Study
سبک شناسی جریان های معماری معاصر
گرایش های پس از پیروزی انقلاب اسلامی ( ۱۳۸۵-۱۳۵۷)
محمد جواد مهدوی نژاد- (دانشجوی دکتری معماری دانشگاه تهران)
فصلنامه آبادی - سال شانزدهم شماره پنجاه و دوم پاییز 1385-صفحات 23-12
Written by: Mohammadjavad Mahdavinejad
PhD. Candidate in Architecture from Tehran University
Abstract: The pivotal question in this research is whether it is possible to identify a specific style or trend in the architectural works of the period after the victory of Islamic revolution? In order to answer the question, first a content-structure analytical matrix is proposed, which enables the researcher to analyze the selected works from the point of view of landscape architecture in five different layers. Those five layers are: 1-The principles structuring the design 2-Special structural concepts 3-Form 4-Building materials 5Relation to the surrounding environment and urban fabric. Next, 200 prominent works of Iranian architecture is selected. Then the relevant matrices for each is completed. The findings are analyzed by statistical softwares. Items with less than 30 percent trequency is cancelled out. Whereas, items with frequencies over 70 percent are accepted. The final result indicates that, although it is not possible to identify a certain "style" in line with its European or American equivalence, but there are specific "trends" and "features" which can be referred in the architectural tends after the victory of Islamic Revolution.
مقدمه۱
معماری معاصر ایران از موضوعاتی است که کمتر به صورت دقیق و با استفاده از روش های علمی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است؛ جایگاه خالی آن در دانش معماری معاصر به خوبی قابل مشاهده می باشد. پژوهش های پیشین کمتر از رویکردهای علمی به عنوان مهم ترین بخش ارائه نظر درباره معماری معاصر ایران، به خصوص معماری پس از پیروزی انقلاب اسلامی، استفاده کرده اند. به این ترتیب است که در ادبیات مکتوب معماری معاصر به سادگی می توان پژوهشهای مفصل و قابل اتکایی را در زمینه نقد و تحلیل آثار دوران پهلوی اول و یا دوره های آغازین پهلوی دوم یافت. اما زمانی که موضوع به دوره های معاصر در معماری ایرانی باز می گردد، انسجام و تحلیل همه جانبه آثار کمرنگ تر می شود. از اینرو ضرورت پرداختن به چنین موضوعی در حوزه تاریخ معماری معاصر ایران کاملا آشکار است و نیازی به بحث و استدلال طولانی و مفصل درباره ضرورت آن احساس نمی شود.
یکی از مهم ترین موضوعاتی که در چنین پژوهش هایی لازم است مورد نظر قرار گیرد، راهبرد انتخابی ما جهت ارزیابی آثار معماری است. در صورتی که اساساً برخورد با مقوله تاریخ معماری معاصر را موضوعی تفسیری-تاریخی بدانیم، در این صورت راهبردهای غیر تفسیری را نمی توان در حوزه پژوهش های اصیل معماری معاصر ایران منظور داشت، به عبارت دیگر پژوهشهایی که بر اساس دیگر رویکردها شکل می گیرند نمی توانند زمینه ساز موفقیتهای بعدی و برخورد مناسبتر در تجربه های بعدی شوند ۲. به همین سبب روش تحقیق پیشنهادی برای مرور ادبیات تاریخ هنر و معماری، روش تفسیری تاریخی نام گرفته است. با مروری بر ادبیات تحلیلی معماری پس از انقلاب، دو راهبرد اصلی در برخورد با معماری معاصر به خوبی قابل مشاهده و بازشناسی است راهبردهای انتقادی و راهبردهای توصیفی. کمتر از راهبردهای تحلیلی در برخورد با معماری پس از انقلاب استفاده شده است. بر اساس تجربه های صورت گرفته در دهه های اخیر ۳، راهبردهای متداول در تحلیل معماری معاصر عبارتند از:
۱.راهبردهای انتقادی ۴
در این گروه از آثار، مولفان و منتقدین با نگاهی موضوعی و اغلب با راهبردهای بر مبنای نفی تجربه های صورت گرفته، تلاش های انجام یافته در معماری معاصر ایران را ناچیز و کم ارزش ارزیابی می کنند نگاه منفی غالب بر این گروه از پژوهش ها موجب می شود نتوانیم به یاری داشته ها و دستاوردهای مربوط به آنها، نسبت به جهت دهی فعالیتها و هدفمندسازی آنان اقدام نماییم. ۵
۲. راهبردهای توصیفی ۶: در این گروه از آثار، نویسندگان به توصیف بناهای معماری معاصر ایران اقدام می کنند اغلب این آثار توسط طراح یا گروه طراحی پروژه ای که نسبت به توصیف آن اقدام می شود، تهیه و تنظیم می شوند. این گروه از آثار اغلب به مثابه موارد خام تجزیه و تحلیل آثار در موقعیتهای بعدی می توانند مورد توجه قرار گیرند .
۳- راهبردهای تحلیلی:۷ در این گروه از آثار، نویسنده یا نویسندگان بر مبنای یک مکانیزم تحلیلی به تحلیل و بررسی آثار معماری معاصر می پردازند. تحلیل هایی را که با این راهبردها ارائه می شوند می توان در دو گروه علمی و غیر علمی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. تدابير غیر علمی در تحلیل معماری معاصر به گروهی از پژوهشها باز می گردد که در آنها از روشهای تحقیق متداول استفاده نمی شود و مبنای پذیرش و یا عدم پذیرش نتایج پژوهش، بسته به سلیقه مخاطب خواهد بود.
راهبردی که برای پژوهش حاضر در نظر گرفته شده را می توان راهبردی تفسیری تحلیلی دانست. به عبارت دیگر اگرچه از یک سو بر مبنای مفاهیم تفسیری می کوشیم تا از مفاهیم کالبدی به سمت اصول محتوایی آنها حرکت نماییم۸، از لحاظ گونه شناسی نیز پژوهش انجام یافته، ساختاری توسعه ای - کاربردی دارد. زیرا از یک سو توسعه دهنده دانش معماری معاصر است و از سوی دیگر می تواند راهگشای تجربه های بعدی و باعث بهبود شرایط معماری معاصر ایران شود. پژوهش حاضر از لحاظ رویکرد تحقیق۹، ماهیتی كیفی-کمی دارد. از اینرو میتوان آن را حلقه ای میان پژوهشهای کمی حوزه های تحلیلی معماری و پژوهشهای کیفی مربوط به حوزه های نزدیک به طراحی معماری دانست. پژوهش حاضر از لحاظ رویه تحقیق، رویه ای متشکل از مشاهده نمونه های معماری پس از انقلاب، تحليل کالبدی محتوایی نمونه ها و ترکیبی از مطالعه نقدهای نوشته شده نسبت به معماری معاصر ایران دارد.
مکالمه درباره معماری معاصر ایران، از جمله مباحثی میباشد که پرداختن به آن با هدف های متفاوت و متنوعی صورت می پذیرد. نگرشی که در این جستار به منظور نقد، تحلیل و بررسی معماری معاصر ایران انتخاب شده است، محتوایی تحلیلی دارد و می کوشد تا با تکیه بر دستاوردهای محدود ادبیات مکتوب معماری معاصر ایران در دوره های اخیر و مدلهای شناخته شده تحلیل آثار معماری، به تحلیل و بررسی بناها و ساختمان های ساخته شده بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بپردازد. روش انتخاب شده در این گزارش بسیار بدیع تر از آن است که با سایر گزارشها و متون تدوین شده در این زمینه قابل مقایسه باشد. از اینرو مدل پژوهش به دقت ترسیم شده تا روایی نتایج ۱۰و راستی آزمایی۱۱ دستاوردها برای مخاطبان به خوبی قابل مشاهده و بازشناسی باشد (دیاگرام ۱). روش تحقیق و مکانیزم استنتاج به صورتی ترسیم شده است که مخاطبان بتوانند بر اساس فاکتورهای سنجش پذیر، با نتایج به دست آمده همراه شوند. کاربرد خصوصیات کمی در کنار مشخصات کیفی، آزمون پذیری نتایج و ارزیابی دستاوردهای مربوط را امکان پذیر می سازد. روش انتخابی موجب خواهد شد تا دستاوردهای کلی پژوهش، فارغ از قضاوت های شخصی معنا يابند. به عبارت دیگر هر یک از مخاطبان خواهند توانست بر اساس اندیشه و نظر خویش، داده های کمی کیفی به دست آمده را تفسیر نمایند. از اینرو روش پیشنهادی در پژوهش حاضر را می توان مبنایی مناسب، جهت ارزیابی و تحقیق در زمینه ارزیابی و تحلیل آثار معماری دانست.
ادبیات پژوهش
ادبیات پژوهش شامل مفاهیم و مبانی نظری به کار گرفته شده در پژوهش است که غالباً از پژوهش های قبلی و نقدهای نوشته شده در زمینه معماری پس از انقلاب اقتباس شده است. البته لازم به ذكر است که این گروه از مفاهیم نیز در جای خویش نیاز به تجزیه و تحلیل دارند تا نکته هایی در میان آنها انتخاب شوند که در پژوهش حاضر راهگشا باشند. از اینرو در این بخش نخست کاستی های ممکن در برخورد با آثار معماری پس از انقلاب تحلیل می شود، سپس بر اساس دستاوردها و شناسایی نقاط ضعف و قوت احتمالی، مدلی برای تحلیل آثار مورد نظر برمی گزینیم. مدل مورد نظر لازم است از یک سو مبتنی بر تجربه های قبلی در معماری معاصر ایران باشد و از سوی دیگر لازم است بر مبنای مفاهیم پذیرفته شده نقد و تحلیل آثار معماری تهیه و تنظیم شده باشد.
یکی از مهم ترین موضوعاتی که در ادبیات معاصر معماری و شهرسازی به صورت پی در پی مطرح شده موضوع عدم موفقیت پروژه هایی است که به تقلید از سبکها و گرایش های فعال در معماری معاصر غرب به انجام رسیده اند. بارها و بارها در مقاله هایی که درباره معماری پس از انقلاب نگاشته شده اند، با واژه های «معماری تقلیدی» برخورد می نماییم. البته لازم به ذکر است که در بسیاری از موارد نمونه های آن نیز به دقت ذکر نمی شوند. هدف اصلی نویسندگان مقاله های مذکور از عنوان چنین مفاهیمی آن بوده است که نشان دهند نوعی «معماری تقلیدی» در دوره های معاصر به خوبی قابل مشاهده و بازشناسی است. در پژوهش حاضر برای پاسخگویی به این مهم، به جای کلی پردازی و ارجاع عنوان تقلیدی به صورت کلی، ویژگی های تقلیدی و غیرتقلیدی و یا برداشت و «الگوپذیری» از معماری معاصر غرب به دقت تفکیک شده اند. به عنوان نمونه در برخی از آثار معماری پس از انقلاب، بخشی از یک بنا مشابه نمونه های قبلی و به خصوص نمونه های مشهور معماری معاصر غرب طراحی شده است. در برخورد با این نمونه ها ابتکارهای طراح یا گروه طراحی در انجام تغییرهای ضروری جهت دستیابی به پروژه ای مناسب و قابل، مورد نظر قرار گرفته، مبنای قضاوت و داوری بوده است.
با مروری بر ادبیات تحلیلی معماری پس از انقلاب به خوبی در می یابیم که اغلب نویسندگان و صاحبنظران، به سبب ملاحظه افراد و شرکتهایی که طراحی و اجرای پروژه های مذکور را بر عهده داشته اند، مطالب را به سوی متن های توصیفی سوق داده اند. این ملاحظه کاریها که در برخی موارد به محافظه کاری نیز نزدیک می شود، موجب شده است، ادبیات توصیفی جایگزین ادبیات تحلیلی شود. برخوردهای غیر تحلیلی و جانبدارانه امکان رقابت سالم را در فضای علمی معماری معاصر ایران، تا حد قابل توجهی کاهش داده است. در پژوهش حاضر برای جبران این کاستی سعی شده، هر یک از بناهای انتخابی در قالب چارچوب هایی مدون مورد تحلیل قرار گیرند تا تمامی نکته های مثبت و قابل توجه آنها، به صورت همزمان در کنار نقاط ضعف، تحلیل و بررسی شود.
پاسخ به این پرسش میتواند گره گشا باشد چرا ضروری است که فعالیتهای معماری معاصر در شرایطی علمی مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرند؟ بر اساس مفاهیم پذیرفته شده دانش معماری معاصر، مهم ترین هدفی که از آشنایی با تاریخ می توان انتظار داشت، استفاده از تجربه اندوخته شده دانش بشری است. آموزش تاریخ معماری به آن جهت در کلیه مقاطع و دوره ها توصیه شده است که به کمک این آموخته ها مخاطبان بتوانند از تجربه های معماران و افراد دیگر نیز به نحو مقتضی استفاده نمایند. از اینرو معماری معاصر دیگر تنها یکسری اطلاعات تاریخی از قبیل سال تولد معمار و یا ساخته شدن یک اثر معماری نیست. بلکه آیینه تمام نمای تجربه دانش بشری است که می تواند به صورت فعال در طراحی معماری مورد استفاده و بهره برداری قرار گیرد. در پژوهش حاضر تحلیل مفاهیم معماری در بستر نیازها و خواست های اندیشه ای و تاثیر و تاثر دیگر تحولات بر جریان معماری معاصر، مطرح شده است. این رویکرد می تواند نگرش تحلیلی مخاطبان را در برخورد با مفاهیم جديد معماری تقویت نموده، زمینه استفاده عملی از تجربه های گذشته معماری معاصر ایران را فراهم آورد. جهت دهی مطالب ارائه شده در پژوهش به سوی مفاهیمی که روند حرکت معماری معاصر ایران و گرایش های فعال در آن را معرفی می سازد، با هدف تامین این مهم مورد توجه قرار گرفته است.
منابع مورد نیاز و قابل استفاده در تدوین شیوه تحلیلی پیشنهادی را می توان در سه گروه عمده تقسیم بندی کرد این سه گروه به کمک یکدیگر لایه های مختلف تحلیلی مطالب را در بر گرفته اند. گروه اول شامل منابعی است که در حوزه اطلاعات و داده های خام مربوط به تاریخ معماری معاصر نگاشته شده اند و می توان از آنها برای تهیه، تنظیم و تدقیق اطلاعات مورد نیاز در دانش معماری معاصر استفاده کرد. گروه دوم منابعی را شامل میشود که هرچند بر مبنای آموزش فرایند طراحی معماری نوشته شده اند، در تدوین ادبیات پژوهش حاضر توانستند بسیار مفید و موثر باشند کلمات و دستور زبان استفاده شده در این پژوهش بسیار تحت تاثیر چنین کتابهایی است. واژه هایی چون تجدید حیات گرایی و غیره بر اساس چنین برداشتی شکل یافته اند. گروه سوم شامل منابعی است که هرچند به طور مستقیم با تاریخ معماری معاصر ارتباط ندارند، به صورت ضمنی توانمندی ما را در تحلیل وقایع جهانی و ریشه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی معماری معاصر ایران، یاری می رسانند به عنوان نمونه آنچه که به صورت تقسیم بندی پنجگانه در تجزیه و تحلیل آثار معماری از منظر تعامل کالبد و محتوا در جدول های کالبدی محتوایی برگزیده شده، حاصل مطالعه دقیقی است که بر آثار اساتیدی چون پِنا۱۲، برونو زوی و کنت فرامپتون ۱۳ به انجام رسیده؛ هرچند نتیجه حاصل منحصر به فرد بوده و در نمونه های قبلی به چشم نمی آید.
در برخی از منابع مهم آموزش معماری، مفاهیمی ارائه شده اند که به کمک آنها میتوان به تحلیل معماری به مثابه اثر معماری خارج از تعریفهای سبک شناسانه و یا یک «محصول معماری» اقدام نمود. کتابهایی که در حوزه آموزش فرایند طراحی معماری نگاشته شده اند و در کاربردی کردن مفاهیم دانشی مربوط به فراگیری بهتر و مناسب تر دانش معماری معاصر، به علاقه مندان یاری می رسانند. در برخی از این منابع مانند اندیشه و تدبیر در طراحی معماری؛ تفکر ترسیمی برای معماران و طراحان؛ مفاهیم پایه در معماری؛ ایده، فرم و معماری زیبایی شناختی در معماری؛ تجزیه و تحلیل و آنالیز فرم و غیره؛ معماری به مثابه محصول و یا فرایند شکل گیری، به عنوان «فرایند طراحی» معرفی شده اند. برآیند به دست آمده از این مفاهیم، در مقایسه با ویژگی هایی که پنا، برونو زوی و کنت فرامپتون ارائه کرده اند، منجر به شکل گیری تقسیم بندی پنجگانه ای گردید۱۴ که در پژوهش حاضر به مثابه الگوی تحلیل کالبدی محتوایی آثار معماری پس از انقلاب انتخاب شده اند.۱۵ تقسیم بندی ای که از اصول ساختار دهنده طرح، مفاهیم ساختارهای فضایی، فرم و شکل، مصالح و رابطه با بافت و محیط پیرامونی تشکیل شده است.
مروری بر پژوهش های قبلی
پرسش اصلی پژوهش آن است که آیا می توان در معماری پس از انقلاب سبک و یا گرایشهای ویژه ای را تعریف کرد؟ این پرسش بارها و بارها در ادبیات مکتوب و شفاهی دانش معماری معاصر ایران مورد توجه بوده است. اغلب اندیشمندان و بزرگان معماری معاصر در این زمینه دسته بندی ها و تقسیم بندی هایی را ارائه کرده اند که تا حدی می تواند ترسیم کننده شرایط معماری معاصر ایران باشد. اما آنچه در این پژوهش ها نیاز به تجدیدنظر دارد آن است که از راهبردهای غیر علمی و نُرماتیو۱۶ در آنها استفاده شده است. از اینرو نمیتوان انتظار داشت تا از سوی دیگران نیز مورد استقبال یا تایید قرار گیرند.
داراب دیبا در تحلیلی که از معماری معاصر ایران ارائه داده، چهار گروه و گرایش عمده را در آثار معماری پس از انقلاب بر می شمرد. این چهار گرایش عبارتند از: ۱- تجدید حیات گرایی؛ گرایش هایی که احیا و باززنده سازی معماری اسلامی ایرانی را مورد نظر داشته اند. ۲- التقاط گرایی از پست مدرن؛ گرایش های معماری که از الگوها و نمونه های مشهور معماری پست مدرن تبعیت می نمایند. ۳- اصول مدرن؛ گرایشها و جریان هایی که اصول پذیرفته شده در دوران مدرن، به خصوص زیبایی شناسی دوران مدرن را مورد نظر داشته اند. ۴- گرایشهای ویژه علمی _عملکردی؛ گرایش هایی که تلاش میکنند نوعی معماری با ظاهر تکنولوژیک و البته برخوردار از جنبه های مختلف عملکردگرایی۱۷ و معماری تکنولوژیک، را مورد نظر قرار دهند.
سید هادی میرمیران در مطالعات خویش، گرایش های فعال در معماری پس از انقلاب را در دو گروه اصلی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. این دو گرایش در آثار بسیاری از معماران معاصر به خوبی قابل مشاهده و بازشناسی است. این دو گرایش عبارتند از: ۱- برداشتی جدید از الگوهای معماری قدیم ایران در این نوع از پروژه ها، یکی از فرم های معماری سنتی در قالبی جدید به کار گرفته می شوند. به عنوان مثال در طراحی مجتمع فرهنگی-ورزشی رفسنجان، از فرم یک یخچال سنتی در قالب یک عملکرد جدید استفاده شده است. ۲- برداشت مفهومی از الگوهای معماری قدیم ایران: البته بنا به تعریف این الگوها می توانند شامل مفاهیمی چون اسطوره، مضامین و خاطره های فرهنگی باشند.۱۸
کامبیز نوایی در تحلیل آثار معماری پس از انقلاب، پنج گرایش اصلی را به عنوان گرایش های قالب در معماری معاصر ایران معرفی می نماید. ۱- نسخه برداری از معماری گذشته، در این نوع طرح ها از معماری گذشته: به صورت اقتباس مستقیم یا غیرمستقیم استفاده و بهره برداری شده است. ۲- بهره گیری از حجم های آجری: این گروه از بناها از یک سو تحت تاثیر معماری سنتی و از سوی دیگر تحت تاثیر جریان های بروتالیستی دوران مدرن قرار دارد. ۳- برداشت از صورتهای معماری ایرانی :این گروه از بناها استفاده از صورتهای آشنای معماری ایرانی را مورد توجه قرار میدهند. ۴- نگاه معماری مدرن متأخر۱۹ به معماری ایرانی: در این گروه از آثار معماری پس از انقلاب، مفاهيم دوران مدرن متاخر از قبیل پوسته، درون و برون و غیره مورد نظر بوده است. ۵- پست مدرن ۲۰: گروهی از آثار معماری پس از انقلاب تحت تاثیر جریان های معماری پست مدرن، فرم های آشنای معماری پست مدرن را مورد توجه قرار میدهند.
فرشاد فرهی در تعریف گرایش های معماری پس از انقلاب، سه گرایش عمده را به خوبی قابل مشاهده و بازشناسی میداند: ۱- معماری کلاسیک گرایی فرامدرن ۲۱: معماری پست مدرن در این گرایش ها به صورت نوعی معماری با گرایش به فرمهای نئوکلاسیک اروپایی مورد استقبال قرار گرفته است. ۲- تطبيق شیوه معماری احیایی و معماری مدرن: این گروه از آثار معماری پس از انقلاب بر اساس تلاش در جهت تلفیق معماری اسلامی ایرانی و معماری مدرن شکل گرفته اند. در این آثار میتوان نوعی منطقه گرایی را نیز مشاهده نمود. ۳- معماری نومدرن: معماری نومدرن و یا مدرن متاخر از گرایش های مشهور و پرطرفدار در آموزش معماری معاصر ایران به شمار می آید. در این گونه از آثار، مفاهیمی چون تغییر محور، شکستن جعبه و غیره به خوبی قابل مشاهده و بازشناسی است. به عنوان مثال در این زمینه می توان به پروژه مرکز فنی خودرو، طراحی بهرام شکوهیان در سال ۱۳۸۰، واقع در بلوار الغدیر تهران اشاره کرد.
به آسانی با مرور پژوهش های قبلی می توان دریافت که اغلب معماران و اندیشمندان معاصر معماری ایرانی، از موضع نرماتیو به مقوله سبک شناسی آثار معماری پس از انقلاب، نزدیک شده اند. نکته جالب توجه آن است که در دسته بندی هایی که ارائه شده، علی رغم تفاوت های ساختاری، هماهنگی های قابل توجهی نیز به خوبی قابل مشاهده و بازشناسی است. به عبارت دیگر هرچند نمی توان در آراء و اندیشه های بزرگان معماری معاصر ایران وحدت و انسجام ملموسی در سبک شناسی معماری پس از انقلاب مشاهده نمود، اما به سادگی می توان دریافت که در تقسیم بندی مربوط، حداقل در برخی از زمینه ها وحدت نظر وجود دارد. به هر روی، این گروه از تقسیم بندی های اعلام شده و سایر تقسیم بندی هایی که در این بخش به صورت مستقیم به آنها اشاره نشده، مقدمات شکل دهی سازواره تحلیلی پژوهش و هدایت نتایج آن را بر عهده داشته اند. هر یک از مفاهیم اعلام شده، البته در صورتی که در متن ها و دیگر نوشتارهای تحلیلی به اندازه کافی به آنها پرداخته شده باشد، به صورت پارامترها و آیتم هایی یادداشت شده اند. در بخش بعد توضیح داده میشود که این آیتم ها چگونه به صورت بسته هایی هدفمند، در جهت تجزیه و تحلیل آثار معماری پس از انقلاب، به کار گرفته شده اند.
ساختار و روش تحقیق
یکی از مهم ترین قسمت های پژوهش، پس از تعیین دقیق حوزه سؤال و بازخوانی ادبیات پژوهش؛ تعیین روش تحقیق و ساختاری است که به کمک آن پژوهش به انجام می رسد. پس از بازشناسی دقیق ادبیات موضوع، روشی که بر مبنای آن بتوان آثار معماری پس از انقلاب را تجزیه و تحلیل کرد، انتخاب گردید. روش تحقیق «تحلیل محتوا»۲۲ تنها روشی بود که میتواند در این زمینه بسیار مفید و راهگشا باشد. به منظور استفاده از این روش تحقیق، لازم است که در مرحله اول واژگان اصلی و کلیدواژه های تحلیلی انتخاب شوند. در مرحله بعدی میزان دخالت ۲۳ و شاخص پراکندگی ۲۴ هر کدام از این مفاهیم در آثار معماری پس از انقلاب، به دقت مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. به این ترتیب می توان دریافت که یک مفهوم با چه دقت و با چه میزان در معماری معاصر ایران به کار گرفته شده است. بدیهی است که لازم است عددهای بسیار کوچک به ترتیب حذف شوند و عددهای بسیار بزرگ به اجزای کوچکتر تقسیم شوند.
در بررسی رویکردها، آراء و دسته بندی های مختلفی که از سوی نظریه پردازان معماری معاصر ایران مطرح شده گردآوری شدند. طبقه بندی رویکردها متضمن واژه هایی بودند که با انتساب آنها به بناهای مختلف هر یک در جایگاهی قرار داده می شدند. از آنجا که تعاریف و واژه های مورد استفاده در دسته بندی های مختلف یکسان به کار نرفته اند، تعیین جایگاه دقیق یک بنا چندان میسر نیست و حتی در مواردی یک بنا در جایگاههای کاملا متضادی قرار می گرفت. در راستای پاسخگویی این مساله برای دستیابی به یک طبقه بندی منطقی و علمی، از یکسو نسبت به «استخراج مفاهيم» و داده هایی اقدام شد که در تعريفها و تحلیل های ارائه شده برای بناهای مختلف به کار رفته بودند و از سوی دیگر با بررسی بناها واژه های دیگری که در توصیف یا شناخت بیشتر بنا می توانست وجود داشته باشد و یا طراح در معرفی بنا به آنها اشاره نموده بود و یا منتقدین در تحلیل و بررسی آثار معماری معاصر ایران به کار گرفته بودند، نیز به واژه های پیشین اضافه شدند. بنابراین مجموعه ای از واژگان کلیدی طرح های مختلف گردآوری شدند.
گام بعدی در این مرحله شناسایی میزان دخالت و پراکندگی هر یک از این واژه ها در آثار معماری پس از انقلاب است. پس از گردآوری این واژه ها نیاز بود تا واژه هایی که می توانستند از تأويل های گوناگونی برخوردار باشند، با تعریفی واحد و یا با مشخص نمودن شاخصه هایی معیین شوند. در مرحله بعد می بایست واژه ها در طبقه بندی هایی قرار داده شوند تا سطح اطلاعاتی که در تحلیل های بعد مورد استفاده قرار می گیرند، مشخص شوند.
در این راستا پنج رده اصلی طبقه بندی داده ها مورد شناسایی قرار گرفت که هر یک دارای زیرمجموعه های مرتبط با خود بودند و زیرمجموعه های مذکور نیز در صورت نیاز به بسط بیشتر، به زیرمجموعه های کوچکتری تقسیم شده اند که به طور عمده در برگیرنده واژه هایی هستند که در تبیین یک مفهوم کلیدی در طراحی معماری به کار رفته اند، چنانکه به طور مثال زمانی که از واژه یا اصطلاح «معماری مدرن» در ماتریس طبقه بندی استفاده می شود، در لایه بعدی به واژه هایی مانند بروتالیسم، شکستن جعبه، عملکرد گرایی و... اشاره گردیده، تا شاخصه هایی که در بناها برای شناسایی «معماری مدرن» به کار گرفته شده اند، معین گردند. رعایت چنین شیوه ای موجب شده است، تا به کمک شیوه تحلیل محتوا بتوانیم، اهمیت هر یک از مفاهیم طراحانه موجود در بخش های مختلف را شناسایی کنیم. پس از جمع بندی و طبقه بندی کلیدواژه ها، مهم ترین محورهای ارزیابی محصول معماری، که به صورت مستقیم در ستون اول ماتریس های تحلیلی به کار گرفته شدند، عبارت بودند از: ۱- ایده های ساختار دهنده طرح ۲- مفاهیم ساختارهای فضایی ۳- شکل و فرم در بنا ۴- مصالح در بنا ۵- رابطه با بافت.
١. ایده های ساختاردهنده طرح
ایده های ساختار دهنده طرح، متضمن ایده کلی طرح است که ساختار اصلی طرح بر اساس آن شکل گرفته است. بر اساس تعریف، ایده های ساختار دهنده طرح مهم ترین مفهومی است که معماری بر اساس آن شکل می گیرد. به همین سبب در برخی از مدارس معماری از آن با نام «کانسپت»۲۵ یاد میشود. این نکته قابل ذکر است که موضوعات عنوان شده مفاهیم و یا ایده هایی هستند که از میان تحلیل های اولیه انتخاب شده اند و مفروض بود که بناهای مورد تحلیل بر اساس خصوصیات آنها شکل گرفته و یا تاثیر پذیرفته باشند. لذا عنوان های انتخاب شده، فرضیه اولیه دسته بندی رویکردهای معماری پس از انقلاب بودند و انتظار می رفت در پایان تحقیق از بررسی دوباره آنها به رویکردهای معماری معاصر ایران دست یافته و یا زمینه های آن مشخص گردد. ایده های ساختار دهنده طرح شناسایی شده پس از انجام تحلیل های مقدماتی و پیمایش های اولیه، در ماتریس این بخش در هفت حوزه طبقه بندی گردیده است. این حوزه ها یا ایده ها به اجمال عبارتند از: ۱- مفهوم گرا از معماری گذشته ۲- فرم گرا از معماری گذشته ۳- مدرن ۴- پست مدرن ۵- مدرن متاخر ۶- معماری ارزان قیمت ۷- بومی گرایی
٢- مفاهیم ساختارهای فضایی
مفاهیم ساختارهای فضایی مشخص کننده نوع نگرش به کیفیت فضایی طرح در بنا، بر اساس ایده های اصلی طرح است. مفاهیم ساختارهای فضایی بر اساس تعریف شامل برداشت و احساسی است که هنگام مواجه شدن با بنا و قرارگیری در درون آن، احساس می شود. در ماتریس زمانی که ایده اصلی طرح بر اساس رویکردهای مدرن، پست مدرن یا مدرن متاخر شکل گرفته است، مفاهیم فضایی هر یک را نیز در خود در بر دارد، اما زمانی که از رویکرد گذشته گرا در طرح استفاده شده، موضوعات مورد استفاده در فضای معماری بر اساس سه گروه دسته بندی شده است: ۱- ایده های فضایی گذشته که بیشتر به مفاهیم فضایی مورد استفاده در گذشته عنایت داشته اند (مفاهیمی مانند: گذر، خلأ و...) ۲- استفاده استعاره گرا یا جزئیات سنتی در فضا (سمبولیسم انتزاعی) ۳- استفاده افراطی از ایده های فضایی معماری گذشته که بر اساس آنها فضایی شبیه سازی شده با برداشت از معماری گذشته به وجود آمده است.
٣- شکل و فرم در بنا
شکل و فرم بنا یکی از مهم ترین عامل هایی است که طراح یا گروه طراحی، می توانند به یاری آن مفهوم مورد نظر خویش را خلق نمایند. از اینرو فرم به یکی از مهم ترین عامل های تاثیرگذار بر فرایند طراحی معماری تبدیل شده است. در آغاز محورهای بسیار زیادی برای تحلیل فرم های به کار گرفته شده در معماری پس از انقلاب در نظر گرفته شد. اما زمانی که پیمایش های اولیه به انجام رسید و پارامترهای دارای کمتر از سی درصد فراوانی حذف شدند، موارد چهارگانه زیر به عنوان مهم ترین جنبه های فرمی به کار گرفته شده در آثار معماری پس از انقلاب انتخاب شدند. تحلیل و بررسی شکل و فرم بناهای مورد تحلیل در معماری معاصر ایران بر اساس چهار محور کلی صورت پذیرفته است: ۱- استفاده از فرم های معماری گذشته ۲- شکل و فرم مدرن ۳- شکل و فرم پست مدرن ۴-گرایش های فرمال معماری های تک.
۴- مصالح در بنا
استفاده از مصالح، یکی دیگر از محورهای تعیین کننده در تعریف «محصول معماری» است، که البته بر کیفیت ساخت و ارزشمندی بنای طراحی شده، تاثیر فراوان دارد. نوع مصالح به کار رفته در بناهای معماری معاصر ایران از تنوع و گستردگی خاصی برخوردار است. ناگفته پیداست که نوع مصالح به کار رفته در بنا در تعیین رویکرد و سبک بنا عاملی تأثیرگذار است. تا جایی که در برخی از موارد، سبک بنا بسیار از نوع مصالح انتخاب شده تاثیر می پذیرد. به عنوان مثال استفاده از «مصالح رنگی» در سبک معماری پست مدرن، تاثیر بسزایی داشته است. مصالح مورد استفاده در آثار معماری پس از انقلاب، در پنج گروه اصلی به دقت مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند: ۱- مصالح سنتی (آجر، چوب و... ) ۲- مصالح مدرن اولیه ایرانی (سیمان و...) ٣- مصالح سنتی به همراه مصالح مدرن (آجر و بتون) ۴- مصالح مدرن و پست مدرن ایرانی بعد از انقلاب (انواع گرانیت، تراورتن و....) ۵- مصالح مدرن بین المللی (فلز و شیشه).
۵- رابطه با بافت
رابطه با بافت موضوع دیگری است که تحلیل و بررسی آن در آثار معماری معاصر ایران می تواند بسیار مفید و موثر باشد رابطه یک بنا با محیط و میزان هماهنگی و یا تضادی که در میان آنها قابل مشاهده و بازشناسی میباشد. به عقیده متخصصان سبک شناسی آثار معماری، بیانگر روح دوران و شرایط حاکم بر ساخت وسازهای جدید در حوزه جغرافیایی و فرهنگی مورد مطالعه نیز می باشد. ۲۶ بر اساس بررسی های انجام یافته در آثار معماری پس از انقلاب، رابطه کلی بنا با محیط پیرامون خود را میتوان در سه دسته بندی کلی ارائه نمود که به ترتیب عبارتند از: ۱- معماری هماهنگ با بافت و شکل محیط پیرامون ۲- معماری در تضاد با بافت و شکل محیط پیرامون ۳- معماری مونومانتال.
مکانیزم استنتاج
پژوهش حاضر بر مبنای ارزیابی و سنجش میزان دخالت و پراکندگی مفاهیم طراحی معماری به کار گرفته شده در آثار معماری پس از انقلاب است. البته به صورت همزمان هر یک از آنها در مقایسه با دیگر آیتم ها مقایسه خواهند شد. برای انجام این عمل پنج گروه ایده، فضا، شکل و فرم، مصالح و بافت موضوعات کلی به دست آمده از داده های اولیه است و ترتیب قرارگیری آنها، میزان اهمیت آنها را مشخص می نماید. در ماتریس های طراحی شده، دو ستون در نظر گرفته شده است ١- ستون اول به درج علامت هایی اختصاص یافته که با مشاهده مستقیم طرح قابل مشاهده میباشد ۲- ستون دوم به درج علامت هایی اختصاص یافته که توسط شخص طراح یا گروه طراحی بیان شده است. البته لازم به ذکر است که در برخی از موارد ممکن است نظرات طراح یا گروه طراحی، با آنچه در بنا قابل مشاهده است، تفاوت اساسی داشته باشد. به عنوان مثال ممکن است طراح کاربرد برخی فرمها و مصالح، تلفیق معماری سنتی و معماری مدرن را مورد نظر قرار دهد، در حالی که در مشاهده مستقیم ممکن است بنای مورد نظر پست مدرن به نظر برسد (جدول ۱)
در ابتدای هر جدول چهار موضوع در رابطه با بناها گنجانده شده است. این موضوعات شامل الف- نام بنا: نام بنا که کاربری بنا را نیز شامل میشود. ب- طراح: نام معمار و یا شرکت مهندسین مشاور طراحی کننده بنا در مقابل آن درج می شود. ج- سال ساخت: سال آغاز و پایان پروژه که نمایشگر طول زمان اجرای پروژه نیز می باشد، د- مکان مشخص کننده مکان جغرافیایی پروژه می باشد. رابطه میان متغیرهای ستون اول ماتریس و ستون دوم ماتریس بیانگر رابطه میان نظر و اندیشه طراح یا گروه طراحی، آنچه به عنوان «محصول معماری» ارائه شده، می باشد مهمترین دستاورد رویکرد انتخابی، پرهیز از پیش داوری درباره آثار معماری معاصر ایران، پیش از تحلیل اجزای بناهای آن است. به عنوان مثال اگر زمانی که در قسمت مصالح به کار رفته در بنا، فراوانی مصالح مدرن اولیه ایرانی بین سی تا هفتاد درصد مشاهده شود، در می یابیم که این نوع از مصالح در آثار معماری پس از انقلاب بسیار جدی بوده است. برای کامل تر شدن ماتریس و روشن شدن مشخصه، در یک ستون توضیحات و در صورت نیاز مواردی مقابل ویژگی تعیین شده ذکر گردید توضیحات ارائه شده در ستون نهایی بیانگر آن است که به چه دلیل هر یک از گزینه های مربوط در جدول تحلیلی مورد نظر علامت گذاری شده اند.
نحوه انتخاب بنا
یکی از مهمترین بخش ها در استفاده از روش تحقیق تحليل محتوا، انتخاب نمونه های موردی مناسب است. نمونه هایی که هم از اهمیت و اعتبار داخلی۲۷ برخوردار باشند و هم اعتبار خارجی۲۸ یا قابلیت تعمیم پذیری مناسب و قابل قبولی داشته باشند. پراکندگی پروژه ها نیز به صورتی انتخاب شده است که بتوان به سادگی آن را نمونه ای از مهم ترین فعالیتها و اقداماتی دانست که در معماری پس از انقلاب به انجام رسیده است. از این رو به آسانی میتوان بر اساس مفاهیم پایه ای روش تحقیق در معماری، آنها را دارای ضریب روایی بالا۲۹ و قابل قبولی در ارزیابی نتایج بحث دانست. از سوی دیگر آثار معماری پس از انقلاب تحلیل شده و نمونه های موردی از دامنه ای شناخته شده انتخاب شده اند و مدارک کافی جهت مطالعه دقیق آنها در اختیار پژوهش بوده است. بنابراین می توان «اعتبار داخلی» آنها را بسیار قابل قبول دانست، اعتباری که بر مبنای مطالعه دقیق نمونه های تحلیل شده قابل دفاع میباشند. از سوی دیگر به سبب برخورد آگاهانه با موضوع نمونه گیری و استفاده از الگوی مقیاسی در انتخاب پروژه های برگزیده شده، می توان اعتبار خارجی یا «قابلیت تعمیم پذیری» پروژه ها را نیز در مقیاس قابل قبولی برآورد نمود. تنوع و گونه گونی پروژه های تحلیل شده به گونه ای است که با اندکی رواداری می توان نتایج حاصل از آن را در مقیاس های بسیار وسیع تر تعمیم داد. به گونه ای که دستاوردهای به دست آمده در ترسیم آینده معماری ایرانی، مورد استفاده و بهره برداری قرار گیرند. از این موضوع با عنوان اعتبار خارجی با قابلیت تعمیم پذیری نمونه ها یاد می شود؛ موضوع بسیار مهمی که در انتخاب آثار معماری پس از انقلاب برای تحلیل در این پژوهش، تا حد قابل قبولی مورد توجه و تاکید بوده است.
با توجه به قرارگیری بسیاری از پروژه های شاخص و استقرار بسیاری از مهندسین مشاور معماری و شهرسازی نامدار کشور در تهران، اغلب پروژههای شاخص در شهر تهران ساخته شده اند علاوه بر این برخی از پروژه های ساخته شده در شهرستان ها را نیز نمی توان نادیده گرفت. از اینرو آثار معماری انتخاب شده، از سراسر کشور برگزیده شده اند و در میان آنها میتوان در اغلب نقاط کشور نماینده یا نمایندگانی را مورد شناسایی قرار داد. تلاش های صورت پذیرفته به آن سبب بوده است که برای بررسی در زمینه معماری معاصر و آثار معماری پس از انقلاب، تعیین نمونه های موردی مناسب، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. استفاده از پراکندگی قابل قبول در آثار انتخاب شده؛ با هدف افزایش اعتبار خارجی و قابلیت تعمیم پذیری این آثار بوده است.
انتخاب بناهایی که بتوانند داده های مناسبی را برای بررسی و تحلیل در اختیار قرار دهند، از موضوعات مهم و سرنوشت ساز محسوب میشود. به هر صورت بناهایی که در معماری معاصر ایران مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند، اغلب از میان آثار شاخص انتخاب شده اند؛ زیرا بسیاری از آثاری که توسط مردم و گروههای غیرمتخصص ساخته شده اند به قدری با استانداردهای جهان معماری فاصله دارند که نمی توان آنها را جزو ثروت معماری کشور ارزیابی نمود. علاوه بر آنکه در انتخاب آثار به هیچ شهر و بنایی بی توجهی نشده است. مهمترین عوامل و معیارهایی که به کمک آنها فرایند انتخاب آثار شاخص معماری پس از انقلاب به انجام رسیده، عبارتند از:
- بناهایی که در تحلیل های مطرح شده از سوی منتقدان و اندیشمندان معماری معاصر ایران به آنها اشاره شده است.
- بناهایی که در نشریات تخصصی معماری مورد نظر قرار گرفته، به عنوان آثار شاخص مطرح شده اند و بناهایی که در سطح کلان مطرح و یا در مسابقات حائز مقام بوده اند.
- بناهایی که در برداشتهای میدانی حاوی ویژگی مورد توجه و خاصی بوده اند.
پس از بررسی و دسته بندی نهایی این مطالب و نمونه های موردی قابل توجه، تعداد ۲۰۰ بنا برای تجزیه و تحلیل انتخاب شدند. در ادامه بررسی میدانی برای تکمیل ماتریس برای هر یک از بناها آغاز گردید و هر یک از آنها به عنوان یک اثر معماری، به کمک ماتریس های تحلیل کالبدی محتوایی مربوط به دقت مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. سپس نتایج به دست آمده، در قالب جداول کدگذاری، ارائه شدند تا بتوان نتایج به دست آمده را مورد ارزیابی قرار داد.
جداول کدگذاری و دسته بندی کدها
پس از تهیه نمونه های مورد نظر، لازم است نسبت به جمع بندی فراوانی و پراکندگی مفاهیم طراحانه شناسایی شده در آثار معماری پس از انقلاب، اقدام شود. ماتریس های به دست آمده برای بناهای مختلف برای تحلیل کدگذاری شده اند، تا همبستگی ۳۰ شاخصه های آنها بررسی شوند و تحقیق این مطلب که آیا همبستگی معناداری میان شاخصه های به کار گرفته شده در آثار معماری پس از انقلاب وجود دارد یا خیر؟ راهگشای بسیاری از پرسش ها و معین کننده گرایش های موجود در معماری معاصر ایران خواهد بود. این موضوع از دو منظر قابل بررسی است:
١- اولا انتظار می رود در صورت وجود همبستگی میان شاخصه های نمونه موردی، حاوى خوانایی در ايده، فضا، شکل و فرم و مصالح باشد. در صورتی که رابطه معناداری میان شاخصه ها باشد این موضوع محقق است. به عنوان مثال آیا در میان لایه اول و دوم همبستگی وجود دارد یا خیر؟ و مهم تر از آن، آيا آثار معماری ساخته شده در دوران پس از انقلاب را میتوان مطابق با سبک های متداول در جهان دسته بندی نمود؟ ۲- ثانیا در صورتی که میان کدهای تعیین شده به صورت پیش فرض رابطه مورد نظر وجود نداشته باشد و نتوان آثار را به صورت معناداری وابسته به سبک های رایج جهانی دانست؛ آیا همبستگی جدیدی مفروض میشود که در صورت تعمیم در دیگر نمونه های مورد بررسی، بتواند گونه ای دیگر از طبقه بندی را معرفی نماید این بخش مهم ترین دستاورد پژوهش حاضر را به خود اختصاص میدهد. زیرا زمانی که نمیتوانیم آثار معماری پس از انقلاب را جزو سبک های رایج جهانی دسته بندی نماییم، این سؤال مطرح می شود که آیا دسته بندی جدیدی برای آنها قابل تعریف است یا خیر؟
در گام نخست هر یک از بناها کدگذاری شد و به هر یک از بناها، بر اساس مشخصه هایی که در طرح آنها به چشم می آید کدهای اختصاص یافت. این کدها از آن جهت قابل توجه اند که محاسبه میزان فراوانی آنها به سادگی به کمک نرم افزارهای تحلیل آماری چون (SPSS) امکان پذیر خواهد بود. جهت دریافت صحیح تر روش به کار گرفته شده در این پژوهش، توجه به دو نکته بسیار ضروری است. نکته ۱: در بخش مفاهیم ساختار فضایی، ساختار فضایی مدرن، پست مدرن و مدرن متاخر ذكر نگردیده اند و در جدول اولیه در صورتی که بنایی دارای ایده ساختار دهنده طرح از موارد یاد شده بوده، متضمن ساختار فضایی وابسته نیز بوده است. از اینرو در جدول کدگذاری هرچند جای آنها خالی دیده می شود، به سبب شباهت با آيتم قبلی ارزیابی آنها به سادگی امکان پذیر خواهد بود. نکته ۲: هر بنا معمولا در دو لایه کدگذاری دارد؛ که لایه اول کدگذاری اصلی و دومی مربوط به لایه دوم تحلیل بناست ،که در تحلیل نهایی و در ارزیابی مورد استفاده است. به عبارت دیگر میزان هماهنگی میان لایه اول و لایه دوم را میتوان به معنای هماهنگی نظر طراح یا گروه طراحی، با نتیجه و محصول معماری دانست (جدول ۲).
هر یک از بناها نیز حاوی موضوعات خاص خود، در ارتباط با اصول ساختاردهنده طرح، مفاهیم ساختارهای فضایی، شکل و فرم، مصالح و رابطه با بافت است. بنابراین با مقایسه این ویژگیها، با مشخصه های مفروض اولیه، برای هر یک از ایده ها، به موضوعات مشترک میان آنها دست خواهیم یافت. نکته ها و مشخصه های مشترک بیان کننده ویژگی ها و مشخصاتی است که در آثار معماری پس از انقلاب به خوبی قابل مشاهده و بازشناسی میباشد. بدیهی است در مقابل، کدهایی که در بررسی اولیه دارای همبستگی مفروض نبوده اند، غیرمرتبط و کم تاثیر ارزیابی می شوند. هدف از این مقایسه دست یافتن به دسته بندیهابی جدید، با اجزایی متفاوت از فرضیه های اولیه میباشد. این مقایسه روشن می سازد که آیا می توان در آثار معماری پس از انقلاب، مشترکات و نکته های غیرمشترک قابل توجهی را مشاهده نمود یا خیر؟ اگر مشخصه در آثار انتخاب شده به ندرت دیده میشود، می توان دریافت که در آثار معماری پس از انقلاب مورد توجه نبوده است و اگر موضوعی با فراوانی و پراکندگی معناداری تکرار شده است، می توان دریافت که آن مهم را می توان جزئی از مشخصه ها و ویژگیهای آثار معماری پس از انقلاب دانست.
تحلیل نتایج و نتیجه گیری
استفاده از سیستمهای کدگذاری و تحلیل دقیق و کمی داده ها، دستاوردهای قابل توجهی به ارمغان آورد. چنین رویکردی در پژوهش، این امکان را فراهم آورد که بدون پیش داوری مقادیر کمی در کنار یکدیگر مقایسه و تحلیل شوند. این نکته زمانی معنادارتر خواهد بود که دریابیم نتایج به دست آمده، بیش از هفتاد درصد روایی دارند و می توان آنها را به عنوان نتایجی قابل قبول در تحلیل آثار معماری پس از انقلاب ایران، پذیرفت. این قسمت از پژوهش بیانگر نکته هایی است که نمی توانند به صورت مستقیم به عنوان نتیجه گیری نهایی مطرح شوند و لازم است برای دریافت مقاهيم مربوط به ایشان بحثهای کافی صورت پذیرد. در هر روی گرایش های شناسایی شده، بیانگر حرکت کلی معماری معاصر ایران، خصوصاً در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. تحلیلی که به کمک پرداختن به آیتم ها و جنبه های کمی و کالبدی، جنبه های کیفی معماری معاصر ایران را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد. در این قسمت پژوهش برخی از بناهای جالب توجه و نه صرفاً شاخص، مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد تا گوشه هایی از تاریخ ناپیدای معماری معاصر ایران، در دوران پس از انقلاب، آشکارتر گردد. بدیهی است این گروه از بناها را میتوان به مثابه نمایندگانی از گرایش های موجود و فعال در عرصه معماری ایرانی، قلمداد نمود. و در یک نگاه کلی، معماری معاصر ایران آمیزه ای از بناهایی است که هر یک تحت تاثیر مکتب فکری ویژه ای، متناسب با خصوصیات بستر طراحی خویش، شکل یافته اند. نتایج به دست آمده گویای آن است که چنین نگرشی نمیتواند صحیح باشد به عبارت دیگر هرچند بناها و آثار معماری پس از انقلاب، از لحاظ ظاهری وحدت قابل توجهی ندارند، اما تحلیل های کمی گویای آن است که گرایش های ویژهای در آن قابل شناسایی اند که در دوره های زمانی خاص، بسیار مورد توجه بوده اند چنین گرایش هایی را حتی اگر هم نتوانیم سبک بنامیم، در هر روی خصوصیات ویژه ای دارند که مانند سبکهای معماری، بر جریانهای معماری کشور تاثیرگذارند و تلاش برای کسب «هویت اسلامی ایرانی» از موضوعات مهم و کلیدی مباحث مربوط به معماری معاصر، در سال های انتهای پهلوی دوم و سال های پس از انقلاب محسوب میشود کوشش برای کسب هویت به دو صورت در آثار معماری پس از انقلاب تجلی یافته است: ۱- ارتباط با گذشته: این گروه از بناها گاهی به نوعی تلاش گذشته گرایانه، البته نه به معنای منفی آن، اقدام کرده اند و نتیجه کار به بناهایی منتهی شده که در آنها از صورت های مشهور معماری اسلامی و ایرانی استفاده شده است. ۲- ارتباط با آینده: بسیاری از بناهای مربوط به معماری معاصر ایران، با تلاش در جهت استفاده از تکنولوژی روز آمد و دیگر تدابیر ممکن سعی کرده اند نتیجه طرح خویش را تا اندازه ای آینده گرایانه معرفی نمایند تفاوت این گرایش با گرایش اول را می توان در توجه به آینده، به جای تلاش جهت ارتباط با عناصر آشنای معماری اسلامی ایرانی دانست. البته لازم به ذکر است که تحلیل نتایج کمی پژوهش گویای این مطلب است که در آثار معماری معاصر ایران نمی توان تفاوتی میان این دو قائل شد به عبارت دیگر بناهای معماری معاصر ایران تلاش داشته اند از یک سو ارتباط خویش را با گذشته حفظ نمایند، از سوی دیگر اثری برخوردار از تکنولوژی روز آمد و بهینه ارزیابی شوند بنای سازمان حج و زیارت، واقع در خیابان آزادی، تقاطع رودکی، طراحی آقای مظلوم؛ از جمله بناهای بحث برانگیز معماری معاصر ایران به شمار می آید. این بنا یا بنایی دیگر که آقای مهدی حجت در همان خیابان آزادی با نام مسجد دانشگاه صنعتی شریف طراحی کرده، بیانگر نوعی رویکرد اقتباسی نسبت به معماری سنتی ایران است. در این گروه از بناها نوعی تلاش برای اعتلا و کسب هویت اسلامی ایرانی به چشم می آید که به همانندی شکلی و با الهام مستقیم از عناصر معماری اسلامی ایرانی منتهی شده است.
در هر روی گرایش به احیای معماری اسلامی _ ایرانی و استفاده از آن در طراحی معماری و آثار معماری پس از انقلاب، گرایشی جدی و قابل توجه است. نگاه به «معماری سنتی» و معماری اسلامی ایران به عنوان «منبع الهام» در برخی دیگر از تلاش ها و کوشش های انجام پذیرفته در معماری معاصر ایران جنبه های دقیق تری یافته است. نکته جالب توجه آن است که این جریان ریشه در معماری پیش از انقلاب دارد، همان نگاهی که ایران در دوران پهلوی دوم تلاش برای تلفیق سنت و مدرنیسم را در ایران معاصر در دستور کار قرار داده بود. جهت دستیابی به مثالی آشکار در این زمینه می توان به بنای خانه افشار، واقع در خیابان زعفرانیه، طراحی مهندس علی اکبر صارمی در سال ۱۳۵۴ اشاره نمود. استفاده از آجرهای غیر تزئینی و مفاهیم معماری مدرن چون شکستن جعبه، به صورت همزمان در آن به کار گرفته شد. در سال های پس از انقلاب نیز این جریان با قدرت ادامه یافت. به عنوان مثال بنای مجتمع دوم مخابراتی تهران، طراحی مهندسین مشاور آتک از دیگر بناهای بحث برانگیز در این زمینه به شمار می آید. خانه دزاشیب فرامرز شریفی در سال ۱۳۷۸ و یا ساختمان سامان گستر طراحی محمد عقیلی در سال ۱۳۷۸ نیز از مثال های متأخر این گرایش فکری به شمار می آیند .که مثال های فراوانی از آن در میان آثار معماری پس از انقلاب قابل مشاهده و بازشناسی می باشد.گرایش به معماری پست مدرن از دیگر گرایش های فعال موجود در معماری پس از انقلاب بوده است. چنین جریانی را می توان در سه گرایش اصلی تقسیم بندی نمود:
۱- استفاده از فرم های آشنای معماری پست مدرن در طراحی گروهی از آثار معماری معاصر ایران تلاش شده است، از فرمهای آشنای معماری پست مدرن استفاده شود. به عنوان مثال استفاده از سنتوریها، پنجره های نیم دایره و مصالح رنگی که از مشخصه های معماری پست مدرن در کشورهای اروپایی و آمریکایی محسوب می شود.
۲- تلفیق سنت و مدرنیسم در آراء برخی از معماران به نام معاصر، معماری پست مدرن نمودی از تلفیق معماری سنتی ایرانی با معماری روز جهان محسوب میشود. ایشان در دفاع از چنین آثاری آنها را به پلی میان گذشته و آینده تشبیه کرده اند به عنوان مثال در این زمینه می توان به پروژه ساختمان شهرداری بروجرد، طراحی گروه مهندسین محمدجواد مهدوی نژاد، محمدحسین قراییان و امیرحسین دزفولیان در سال ۱۳۸۴ اشاره کرد. در این پروژه مفهوم «قاب در قاب» معماری ایرانی به عنوان برداشت مفهوم گرا از معماری سنتی به کار گرفته شده است. به عنوان نمونه کامل تر در این گروه از آثار می توان به پروژه ساختمان سفارت ایران در برلین، طراحی آقای دکتر داراب دیبا و جهانگیر صفاوردی اشاره کرد.
۳- فرمهای تنش زا، گروهی دیگر از آثار معماری پس از انقلاب، به بناهایی اختصاص یافته که در طراحی آنها از فرمهای تنش زا و یا دیکانستراکشن فرمی استفاده شده است. به عنوان مثال در این زمینه می توان به ساختمان شهر کتاب، طراحی مهندس فرهاد احمدی در سال ۱۳۸۰، واقع در میدان آرژانتین اشاره کرد.
بر اساس نتایج حاصل از جدولهای تنظیم شده میتوان اعلام کرد که بیش از هفتاد درصد مفاهیم «معماری پست مدرن» به کار گرفته شده در آثار معماری پس از انقلاب را می توان در این سه گرایش به دقت مورد تحلیل و بررسی قرار داد. بنای ساختمان (OCE)، واقع در خیابان خرمشهر، نبش شکوه، طراحی بیژن شافعی در سال ۱۳۷۷ از دیگر بناهای بحث برانگیز و از نمونه های استفاده از معماری پست مدرن در معماری معاصر ایران به شمار می آید. این بنا از لحاظ فرم، نوعی تلفیق میان معماری مدرن و معماری پست مدرن به شمار می آید. تلفیقی که شاید بتوان آن را نوعی تلاش معماران ایرانی در استفاده از معماری پست مدرن دانست، البته در زمانی معماری پست مدرن زبان رایج معماری جهانی بوده است. بناهایی چون کتابخانه بزرگ شهرداری اصفهان روبه روی باغ هشت بهشت اصفهان و یا خانه صدری طراحی محمدرضا قانعی در شرق اصفهان که در سال ۱۳۷۷ ساخته شده و یا خانه نواب صفوی که یک سال قبل از خانه صدری، به وسیله محمدرضا قانعی در ناژوان اصفهان طراحی شده است نیز تلاش هایی دیگر از این گروه محسوب میشوند نزدیک شدن به معماری پست مدرن با نوعی تردید ذاتی در معماری معاصر ایران همراه بوده است زیرا اغلب کسانی که از فرمهای معماری پست مدرن در طراحی معماری خویش استفاده کرده اند، از اعطای نام پست مدرن به آنها خشنود نبوده اند و همواره سعی کرده اند که آن را جزو گرایش دوم، یعنی تلفیق سنت و مدرنیسم، منظور دارند، افرادی چون محمدرضا قانعی و یا حتی برخی از طراحان معماری معاصر ایران نیز از معماری پست مدرن، در ظاهری متفاوت با محیط پیرامونی آن استفاده کرده اند. افرادی چون صارمی و شیخ زین الدین از شمار این گروه محسوب می شوند. از این دستاورد می توان نتیجه گرفت که بر خلاف شعارهای اولیه معماری پست مدرن، جریانهای مربوط به آن در معماری پس از انقلاب، هارمونی و هماهنگی با بافت و محیط پیرامونی را مورد نظر نداشته اند.
گرایش به استفاده از« تکنولوژی روزآمد» یکی دیگر از گرایش های مهم در آثار معماری پس از انقلاب است که بناهای متعدد و شاخصی بر اساس آن طراحی و اجرا شده اند. تلاش در جهت استفاده از تکنولوژی روزآمد و فن آوری پیشرفته در صنعت ساخت وساز کشور، در سال های پس از انقلاب، خصوصا در دوران سازندگی۳۱، به عنوان گرایشی جدی معماری معاصر ایران را در بر گرفت. حمایتهای دولت سازندگی از کاربرد تکنولوژی روز آمد در صنعت ساخت وساز موجب گشت تا استفاده از تکنولوژی خود به مثابه موضوعی مهم و محوری در ساخت و سازهای جدید مورد نظر قرار گیرند. نگاه مشتاقانه نسبت به تکنولوژی موجب پدیداری نگاهی نوگرا به معماری معاصر ایران گشت. البته این گرایش در پروژه های مختلف نمودهای متفاوتی یافت. موزه و نمایشگاه اسناد جغرافیایی شهر تهران واقع در اقدسیه، طراحی کامران صفامنش در سال ۱۳۷۵؛ سالن همایش میلاد واقع در نمایشگاه بین المللی تهران، طراحی مهدی علیزاده در سال ۱۳۷۸؛ از شمار این گرایش در معماری معاصر ایران محسوب میشوند در برخی دیگر از پروژه های معماری پس از انقلاب، طراح یا گروه طراحی تلاش می کنند از تکنولوژی معماری در لایه های پنهانتر پروژه استفاده نمایند. تلاش در استفاده از مصالح روزآمد و پیشرفته به جای نمای ساختمان، در تمامی اجزای پروژه مورد نظر قرار گرفته است. به عنوان مثال در این زمینه می توان به پروژه ساختمان شهرداری بروجرد، طراحی گروه مهندسین محمد جواد مهدوی نژاد، محمدحسین قراییان و امیرحسین دزفولیان در سال ۱۳۸۴ اشاره کرد.
این نکته در برخی از بناها چون ساختمان اداری و تجاری صادقیه طراحی مهندس فرامرز دلیری در سالهای ۱۳۷۷-۷۸ واقع در میدان صادقیه، چهره ظاهری تری به خود گرفته است. در این گروه از بناها تنها به «نمایش ظاهری» تکنولوژی اکتفا شده است. به عنوان نمونه دیگر در این گرایش می توان به پروژه مجتمع تجاری پایتخت طراحی مهندس فرامرز دلیری اشاره کرد. در طراحی این بناها از نوعی ظاهر تکنولوژیک، همراه با نوعی معماری تصنعی استفاده شده است. گرایش های علاقه مند به استفاده از نمایش ظاهری تکنولوژی به عنوان یکی از مهم ترین اصول ساختار دهنده طرح معماری، با نوعی «مونومانتالیزم اقتصادی» همراه بوده است. از اینرو بناهایی چون مجتمع پایتخت در ابتدای خیابان میرداماد و مجتمع گلدیس صادقیه که هر دو از طرحهای فرامرز دلیری می باشند به کاربری های اقتصادی تجاری اختصاص یافته اند این گروه از بناها، که نمونه های ضعیف تری از آنها در سراسر تهران به تقلید از این دو نمونه ساخته شده است، نمایش دهنده قدرت اقتصادی مالکان و سرمایه گذاران اصلی پروژه میباشد.
گرایش های تکنولوژیک در آثار معماری پس از انقلاب، در برخی از موارد با دیگر سبک های رایج معماری ایرانی و یا معماری اروپایی همراه بوده، با آن ترکیب شده است. یکی از مهمترین این گرایش ها به تلفیق معماری برخوردار از ظاهر تکنولوژیک، با استفاده از فرمهای تنش زا و ظاهر دیکانستراکشن می باشد. در آثاری چون گالری مبلمان و آثار هنری واقع در میدان ونک، طراحی رضا دانشمیر در سال ۱۳۷۹ و یا مجموعه فرهنگی و ورزشی زرافشان واقع در شهرک غرب، این مهم چهره ای تنش زا به خود گرفته است. تمرکز تبلیغات جهانی بر معماری تنش زا و فرمهای ناساز، در کنار تلاش برای القای یک روحیه تکنولوژیک در ظاهر بنا، موجب شده است تا این بناها از هر دو جریان به طور همزمان متاثر شوند. ظاهر تکنولوژیک و تنش زای این گروه از بناها، نوعی سبک ویژه به آنها بخشیده است. ساختمان اداری معزی طراحی شامیل محمدزاده در سالهای۱۳۷۷-۷۸ واقع در خیابان خالد استانبولی و یا مجموعه فرهنگی و ورزشی ونک واقع در میدان ونک، طراحی اسماعیل طلایی در سال ۱۳۷۵، علی رغم استفاده ترکیبی از مصالح سنتی و مدرن؛ از جمله بناهای قابل توجه در این گروه به شمار می آیند.
گرایش های «تجدید حیات گرایانه»، یکی از مهمترین جریان های فعال و موثر در معماری معاصر ایران را تشکیل میدهند تجدید حیات گرایی۳۲ یکی از جریان های تاثیرگذار در سه قرن اخیر، در تاریخ معماری جهان بوده است. در سالهای بعد از سقوط جنبش مدرن و شعارهای مبتنی بر «معماری بین المللی» ۳۳ این گرایش ها اهمیت بیشتری یافتند. از اینرو می توان چنین گرایش هایی را با کلیدواژه هایی از قبیل بومی گرایی یا منطقه گرایی۳۴ در یک جریان به دقت مورد تحلیل و بررسی قرار داد. شعار معروف تلفیق سنت و تجدد، از مهم ترین موضوعات مورد نظر این گرایش ها محسوب می شود. البته لازم به ذکر است که تلاش بسیار زیاد این گروه از معماران به آنکه طرحهای ایشان حتما ملهم از معماری سنتی ایرانی باشد، مشخصات خاصی را برای نتایج آنها باعث شده است. اغلب ایشان در تمام یا قسمتی از اثر خویش، از فرمهای آشنای معماری اسلامی ایرانی و یا حداقل از آجر به عنوان یکی از مصالح سنتی معماری ایرانی استفاده می نمایند.
در برخی دیگر از بناهای معماری معاصر ایران چون مسجد الغدير واقع در خیابان میرداماد تهران، طراحی جهانگیر مظلوم؛ و یا مجموعه مسکونی الهیه واقع در خیابان الهیه، طراحی بهروز بیات؛ و نمازخانه مجموعه فرهنگی سئول طراحی محمود روحانی و محمدجواد مهدوی نژاد نوعی برخورد چندگانه با سنت، معماری سنتی و آموزه های معماری اسلامی ایران وجود دارد. مسجد الغدیر را می توان موفق ترین نمونه، در میان گروه معرفی کرد. استفاده از برخی از عناصر و کهن الگوهای مورد استفاده در معماری ایرانی در این بناها، چهره ای با هویت و مطلوب تر از آنها به نمایش گذاشته است، همان چیزی که در ساختمان مدیریت شرکت آژه ناب، طراحی رشید خمارلو واقع در شهر ورامین؛ و یا در پروژه خانه رامسر، طراحی فرامرز شریفی: قابل مشاهده می باشد. توجه به معماری سنتی و معماری اسلامی ایران در این گونه از بناها به صورت محدود و در کنار دیگر عناصر معماری مدرن مورد استفاده و بهره برداری قرار گرفته است. این گروه آمیزه ای از معماری سنتی، معماری مدرن و معماری اسلامی ایران به شمار می آیند. در برخی از بناهای دیگر این گروه چون فرهنگسرای نگارستان (موزه قرآن) واقع در خیابان ولیعصر، نبش سپه، طراحی بهروز احمدی در سال ۱۳۷۷؛ و یا ساختمان شهرداری بروجرد، طراحی گروه مهندسین محمدجواد مهدوی نژاد، محمدحسین قراییان و امیرحسین دزفولیان، در سال ۱۳۸۴؛ این موضوع به لایه های درونی تر طراحی و اصول ساختار دهنده طرح رسوخ کرده است. گرته برداری و الهام محدود و اغلب جزئی از معماری سنتی و معماری اسلامی ایران در تمامی آثار این گروه از معماران مشاهده می شود. البته در برخی از نمونه ها تنها به برداشت مفهومی از معماری سنتی اکتفا شده است.
بر اساس ارزیابی ماتریس های تحلیل کالبدی محتوایی آثار معماری پس از انقلاب، مهم ترین گرایش ها و جریان های فعال در معماری معاصر ایران (۱۳۸۵ – ۱۳۵۷) در قالب گروههای فوق قابل دسته بندی اند. اما نکته هایی نیز وجود دارد که به سبب فراوانی بسیار بالا در تمامی دوره های زمانی و گستردگی پراکندگی آنها، می توان از ایشان به عنوان خصوصیت ها و یا ویژگیهای معماری پس از انقلاب یاد کرد. این دستاوردها عبارتند از:
۱- هیچ کدام از گرایش ها به صورت سبک کاملی در آثار و بناها به چشم نمی خورد. به عبارت دیگر همبستگی پارامترهای مربوط به هیچ کدام از سبک ها، بر اساس تعریف آکادمیک آن ۳۵، در ماتریس های مربوط از معناداری قابل توجهی برخوردار نبوده است.
۲- تظاهر سبک های مختلف عملا فقط در نمای ساختمانها اتفاق افتاده است. معنای فرم و شکل در اغلب نمونه های مورد بحث، در حد نمای ساختمان باقی مانده است و دیگر جنبه های فرمی این پروژه ها، از سبک های مورد نظر تاثير نگرفته اند.
۳- در دسته بندی بناهایی که دارای سلسله مراتب تعریف شده هستند (یعنی همه عناصر آنها مربوط به یک شیوه است) در دسته های خود از خوانایی بیشتری برخوردارند و تعدادشان کم است. به عبارت دیگر هر یک از طراحان از منظر خویش اهمیت خودویژه ای برای هر یک از اجزای طراحی معماری قائل بوده اند و ترتیب معناداری در آنها مشاهده نمی شود. به عنوان مثال برای یک طراح اصول ساختاردهنده طرح به عنوان مهمترین رکن طراحی مورد نظر بوده، دیگری کیفیت مصالح ساختمانی را مورد توجه قرار داده است.
۴- بروتالیسم خصوصا به شکل «بروتالیسم آجرى»، به عنوان حرکت پذیرفته شده در بسیاری از آثار معماری معاصر ایران به خوبی قابل مشاهده و بازشناسی است. در هر روی در ادبیات مکتوب معماری پس از انقلاب، پرهیز از تزئینات همواره به عنوان یک نکته مثبت مورد توجه بوده است.
۵- «عملکردگرایی» از مشخصه های آثار معماری پس از انقلاب است.
پی نوشت
١. مقاله حاضر حاصل تلاش هایی است که در دوره کارشناسی ارشد و دکتری معماری دانشگاه تهران و با راهنمایی های آقای دکتر دیبا به انجام رسیده است. در این فرصت لازم است از آقایان مهندس حامد کامل نیا، حمیدرضا شایان و محمد حسن خادم زاده، پژوهشگران دوره دکتری دانشگاه تهران که در درس معماری معاصر و در انجام پژوهش حاضر تلاش های فراوانی داشته اند و به ثمر رساندن این تلاش مختصر بدون همکاری ایشان غیرممکن مینمود، صمیمانه تشکر و قدردانی نمایم.
۲. بر اساس دسته بندی های روش تحقیق در حوزه های تاریخی، راهبردهای متنوعی را می توان برای پژوهش در زمینه تاریخ معماری در نظر گرفت اما نکته قابل توجه آن است که در پژوهش های اخیر در حوزه های بینارشته ای تاریخی، راهبردهای غیرتفسیری کمتر می توانند به عنوان شیوه ای فراگیر و همه جانبه در نظر گرفته شوند جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه مراجعه کنید به: (حافظ نيا، ۱۳۸۲: فصل دوم: انواع تحقیقات علمی)
٣. جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه مراجعه کنید به: (آندرانویچ، ۱۳۸۰) و (حسن زاده، ۱۳۸۲).
۴.Strategies Destructive Criticism
۵. به عنوان مثال در اغلب جلسه های نقدی که به کمک جامعه مهندسان معماری در خانه هنرمندان برگزار می شود، نگاه انتقادی موجود به قدری منفی است که گویی در معماری پس از انقلاب، هیچ اثر ارزنده و قابل توجهی وجود ندارد. در مقابل گروههایی هستند که دامنه تردید را از این هم فراتر برده، تمامی آثار طراحی شده در دوره های اخیر را فاقد هویت معرفی می نمایند.
۶.Descriptive Strategies
۷.Analytical Strategies
۸.جهت کسب اطلاعات بیشتر در زمینه روش های قابل قبول در تفکیک اجزای تشکیل دهنده یک محصول معماری مراجعه کنید به:(Cherry, 1999)
۹.Design Approaches
۱۰.Validity of Conclusions
۱۱.Verification
۱۲.Pena
۱۳.Keneth Frampton
۱۴. تقسیم بندی های متعدد و متنوعی تاکنون جهت ارزیابی و سنجش آثار معماری به مثابه یک محصول ارائه شده است. تقسیم بندی حاضر که بیش از هر تقسیم بندی دیگر با اندیشه های برونو زوی هماهنگ است، نخستین بار توسط مهندس حامد کامل نیا، جهت نظام مندسازی الگوهای برنامه دهی آموزشی تهیه و پیشنهاد شده است.
۱۵. جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه مراجعه کنید به کتابهای تاریخ معماری معاصر و تاریخ معماری جهان نظیر: فضا، زمان و معماری تاریخ معماری معاصر غرب (وحيد قبادیان)، تاریخ معماری مدرن (لئوناردو بنه ولو)؛ از زمان معماری؛ در جستجوی زبان نو؛ هنر در گذر زمان؛ تاریخ هنر (ارنست گامبریج)؛ معماری و شهرسازی قرن بیستم معماری دیکانستراکشن و غیره.
۱۶.Normative Strategies
۱۷.Functionalism
۱۸. بر اساس تعریف مرحوم مهندس سید هادی میرمیران، استفاده از مفاهیمی چون اسطوره، مضامین و خاطره های فرهنگی را در فرایند طراحی معماری «برداشت مفهومی» از معماری ایرانی اسلامی می دانیم.
- Late Modern Architecture
۲۰. جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه مراجعه کنید به (ونتوری، ۱۳۵۷) و (پاکزاد ۱۳۸۲)
۲۱. مهندس فرشاد فرهی از این شیوه با عنوان پست مدرن یاد می نماید که اشاره به معنای عام سبک معماری پست مدرن دارد.
۲۲. جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه مراجعه کنید به (خواجه نوری، ۱۳۴۵)، (محمودی، ۱۳۸۲) و (2002 ,Groat).
۲۳.Intervention Rate Indicator
۲۴.Variance Indicator
۲۵.Concept
۲۶. پژوهش های مفصلی از سوی مولف مقاله در این زمینه به انجام رسیده است که در یک فرصت مناسب ارائه خواهد شد.
- Internal Validity
- External Validity
- Validity Ratio
۳۰، جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه مراجعه کنید به روش تحقیق همبستگی (Correlation Research) و تدابیر مختلف اجرای آنها (2002 ,Groat)
۳۱. دوران سازندگی بر اساس تعریف به سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ ه ش. و دوران هشت ساله ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی اطلاق می شود. دولت ایشان دولت سازندگی نام داشت. پروژه های «بازسازی مناطق جنگ زده» کشور، یکی از بزرگترین پروژه های تاریخ معماری معاصر ایران محسوب می شود که در این دوران به انجام رسید
۳۲.Revivalism
۳۳.International Style
۳۴.Regionalism
۳۵. جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه مراجعه کنید به: (لَنگ ۱۳۸۱)، (مهدوی نژاد، ۱۳۸۳) و (مهدوی نژاد، ۱۳۸۴).
منابع:
. آندرانویچ، گ، د. ریپوسا، گ. ر؛ ۱۳۸۰، روشهای پژوهش شهری، ترجمه سید محمود نجاتی حسینی، سازمان شهرداری های کشور، تهران
٢. پاکزاد، جهانشاه، ۱۳۸۲، «عناصر و کیفیت های منظر در یک فضای شهری»، مجله آبادی، پاییز، شماره سوم دوره جدید، صص ۱۱۵-۱۲۵
٣. حافظ نيا، محمدرضا، ۱۳۸۲، مقدمه ای بر روش تحقیق در علوم انسانی، چاپ هشتم، انتشارات سمت، تهران.
۴. حسن زاده، رمضان، ۱۳۸۲، روشهای تحقیق در علوم رفتاری و راهنمای عملی تحقیق، چاپ اول، نشر ساوالان، تهران
۵.خواجه نوری، عباس قلی، ۱۳۴۵، روش تحقیق، چاپ اول، انتشارات دانشگاه تهران، تهران،
۶.لَنگ، جان، ۱۳۸۱، آفرینش نظریه معماری، نقش علوم رفتاری در طراحی محیط، ترجمه علیرضا عینی فر، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، تهران.
۷. مارکوزه، هربرت، ۱۳۷۹، بعد زیبایی شناختی، ترجمه داریوش مهرجویی، چاپ دوم، انتشارات هرمس، تهران.
۸. محمودی، سید امیرسعید، ۱۳۸۲، «مروری بر مقوله تحقیق و روشهای متداول آن در معماری»، مجله آبادی، سال دوازدهم، شماره سی و نه، پاییز شماره چهارم دوره جدید صص ۳۹-۴۶.
۹. مرتضوی، شهرناز، ۱۳۶۷، روان شناسی محیط، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، چاپ نخست، تهران
۱۰. مزینی، منوچهر، ۱۳۷۶، از زمان و معماری، مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، چاپ اول، تهران
۱۱. مهدوی نژاد، محمدجواد، ۱۳۸۳، «دستور زبان معماری ریاضی بررسی جایگاه ریاضیات جدید در معماری معاصر»، فصلنامه معماری و شهرسازی، شماره ۷۷-۷۶، صص ۳۳-۳۸ است
۱۲. مهدوی نژاد، محمدجواد، ۱۳۸۴، «آفرینشگری و روند آموزش خلاقانه در طراحی معماری»، مجله علمی پژوهشی هنرهای زیبا، بهار، شماره ۲۱، صص ۵۷-۶۶
۱۳. مهدوی نژاد، محمدجواد، ۱۳۸۴، «آموزش نقد معماری تقویت خلاقیت دانشجویان با تحلیل همه جانبه آثار معماری»، مجله علمی پژوهشی هنرهای زیبا، شماره ۲۳، صص ۶۹-۷۶
۱۴. ونتوری، رابرت، ۱۳۵۷ (۲۵۳۷)، پیچیدگی و تضاد در معماری، ترجمه محمود بشارتی راد و واهان پزشکیان، شرکت چاپ ۱۲۸.
۱۵.Groat, Linda and David Wang, 2002, Architectural Research Methods, John Wiley & Sons Inc New York, USA
۱۶. Cherry, Edith, FAIA, 1999, Programming for Design: From theory to practice, John Wiley & Sons, Inc. New York, USA