکصد و پنجاه سال اخیر که محل بحث و توجه تاریخی و فرهنگی است به مراتب از نظر کمی و کیفی بیشتر از تمام آثار دوران قبل از آن است و بدیهی است که اطلاعات و دانسته های نهفته در آنها ارزشی درخور توجه دارد.
درست است که معماری معاصر از جنبه تاریخی و قدمت زمانی دورانی کوتاه دارد، ولی این نکته مهم همیشه وجود داشته است که آنچه وجود دارد، به شکل های مختلف عصاره میراث گذشته ای طولانی است و هر چه به زمان حال نزدیک تر می شود، میراث جمعی بیشتر و طولانی تری را در نهان خود دارد. اما در کشور ایران، معماری معاصر، از اواسط سلسله قاجار مطرح می شود، همان حدود ۱۵۰ سالی که معیار جهانی دارد و تاکنون چهار دوره مهم تاریخی را در خود دارد. معماری دوره قاجار، دوره پهلوی اول، دوره پهلوی دوم و معماری پس از انقلاب. بی تردید هر دوره ویژگیهای خاص خود را در عرصه معماری دارد که نمی توان فاکتورهای تاثیرگذار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نیز تحول جهانی را در آن نادیده گرفت. اما یک اتفاق تاریخی معاصر، یعنی نهضت مشروطیت، یکصد سال اخیر را در عرصه معماری و شهرسازی ما بسیار متمایز می کند. به عبارتی یکصد سال معماری پس از مشروطیت و همزمانی آن با نهضت معماری مدرن و نیز در آمیختگی آن با شیوه و سبک بین المللی، ره آوردهایی تلخ و شیرین را برای این دوره تاریخی از معماری کشور داشته است. آثار مطرح، ارزشمند و قابل توجه معماری معاصر، بیشمار نیستند اما در هر شهر و استان می توان آثاري بجامانده از دوره های مختلف ذکر شده را فهرست کرد.
معماری معاصر، ویژگی های خاص خود را دارد. هر یک از آثار معماری معاصر به صفت خاصی دارای ارزش هستند و این صفات در نقد و تحلیل پژوهشگران و منتقدان جایگاه شاخص و گاه متفاوتی دارد.نوآوری منحصر به فرد بودن با تکیه بر مبانی نظری که مستقیما و یا به طور مفهومی و انتزاعی در شکل گیری و فرم بنا مبنا بوده است، از ویژگی های معماری معاصر است. دوره معاصر بسیار بیشتر از گذشته دارای تنوع و تعدد تحولات بوده است. شرایط این دوره و بخصوص قرن بیستم،گویای این تنوع و تعدد جهانی است. این تنوع ارزشی برخاسته از تفکرات و گرایش های نظری متفاوت است. در دوره معاصر هم در معماری جهانی و هم در معماری سرزمین خودمان بناهایی ماندگار شده اند که در نوع خود برای اولین بار است ابداع شده اند و نوآوری ارزشمند از خصلتهای آنهاست.
بعضی دیگر از بناها هستند که در عین نوآوری، ابداع و خلاقیت، به گونه ای شایسته پیشینه غنی فرهنگی و میراث ارزشمند گذشته در آنها نهفته است. اقتباسی شایسته از مواریث معماری که در عین اینکه تکیه بر مفاهیم سنتی دارد اما در عین حال معماری و اثر منحصر به خود و زمان خود است. این آثار به هیچ عنوان تقلید از گذشته محسوب نمی شود ولی بخشی از ارزشمندی خود را مدیون برداشت هنرمندانه و خلاقانه معماران از گذشته است.
همانگونه که در آغاز سخن نیز گفته شد، تک آثار معماری معاصر را می توان در لابلای انبوه بناهای موجود یک شهر پیدا کرد. کافی است اندک زمانی از جنبه تاریخی از عمر آن بگذرد تا خود را پدیدار سازد و روشن است که آنچه شناخته می شود و پدیدار می گردد دارای ارزش هایی است که آن را از دیگر ساخته ها متمایز می سازد. اما شاید پدیده نادری که در معماری معاصر می توان آن را بیشتر دید و کمتر در تاریخ گذشته وجود داشته باشند، مجموعه هایی است که شامل تعدادی نه چندان کم از بناها است و لزوماً به جهت ماهیتی و نیز خاطره تاریخی آن دارای ارزش ماندگاری و توجه می شوند. از گذشته تک بناهای فراوانی به میراث رسیده اند و در این میان تعدادی انگشت شمار، مجموعه هایی نظیر مجموعه نقش جهان اصفهان، مجموعه گنجعلی خان کرمان، مجموعه کریمخانی شیراز و یا مجموعه میر چخماق یزد را می توان دید. این مجموعه ها در دوره معاصر به مراتب بیشتر و فراوان ترند. مجموعه میدان مشق (باغ ملی) تهران در دوره پهلوی اول از مجموعه هایی است که اخیراً مورد توجه، بازنگری و یا بازسازی قرار گرفته اند، تعداد قابل توجهی از بناها یا عملکردهای مختلف که به روشنی ماهیت اجتماعی و سیاسی دوره خود را مشخص و متمایز می سازد؛ اما اگر به دوره اخیر معاصر نیز توجه شود می توان مجموعه های بیشتر و فراوان تری را نظیر مجموعه دانشگاه تهران، مجموعه دانشگاه شریف تهران، مجموعه بناهای فرهنگی و هنری پارک لاله تهران و نیز نظایر کوچک و بزرگ آن را در شهرها و استان های دیگر به خوبی معرفی کرد. مجموعه هایی که همگی هنوز کارکرد خود را دارند و ارزش های نهفته در آنها نه تنها به دلیل ساختمان های آن است بلکه وقایعی که در چند دهه پیشین در آن رخ داده و یا شخصیتهای تاریخی ای که در آنجا حضور داشته اند، ارزش تاریخی، فرهنگی و یادمانی به آن داده است.
پایان سخن اینکه، برای معماری معاصر و نیز شهرسازی معاصر و برای شناخت، شناسایی، نگهداری و پاسداشت از آثار مهم آن، یک نگرش پیشرفته معاصر نیز ضرورت پیدا میکند. در جهانی که در نگهداشت آثار معاصر، تجربه آموختن از گذشته را به خوبی آموخته است و از اکنون نگران آثار معاصرش برای آیندگان است، لزوم توجه به آثار معاصر، پیش از آنکه به تخریب، نوسازی و یا فراموشی دچار شوند، ضرورت پیدا میکند. آثار معاصر، همچون پیشینیان، ارزشهای بجا مانده عصر خود هستند و به نظر میرسد که نباید در هیاهوی زندگی معاصر به آن بی توجه و یا حتی کم توجه بود.
۱. دکتری معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، عضو هیأت علمی دانشگاه هنر تهران