Email: caoi.ir@post.com Telegram ID: @caoiran

ورود

Study

 

صنعت و معماری صنعتی در اصفهان

*نویسنده : لیلا پهلوان زاده
کارشناس ارشد معماری دانشگاه خوراسگان، عضو هیات علمی معماری دانشگاه فلورجان*

فصلنامه آبادی - سال شانزدهم شماره پنجاه و دوم پاییز ۱۳۸۵-صفحات ۷۹-۷۴

معماری معاصر اصفهان,معماری کارخانه های اصفهان,کارخانه ریسباف اصفهان,کارخانه بافناز اصفهان,کارخانه وطن اصفهان,کارخانه نور اصفهان,معماری صنعتی اصفهان,معماری پهلوی اصفهان,معماری قاجاریه اصفهان,کارخانه زاینده رود اصفهان,کارخانه پشمباف اصفهان,کارخانه دخانیات اصفهان,لیلا پهلوان زاده,

Industry and industrial architecture in Isfahan

Written by: *leila Pahlevan Zadeh

Abstract: Handicrafts and workshops have always existed in Isfahan during Safavid dynasty and specially, Shah Abas, these industries flourished, and developed, unfortunately, after the transfer of the capital from Isfahan to Tehran during Qajar dynasty, and the import of many foreign goods, the Isfahan industries such as metallurgy, textile, and armaments started declining. This continued until the late Qajar period, when again by the dawn of modernism, the industrial manufacturing factories were established in Isfahan, giving the city a new look In this article the attempt is made to give an introduction to the history of industries in Isfahan, as well as the location of the new industries on Safavid gardens. Finally, the reason for the decline of those industries and the building is discussed.

*Master of Architecture from khorasgan University, A member of the Scientific Board of Florjan University

 

مقدمه

 اصفهان در تمام ادوار تاریخی به مرکزیت علم، هنر، فلاحت و تجارت معروف و مشهور بوده است. این شهر به لحاظ شکوفایی در هر دو جنبه علم و هنر، ما بين بلاد ایران و بلکه سراسر آسیا، هر چهار طبقه دانشمند، هنرمند، بازرگان و کشاورز را، در عالی ترین مرتبه استادی و مهارت تربیت می نماید و در نتیجه از هر چهار رکن تمدن بشری به سر حد کمال بهره مند می باشد. اگر همه جهات و اطراف را در نظر بگیریم شاید اصفهان در سراسر بلاد و ممالک دنیا نظیر و همتا نداشته باشد. ۱ در خصوص مقوله صنعت که شاخه ای از آن به صنایع دستی و کارخانه ای مرتبط می باشد نیز، شهر اصفهان دارای تاریخچه غنی و پرباری است که در ادامه به پاره ای از متون مندرج در خصوص این مورد، اشاره می کنیم. در کتاب «گنج دانش» صنایع دستی اصفهان چنین معرفی شده است: «کارخانجات ریسمان بافی، ابریشم بافی و زری بافی اصفهان معروف است و تا چندی قبل بهترین تفنگ، تیغه شمشیر، قلم تراش، مقراض، فولاد کاری و آلات مفرغی و قلم زده از آنجا به سایر بلاد صادر می شد، همچنین کارخانه شیشه سازی این شهر معروف می باشد.»۲
مینورسکی نیز در تعليقاتش بر «تذکره الملوک» می نویسد: «اسلحه سازی مرکزی ایران یعنی قورخانه، در قلعه ای قدیمی واقع در جوار باره شمالی اصفهان قرار داشت.» ۳ «خان بابا بیانی» نیز با اعتقاد به این موضوع که اصلاحات ارتش و تهیه اسلحه جدید به همت «شاه عباس» و با کمک «برادران شرلی» صورت گرفته، می نویسد: «به مساعدت آنها، کارخانه های اسلحه سازی و توپ ریزی بزرگی در اصفهان ایجاد شده و جباخانه دولتی ایجاد گردید.» وی در ادامه می نویسد: «کارخانه توپ ریزی اصفهان حتی تا سال ۱۸۰۹م./۱۲۲۴ه. ق. به معروفیت خود باقی بود.» ۴ از لحاظ تهیه ظروف سفالین نیز شهر کاشان از اوایل دوره اسلامی، به عنوان مرکز صنعت سفال سازی مشهور بود. مهم ترین واقعیت در مورد تاریخ سفال سازی در دوران صفوی، مبادله وسیع تکنیک و طرح بین ایران و چین است که در آن دوره صورت گرفت. ۵ «شاه عباس اول» سيصد کوزه گر چینی را همراه خانواده شان به ایران آورد و در ایران سکنی داد. به نظر می آید که آنان به طور عمده در اصفهان سکنی گزیدند. ۶ در منابع و متون قدیمی در خصوص کارگاه های موجود در اصفهان آمار دقیقی ارائه نشده، ولی «شاردن» سیاح فرانسوی، تعداد کارگاههای سلطنتی (بیوتات خاصه شریفه) را سی و دو عدد می نویسد و «میرزا سمیعا» نویسنده «تذکره الملوک» در حدود سال ۱۷۲۶م./۱۱۳۷ه. ق. این تعداد را سی و سه عدد ذکر می کند و می نویسد «هر یک دارای کم و بیش ۱۵۰ کارگر هستند ولی في المثل در کارخانه خیاطی ۱۸۰ کارگر و در کارخانه رنگرزی ۷۲ نفر کارگر کار می کردند.» ۷
در تمامی دوره های تاریخی و در همه این تحولات، هنرمندان سحرکار اصفهان یا مبتکر و پیشقدم بودند و یا از دیگران پیروی کرده و آنچه را گرفته به سر حد کمال رسانده اند، اما متاسفانه این دوران پرشکوه هنر، دانش و صنعت سپری شد و رو به زوالی نهاد که تا ابد نباید انتظار تجدید و احیاء آن را داشت. ۸ متاسفانه این زوال از اواخر دوران صفویه به دلیل ضعف و بی لیاقتی پادشاهان صفویه آغاز شد و در اواخر این دوران، روند نفوذ بیگانگان در ایران، که با حمایت دولتهای آنان صورت می گرفت، کار را به آنجا کشاند که بسیاری از مردم کار غیر مشروع را باصرفه تر از کار تولیدی می دانستند. هنر و صنعت که در سایه حمایت دولت می توانستند شکوفا گردند، در پی فقدان این عامل تضعیف شدند به عنوان مثال در زمان سلطنت ظل السلطان که تفنگ گلوله زنی مارتین از کارخانه های آلمان تازه بیرون آمده و در ایران شایع شده بود، فردی از صنف چلونکرها و تفنگ سازان اصفهان به نام حسین علی، نظیر آن . و حتى بنا به نظر بسیاری از اهل فن بهتر از نمونه کارخانه را ساخت و به دربار ناصرالدین شاه و ظل السلطان فرستاد ولی در عوض تشویق، از ظل السلطان کتک و توسری خورد و به این بهانه که اگر صنعت وی رواج یابد همه مردم مسلح می شوند و سلطنت و حکومت را از قاجاریه می گیرند، تفنگش شکسته شد. ۹ این اوضاع در دوران قاجاریه نیز ادامه یافت. عدم حمایت و کنترل دولت در خصوص صنایع نساجی و ورود بی رویه آن از کشورهای خارجی باعث شکست این صنعت شد به گونه ای که میرزا حسن خان تحویلدار به عنوان مثال در توضیح علت زوال صنایع نساجی در کتاب جغرافیای اصفهان می نویسد: «سابق که پارچه های فرنگی شایع نبود، از اعلی و ادنی، حتی در ارکان دولت و بعضی از شاهزادگان قدک پوش بودند... چندین سال است پارچه های زرد و سرخ باطن سست فرنگستان رواج یافته هر دفعه اقمشه ایشان طرح تازه بود و هر کدام به نظرها تازگی داشته. مردم ایران جسم و جان خود را رها کرده و به دنبال رنگ و بوی دیگران بالا رفتند و کار به جایی رسید که ایرانی از متاع خود رو گردانید و صنف نساج به شکست کلی رسید.» ۱۰ البته در اواخر دوران قاجاریه کم کم زمینه هایی جهت توجه به عوامل پیشرفت صنعت ایجاد گشت، به عنوان مثال در روزنامه فرهنگ در مقاله ای راجع به پیشرفت صنعت مورخ جمادی الاول، شماره ۴۳، در این باره چنین آمده است: «ای تجار نامدار مملکت! ای هوشمندان با اقتدار دولت!... پس برای خدمت به وطن بر خود الزام نمایید که تن خواهی را که سالیانه برای تهیه اسباب تجمل و مایحتاج خود به خارجه میفرستید، صرف صنعتگران داخله خود کنید. شرکت ها فراهم نمایید، لوازم تکمیل صنایع خود را از خارجه نقل کنید و اگر لازم شود استادان خارجه را نیز اجیر خود نمایید تا مملکت آباد و رعیت بامکنت و مخارج معیشت شما نیز کمتر شود و با ملل خارجه همسری و برابری توانید نمود. طلا و نقره خارجه را به مملکت خود جلب و جذب نمایید و سعادت و نیکنامی خود را در آفاق منتشر کنید...»۱۱
جلال الدین همایی شیرازی این مسئله را بدین گونه بیان کرده است: «از جمله عوامل مهمی که در تنزل و رکود  صنایع اصفهان موثر بود جنگ عالمگیر ۱۹۱۸ میلادیست که راه تجارت خارجی ایران و ورود و خروج اجناس و امتعه مخصوصا مصنوعات را که جز در ایام صلح و آسایش، خریدار نبود، بالمره مسدود ساخت و بالضروره هنرمندان اصفهان از ساختن متاع و تولید محصول که هیچ خریدار داخلی و خارجی نداشت، دست کشیدند. »
دوره تجدد اصفهان در عهد ناصرالدین شاه (مقتول ۱۳۱۳ ه. ق.) پایان یافت و از آن پس رو به انحطاط و نیستی رفت و از انقلاب مشروطیت تا انقراض سلطنت قاجار ۱۳۰۴ ه. ش. فترتی عجیب پیش آمد. بعد از آن در دوره سلطنت رضاشاه امنیت و آرامش نسبی که شرط اساسی و لازم جهت پیشرفت های علمی، ادبی و صنعتی است، برقرار شد. صنایع شرقی عموما و خصوصا اصفهان در بازارهای خارجه مثل اروپا و آمریکا خریدار پیدا کرد. بعضی نمایندگان خارجی که در اصفهان مقیم شده بودند، همچون «مسيو براسور» فرانسوی و «شونمال» آلمانی و همچنین بعضی تجار ارمنی و مسلمان اصفهان وسیله و رابطه صدور مصنوعات اصفهان به کشورهای خارجه شدند. ۱۲
با وجود این متاسفانه دولت پهلوی فقط به ایجاد صنایع کارخانه ای بسنده نمود و حمایت خود را از آنها دریغ کرد بدین صورت این نهادهای صنعتی اکثرا در مقابل دسیسه های کشورهای خارجی در جهت جذب بازار، تاب مقاومت نیاورده و پس از چندی تعطیل شدند. البته لازم به ذکر است تاسیس این صنایع نیز، علاوه بر پاره ای منافع، در تنزل صنایع دستی، نقش مهمی داشتند و بدین ترتیب زمینه های فراموشی بسیاری از این هنرهای با قدمت فراهم شد.
در شهر اصفهان که در این مبحث مدنظر است کارخانجات فراوانی احداث گشت که در ادامه به دلیل آن که بحث در خصوص معماری هر کدام از این بناها خود، نوشتاری مفصل و جداگانه را می طلبد، به صورت خلاصه، به معرفی پاره ای از این کارخانجات صنعتی معاصر در این شهر از لحاظ تاریخ ساخت، مدت زمان فعالیت، کاربری، وضعیت فعلی و... می پردازیم.

صنایع کارخانه ای نوین و معاصر اصفهان

یکی از شهرهایی که با توجه به ویژگی های خاص آن همچون برکت زاینده رود، امنیت به دلیل واقع شدن در مرکز کشور، مردم سخت کوش، بازار مناسب، سنت بافندگی و کارخانجات ریسندگی مقارن با دوره صنعتی شدن ایران، بیشترین نشانه های صنعتی شدن را داشت و بدین لحاظ اکثریت کارخانجات نساجی در دوره پهلوی اول در آن استقرار یافت، شهر اصفهان است که به علت تمرکز در حدود ۲۲ کارخانه نساجی به منچستر ایران شهرت یافت. البته لازم به ذکر است اگر چه ایجاد این کارخانه ها از بعضی جهات مفید بود اما از طرف دیگر لطمه سختی به صناعت و زراعت اصفهان وارد کرد به طوری که بسیاری از کارگران صنایع ظریفه و همچنین زراعت پیشگان دست از کار خود کشیدند و به خدمت در این کارخانه ها شتافتند اندیشه تاسیس کارخانه وطن (اولین کارخانه صنعتی ریسندگی اصفهان) با همت و سرمایه «عطاءالملک دهش» ۱۳ و «حاج محمد حسین کازرونی» ۱۴ در سال ۱۳۰۰ ه. ش. و افتتاح آن در سال ۱۳۰۴ در اراضی مجاور پل چوبی در محل عمارت هفت دست و آینه خانه که ظل السلطان آن را ویران کرده بود- را می توان مبدأ پیدایش صنایع ماشینی در اصفهان دانست که بدین وسیله این سنت قدیمی با ابزاری نوین تداوم بخشیده شد. در پی تاسیس اولین کارخانه ایران به دست «مرتضی قلی خان صنیع الدوله» و با مشارکت «حاج محمدنقی شاهرودی» در سال ۱۳۱۲ ه. ق، که اختصاص به ریسمان ریسی و چلواربافی داشت و همچنین تاسیس دومین کارخانه ریسمان ریسی در تبریز در سال ۱۳۲۸ ه. ق. مصادف با ۱۲۸۹ه. ش، توسط «حاج رحیم قزوینی» پسر حاجی فتحعلی، کارخانه وطن اصفهان به عنوان سومین کارخانه ای که در ایران تاسیس میشد گام مهمی در امر صنعت مملکت به شمار می آمد. البته لازم به ذکر است در این راستا و قبل از ایجاد این نهادهای صنعتی، در اوایل سال ۱۳۱۶ ه. ق. با همیاری و همکاری «حاج محمدحسین کازرونی»، دو شرکت تجاری در اصفهان به نام های مسعودیه و اسلامیه تاسیس شد.
هدف از تشکیل شرکت اسلاميه که در ۲۶ شوال ۱۳۱۶ ه. ق. (۱۲۷۷ ه. ش) شروع به فعالیت کرد، رواج پارچه های وطنی بود و برای نیل به این هدف، شرکت، دستگاههای پارچه بافی متعددی خریداری کرد. برنامه و فعالیتهای این شرکت عبارت بودند از: داد و ستد منسوجات اصفهان و داخله ایران و تهیه مقدمات تاسیس کارخانه ریسمان ریسی ۱۵، این شرکت با وجود آنکه جهت ایجاد کارخانه تاسیس شده بود ولی اندیشه اش تا حدود سی سال بعد یعنی زمان تاسیس کارخانه وطن در سال ۱۳۰۴ ه. ش به وقوع نپیوست. در پی تاسیس این کارخانه، در فاصله زمانی سال های ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۷ هفت کارخانه در دو سوی محور زاینده رود و در سال ۱۳۲۹ نیز کارخانه بافناز به عنوان آخرین بناهای صنعتی واقع در این محور، احداث شد. «بلنت» در کتاب «اصفهان مروارید ایران» می نویسد: «صنعت مهم در اصفهان ریسندگی و بافندگیست کارخانه جدید در سمت جنوبی زاینده رود واقع شده، کارخانه شهناز بزرگترین کارخانه ایران است، علاوه بر صنایع نساجی یک کارخانه بزرگ و یک کارخانه سیمان نیز وجود دارد.»۱۶
کارخانجات مزبور علاوه بر تامین نیازهای صنعتی نقشی دیگر نیز برعهده داشتند که عبارت بود از ایجاد تصویری از یک شهر نوین. این بناها برای دستیابی به این هدف باید به گونه ای مطلوب در فضاهای شهری جایگزین می شدند تا علاوه بر این که به عنوان قسمتی از زندگی شهری احساس و تجربه شوند، در چشم انداز کلی شهر و در کنار گنبدها و مناره های تاریخی نیز به صورت استعاره ای تازه جلوه گر گردند. ده کارخانه مهم اصفهان در دو سوی زاینده رود و در حاشیه آن شکل گرفتند :کارخانه پشمباف ،نختاب (دخانیات) و رحیم زاده در حاشیه شمالی و کارخانه های ریسباف، شهرضای جدید، زاینده رود، وطن، نور، صنایع پشم و بافناز در حاشیه جنوبی زاینده رود.۱۷

 اگرچه مکان یابی اولیه این کارخانجات در حاشیه شهر و مستقل از بافت آن بود ولی در پی گسترش روزافزون شهر به صورت جزئی از آن در آمد، فضاهایی نوین آفرید و کم کم به عنوان بخشی از زندگی در کنار دیگر عناصر شهری پذیرفته شد. نکته مهم در خصوص کارخانجات نساجی اصفهان قرارگیری آنها روی باغ های صفویست. یعنی، برخلاف آنکه نهادهای اداری به واسطه نیاز به مکانی محدود توانستند در ابتدای پیدایش، در همان فضاهای ارگ حکومتی میدان نقش جهان جایگزین شوند ولی این کارخانه ها به دلیل نبود چنین فضایی وسیع برای آنها، روی باغ های صفوى لانه کردند و هر کارخانه در یک یا چند واحد از این باغ ها احداث شد. گویی باغ های صفوی به پارک های صنعتی وسیعی مبدل شده بودند که با نوع معماری خاص خود قصد به تصویر کشیدن معماری نوین و در عین حال بازتاب و کاربرد روحیه معماری سنتی را داشتند.

«نسرین فقیه» در کتاب «آغاز معماری صنعتی ایران» در این مورد چنین می گوید: «پارک های صنعتی که دیوارهای ممتد آجرى کارخانه ها و دروازه های خوش ترکیب، آنها را دربر می گیرند، تصویری از پارک های مسکونی متمکن را به بیننده القاء می کنند.»۱۸

به طور کلی این گونه معماری صنعتی ویژگی های مخصوص خود را داشت که از آن جمله می توان به فضاهای وسیع، باز، حساب شده و مفید اشاره کرد. بناها به گونه ای طراحی می شدند که امکان جابه جایی ماشین های نساجی یکسان و همانند در طول اضلاع این فضاها میسر باشد؛ یعنی ایجاد فضایی کاملا عملکردی که مشخصه معماری نوین و بیگانه در مقابل معماری سنتیست. برای استفاده بهینه از نور خورشید به نحوی که سالن ها در زمستان بیشترین و در تابستان کمترین مقدار نوردهی را دریافت کند نیز تمهیداتی به کار گرفته شد و بدین منظور جهت سالن ها را به سمت جنوب و با کمی انحراف به سمت غرب با شرق در نظر می گرفتند. فرم سقف نیز در بعضی از این بناها به شکل بازیلیکا و در پاره ای دیگر مسطح بود. جهت دستیابی به نور و تهویه مناسب تر، علاوه بر پنجره های تعبیه شده در جداره بنا، نورگیری از سقف نیز مدنظر قرار گرفت؛ به گونه ای که در وسط این سالن های مستطیل مانند طویل، نوعی برجستگی ایجاد می شد که اگرچه در ظاهر ساختمانی چندطبقه را القاء می نمود ولیکن این اختلاف ارتفاع نشانه تعداد طبقات نبود، نظير آنچه که در کارخانه دخانیات و زاینده رود مشاهده میشود. در کتاب آغاز معماری صنعتی ایران چنین نوشته شده است: «فکر ایجاد فضایی وسیع و مشترک برای کارگران همراه با مقیاسی که لازمه ماشین های نساجی یکسان و یک اندازه است، زمینه کاملی را برای آفریدن فضایی به وجود آورد که از اجزای مکرر تشکیل شده و به نظر بینهایت باز می آید. اسکلت سبک سقف با مقطعی به شکل بازیلیکا که الزاما همیشه نور و تهویه مناسبی را به وجود نمی آورد، بر ردیفی از ستون های آهنی قرار دارد. منظره کلی چنین واحدهای هم شکل به ظاهر بسیار منظم، حاکی از فضاهای کمابیش وسیعی است که به طور پراکنده سرهم شده اند. سطوح صاف و مسطح واحدهای ساختمانی که به صورت مکرر ادامه دارند، درون نماهای آجری وزین و منقشی بسته بندی شده اند، به طوری که به ساخت آهن سبک، تأثیری سنگین و حجیم می بخشند. ستونها و زاویه های فراوان نیز به ساختمان حالتی مادی و زمینی می دهند پرداخت نما چنان است که حجم های داخلی را بزرگ تر جلوه می دهد و از طريق انفصالها و نقش های هندسی منظم سطوح خارجی، پلان آزاد را پنهان میکند.»۱۹

«پیتر بهرنز»۲۰ و «شونمال»۲۱ دو تن از طراحانی بودند که کارخانجات صنعتی اصفهان به آنها منسوب است. این طراحان، برای دستیابی و اجرای این کارخانه ها می بایست از نیروهای محلی استفاده می کردند. تبحر در این گونه طراحی ها -که حاصل تلفيق معماری نئوکلاسیک و معماری سنتی ایران است به هویت معماری ایرانی انجامید، نکته ای که در آجرچینی ها، کاشیکاری ها، پنجره سازی ها و... در این بناها مشاهده میشود.

در ساخت این کارخانه ها صنعتگر ایرانی برای نخستین بار با مصالحی نظیر فولاد، سیمان و ... روبه رو شد با قدرت و چیره دستی، مهارت خود را در ایجاد این فضاها و سپس کاربرد آجر با جزئیات بسیار جهت پوشش ارائه داد و با این عمل به بنا سنگینی، وقار و عظمت بخشید. کاربرد احجام خالص و ترکیب مصالح سنتی چون آجر و گچ و ... با مصالح نوین، از جمله خصوصیات مهم این دسته بناهاست که همزمان با اوج نهضت مدرن در اروپای سال های ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۹ (مقارن با دوره پهلوی اول) در ایران احداث گردیده اند.
این کارخانجات با تمامی خصوصیاتی که ذکر شد یکی پس از دیگری در کشور و از جمله در شهر صنعتی اصفهان تاسیس شد. با تمامی امتیازاتی که دولت برای ترویج صنایع جدید کارخانه ای قائل شد، از جمله معافیت از پرداخت حقوق گمرکی مصوب ۱۳۰۳ ه. ش. به مدت ده سال و سپس تمدید آن، اعطاء پروانه ورود کالا جهت سرمایه های ایرانی در خارجه، مالیاتی بسیار کمتر از کشورهای خارجی و ..، اما تا سال ۱۳۱۲ ه. ش. تعداد کارخانه ها به همان تعداد (سه کارخانه) باقی ماند و بقیه کارخانه ها در فاصله بین سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۲۰ تاسیس شدند. پس از شهریور ۱۳۲۰ ه. ش. تشنجات وسيع دستگاههای اقتصادی که بسته شدن درهای واردات و بالنتيجه افزایش تقاضای مردم برای رفع احتياجات را به همراه داشت، سود هنگفتی نصیب کارخانه ها کرد. برای جوابگویی به این نیازها کارخانجات به صورت شبانه روزی فعالیت می نمودند، بر تعداد کارگرانشان می افزودند و دستمزدها را افزایش میدادند. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه پس از جنگ جهانی دوم با باز شدن مرزهای ایران به روی واردات خارجی، حذف موانع گمرکی و محصول ایرانی که کیفیتش قابل مقایسه با محصولات خارجی نبود و در پاره ای موارد گران تر نیز بود، دیگر خواهانی نداشت. ثابت ماندن تعداد کارگران با همان دستمزد تقریبا بالای قبلی، افزایش بهای مواد اولیه و پاره ای عوامل سیاسی، لطمه شدیدی به اقتصاد و صنایع ایران وارد کرد. پاره ای از این کارخانه ها نظیر پشم باف، شهرضای جدید، نور و ریسباف برای مدتها تعطیل شد. البته در بعضی موارد از طرف دولت، سازمان برنامه، بانک ملی و ... برای رفع بحران های موجود قرضه هایی به کارخانه ها داده می شد ولی باز هم به مجرد اتمام قرضه ها مجددا کارخانه ها دچار بحران شده و تعطیل می گشتند. بدین طریق زمینه های رکود این صنایع و فروش و تغییر کاربری زمین آنها جهت رفع مشکلات کارگران آغاز شد.
در این بخش به طور خلاصه به معرفی کارخانجات حاشیه محور زاینده رود اصفهان (بر حسب ترتيب احداث) اعم از موجود و غير موجود، می پردازیم.

کارخانه نساجی وطن

این بنا همان گونه که ذکر شد - به عنوان سومین کارخانه ایران و اولین کارخانه شهر اصفهان در سال ۱۳۰۲ه. ش، توسط عطاءالملک دھش تاسیس شد و در سال ۱۳۰۴ ه. ش. به بهره برداری رسید کارخانه مزبور در ابتدا به علت قرارگیری در محل یکی از بناهای صفوی به نام هفت دستگاه یا هفت دست عباسی، به کارخانه هفت دست عباسی معروف شد این نهاد صنعتی به دنبال مشکلات مالی و نداشتن مواد اولیه در سال ۱۳۴۸ ه. ش. به مدت دو هفته تعطیل گشت و از همین زمان مقدمات ورشکستگی آن فراهم گشت. مدتی پس از راه اندازی مجدد دوباره این عمل تکرار شد تا این که در دهه ۵۰ شمسی تخریب گشت و با یک تقسیم بندی منظم جای خود را به پاره ای فضاهای مسکونی داد.

کارخانه نساجی رحیم زاده و شرکاء

این کارخانه در سال ۱۳۱۲ تحت عنوان شرکت نسبی حاجی عبدالرسول روغنی به ثبت رسید و در سال ۱۳۱۳ با ۴۹۳ کارگر متخصص ایرانی شروع به کار ریسندگی کرد. بنای مزبور در زمینی با مساحت تقریبی   ۱۴۵۰۰ متر مربع، احداث شد و پس از سپری شدن دوران فعالیتش در این مکان و در پی انتقال آن به خارج از محدوده شهر، به صورت متروکه در آمد تا این که در اوایل سال ۱۳۸۵ به طور کامل (به غیر از برج تصفیه خانه و قسمتی از فضای اداری) تخریب گشت.

کارخانه ریسباف

این کارخانه در ضلع جنوب شرقی سی وسه پل، در محل باغ های اعتمادالدوله و حاتم بیگ در زمینی با مساحتی بالغ بر ۶۹ هزار متر مربع، به دست معمار معتمدی و زیر نظر شونمال، مهندس آلمانی احداث شد و پس از ثبت در سال ۱۳۱۱ - با سرمایه اولیه ای معادل ۳۱۴ هزار تومان از تیر ماه ۱۳۱۳ ه. ش. شروع به کار کرد.
معماری این بنا متشکل از احجامی متفاوت است که هر کدام به کاربری خاصی اعم از سالن های تولید بخش اداری، رختکن و شیرخوارگاه (برای کودکان زنان شاغل آن دوره) اختصاص داشته است. در این بنا نیز برای ایجاد فضایی یکدست و یکپارچه احجام الزاما مستطیل نبوده و در پاره ای از آنها احجامی به حجم اصلی متصل و یا از آن حذف گردیده اند. قوسهای پلکانی شکل رواق های اداری، پنجره های مزین به نقوش چوبی و شیشه های رنگین، جرزهای آجری دو سطحی با شکاف میانی، از اره هایی با سنگ لاشه ای، سطوح مربع شکل آجری فرو رفته و یا طرحهای برجسته بیضوی شکل، کاربرد ساختهای فولادی، تیرهای حمال و سیمان به عنوان مصالح اصلی ساخت و ساز و پاره ای عوامل دیگر از مشخصه های این بناست. نسرین فقیه کارخانه ریسباف را با نقش بندی عمودی و نیز با القای تصویر کوهستان، دارای شباهتی بسیار به تئاتر پولنسیک میداند که این تصویرسازی، به نحوه عطف معماران اکسپرسیونیست به طبیعت، شباهت زیادی دارد. ۲۲ با گذشت دو دهه از فعالیت این کارخانه، در سال ۱۳۲۴ه. ش. وضع آن رو به بحران رفت و چون توانست حقوق کارگران را بپردازد آنان به علت تعویق حقوق خود از خروج محصولات کارخانه جلوگیری کردند و درنتیجه، بر طبق آگهی اداره تسویه، کارخانه ریسباف اصفهان تعطیل شده خوشبختانه در حال حاضر این بنا هنوز پابرجاست و به جز پاره ای ویرانیها، تغییرات اساسی در آن دیده نمیشود.

کارخانه نساجی نور (موسسه ریسندگی برق دهش)

این کارخانه در سمت جنوب غربی پل خواجو در زمینی به مساحت ۳۰۰۰۰ متر مربع احداث شد و اکنون به اداره سرپرستی بانک ملی اختصاص یافته است، بنای مزبور در سال ۱۳۱۴ به ثبت رسید و در تاریخ ۲۷ خرداد ماه ۱۳۹۵ شروع به کار نخ ریسی کرد. تا سال ۱۳۲۲ نیز به نام کارخانه برق دهش معروف بود و با سرمایه عطاءالملک دهش اداره می شد. این کارخانه همانند سایر کارخانه ها دچار بحران شد به طوری که در اثر بحران های اقتصادی سالهای ۱۳۲۷ و ۱۳۲۸ به کلی فلج شد و قادر به ادامه کار نبود. در آبان ماه سال ۱۳۴۴ نیز کارخانه تعطیل بود چنانچه راجع به آن نوشته بودند: «کارخانه نور سال هاست تعطیل شده...» در اواخر دهه چهل با احداث بلوار فیض و تعریض خیابان، برخی از احجام آن از بین رفت و به دنبال آن، با تعطیلی کارخانه در دهه ۵۰ به کاربری های اداری و مسکونی تبدیل شد.

کارخانه زاینده رود

این بنا در مجاورت کارخانه وطن و در ضلع جنوبی پل فردوسی امروزی در زمینی به مساحت ۵۰ هزار متر مربع در محل باغ سعادت آباد ساخته شد و در اول اردیبهشت ماه ۱۳۱۵ ه. ش. شروع به فعالیت کرد. نسرین فقیه معماری این بنا را چنین معرفی می کند: «کارخانه زاینده رود چنین القاء می کند که گویی ساختمانهایی هستند با چند طبقه پس و پیش رونده که هر طبقه برای منظور متفاوتی ساخته شده، اما اختلاف ارتفاعی که میان این جعبه های فضا وجود دارد نمایانگر طبقات مختلف و با کاربردهای مشخص نیست.»۲۳ قبل از انقلاب این بنا توسط سه برادر از خانواده کازرونی مالکان کارخانه خریداری شد ولی پس از انقلاب، ملک در اختیار سازمان صنایع ملی قرار گرفت و بیست هزار مترمربع آن به شهرداری و سی هزار مترمربع دیگر آن به سازمان تامین اجتماعی، صندوق بازنشستگی کشور و بنیاد حضرت عبدالعظیم داده شد. این کارخانه سرانجام در سال ۱۳۷۵ به طور کامل تخریب شد تا جای آن را مجموعه مسکونی تجاری پر کند، ساختاری نامطلوب، و غيرهماهنگ با موقعیت مکانی آن، که متاسفانه امروزه شاهد ساخت وساز آن هستیم.

کارخانه شهرضای جدید

این کارخانه در قسمت جنوبی کارخانه ریسباف در یکی دیگر از باغ های صفوی به نام وقایع نویس در مساحتی بالغ بر بیست و پنج هزار متر مربع، در سال ۱۳۱۵ شمسی توسط بهرنز معمار مشهور، طراحی و با دست توانای معماران و استادان اصفهان ساخته شد و پس از نصب کلیه ماشین آلات کارخانه از اواخر سال ۱۳۱۶ شروع به فعالیت نمود. این مجموعه صنعتی نیز پس از طی فراز و نشیبهای پی درپی، سرانجام در کشاکش مالکانی همچون شرکت سرمایه گذاری سامان گستر و شهرداری، از صفحه زمین محو شد و به رغم تمامی فعالیتهایی که برای جلوگیری از تخریب این کارخانه صورت پذیرفت، عملیات تخریب از روز یکشنبه ۲۷ آبان ماه ۱۳۸۰ مجددا پیگیری شد. پس از تخریب کامل نیز، بلوكهای مسکونی بلندمرتبه که در اکثر موارد معماریشان آمیزهای از انواع سبک هاست، جایگزین این مکان گشت.

کارخانه دخانیات (نختاب سابق)

این کارخانه در حاشیه شمالی زاینده رود و پل تاریخی جویی، در زمینی به مساحت ۸۱۰۰ مترمربع احتمالا در محوطه باغ دریاچه - در سال ۱۳۱۴ ه. ش، تاسیس شد و در سال ۱۳۱۶ به بهره برداری رسید. این کارخانه که از ۵ قسمت مجزا تشکیل شده است دارای تفاوتهای چندی نسبت به سایر کارخانه هاست که از آن جمله می توان به قرارگیری حجم اداری در ابتدای ورودی و با فاصله از سالن های کارگاهی و غیر موازی بودن حجمها اشاره نمود. این بنا در حال حاضر در مقوله دخانیات فعالیت دارد و امید است که بر خلاف شایعات مزبور مبنی بر تهیه نقشه تفکیکی آن (با وجود داشتن شماره ثبت تاریخی ۶۰۱۹ به شماره مورخ ۸/۵/۸۱)، به کاربری فعلی -که البته چندان شایسته محور شهری و زندگی نمی باشد. ادامه دهد و به سرنوشت بناهای احداثی در نقطه مقابل خود، یعنی کارخانه زاینده رود دچار نگردد.

کارخانه صنایع پشم

این کارخانه در زمینی با مساحتی بالغ بر ۴۸ هزار متر مربع در محل باغ زرشک علیا در قسمت جنوب غربی سی وسه پل، با طراحی بهرنز، در سال ۱۳۱۴ ه. ش. تاسیس و در سال ۱۳۱۷ به بهره برداری رسید. البته در قاب کاشیکاری نفیس سردر ورودی، سال تاسیس این کارخانه، ۱۳۲۳ ه. ش. ذکر شده است. در این قاب علاوه بر سال تاسیس و اسم کارخانه، شعری بدین مضمون آورده شده:
در اتمامش اندر صفاهان صغير /به تاریخ نوشتی بزر که با جمع چون جد قرین شد بگو/ وطن از صنایع شود معتبر بنای مزبور در نیمه دوم دهه هفتاد تخریب شد و جای خود را به یک سری پلاک های مسکونی مستطیل شکل منظم که به تعبیر دکتر میرفندرسکی «گونه ای تفکیک قبرستانی است، می دهد. با این فرض که ابعاد قبر یک در دو متر و تفکیک قبرستانی حدودا دوازده در بیست و پنج متر می باشد.» ۲۴ امروزه تنها چیزی که از این بنای عظیم و زیبا باقی مانده، کوشک مرکزی میانی و قسمت هایی از سردر ورودی است که توسط سازمان نوسازی و بهسازی در حال مرمت می باشد.

کارخانه پشمباف

این کارخانه در حاشیه شمالی زاینده رود و پل خواجو در زمینی به مساحت تقریبی ۵۷ هزار متر مربع در یکی از باغ های معروف گذشته، یعنی باغ برج، توسط تجار روغنی در سال ۱۳۱۴ ه. ش. تاسیس و در سال ۱۳۱۷ به بهره برداری رسید. پس از سپری شدن دوران فعالیت و رونق این کارخانه، پیشنهادهایی جهت استفاده از ملک مطرح شد: از جمله، صدا و سیمای قبل از انقلاب پیشنهاد ساخت طرحی جدید روی کارخانه پشمباف داد، اما به دلیل آنکه در این طرح تمامی کارخانه تخریب و فقط درختان آن حفظ میشد پذیرفته نشد، پس از انقلاب نیز جهاد سازندگی بر آن بود تا کارخانه را تفکیک کند، اما خوشبختانه این کار عملی نشد و بنا از طرف صدا و سیما مرمت شد. امروزه بناهای این مجموعه به واسطه فضاهای باز پیرامون و بدنه های نیمه شفاف گرداگردش به نحوی تقریبا مطلوب تصویری از یک بنای صنعتی دوران معاصر را در اذهان جلوه گر ساخته و بدین صورت در واقع عملکردی جدید در کالبدی قدیم گنجانده شده است، سرنوشتی که می بایست شامل حال سایر کارخانه ها نیز می شد، ولیکن بی توجهی مسئولان ذیربط مانع از آن گردید.

کارخانه بافناز (شهناز سابق)

این کارخانه بنای صنعتی محور چهارباغ بالا در زمینی به مساحت ۷۰ هزار متر مربع در محل دو باغ صفوی به نامهای باغ داروغه دفتر و باغ تفنگچی آقاسی، در آذرماه ۱۳۲۹ ه. ش. یعنی در دوران پهلوی دوم، به دست علی همدانیان احداث شد.
پس از فوت على همدانیان، این بنا تحت نظر حسین همدانیان برادر وی اداره می شد تا که در مهرماه ۱۳۴۵ سهام این کارخانه در اداره دارایی اصفهان به حراج گذارده شد و در نتیجه حسین همدانیان برنده حراج و مالک کارخانه شد. امروزه این بنا در تملک بنیاد خیریه همدانیان است و هر چند تاکنون صددرصد ویران نشده وليکن به دنبال تهیه طرح تفکیکی آن، عملیات تخریب، به فعالیتی جدی مبدل گشته و بولدزرها در محیطی امن احاطه شده با دیوارهای بلند و دور از چشم همگان در حال نابودی این بنای صنعتی هستند. در نقد تفکیک این کارخانه چنین آمده است: «طرح تفکیک پذیری تنها و مناسب ترین راه حل نیست. این باغها زمانی دور، باغهایی بکر بودند، شاید بازمانده ای از بیشه هایی کهنسال روزی به کارخانه تبدیل شدند اما همچنان باغ ماندند. امروز نیز اگر قرار است به مجتمع های زیستی تبدیل شوند می توانند همچنان حالت باغ مانند خود را حفظ کنند». ۲۵
لازم به ذکر است که به جز کارخانه های نساجی حاشیه زاینده رود، نهادهای صنعتی حاشیه ای نیز در شکل کلی شهر تاثیر بسزایی داشتند. به عنوان مثال با احداث کارخانه ذوب آهن که نقطه آغازی در تبدیل این شهر به یک قطب صنعتی به شمار میرود. بسیاری از تکنیکها و طرح های اجرا شده در این نهاد صنعتی که تلفیقی بود از ایده های مدرن و سنتی (مثل تلفيق بتون و آجر سنتی) به عنوان یک الگو برای كل شهر اصفهان استفاده شد. به عنوان مثال پس از آنکه برای اولین بار در ذوب آهن، ترکیب بتون اکسپوز و آجر در نما به کار رفت. این گونه ترکیب نما در ساختمان های دیگر شهر نیز رواج یافت و چهره شهر را دگرگون نمود. البته بناهای صنعتی دیگری نیز بر شکل شهر، تاثیرگذار بودند ولیکن در این مقاله بیشتر سعی بر آن بوده که صرفنظر از این تاثیرات، نهادهای صنعتی اولیه که اکثرا در دوران پهلوی اول در فضای شهری بنا شده اند. از زمان ساخت تا به امروز بررسی و جایگاه و نقش آنها در شهر گذشته و امروز، مقایسه شود.


نتیجه گیری

همان گونه که ذکر شد این بناهای صنعتی، با وابستگی حسی وافر به مکان و طبیعتی که تسخیر کرده بودند، بدون تکه تکه نمودن این باغهای صفوی، ابتدا در حاشیه شهر قرار داشتند. با توسعه شهر به این سمت از ساحل زاینده رود، بناهای مسکونی، تجاری و اداری فراوانی در پیرامون این بناها احداث شد و آنها را احاطه نمود و بدین ترتیب بافت صنعتی این محدوده به بافتی مسکونی و محلی مبدل گشت. با توجه به این موضوع یعنی قرارگیری این کارخانجات در قلب شهر و همچنین انعطاف پذیری فضاهای داخلی، در طرح جامع و تفضیلی شهر اصفهان، فضای استقرار این بناها، عمدتا به کاربری های فرهنگی اختصاص داده شد. با وجود این، متاسفانه این کارخانجات که مجموعه ای کم نظیر از معماری صنعتی سده معاصر ایران و نیز مجموعه ای دیدنی و پر اهمیت از فضاهای شهری معاصر و باغ های صنعتی را در این شهر تشکیل می دهند، در حال حاضر یا در معرض نابودی هستند و یا تخریب شده اند. از چهار کارخانه ریسباف، صنایع پشم، شهرضای جدید (دوره پهلوی اول) و بافناز (دوره پهلوی دوم) که در کناره محور چهارباغ قرار داشتند، علی رغم ارزشهای فرهنگی-هنری دو کارخانه شهرضای جدید و صنایع پشم (بجز کوشک مرکزی آن) به طور کامل تخریب شده اند، بافناز نیز در حال تخریب است و کارخانه های زاینده رود، وطن و نور نیز چند سالی است که ویران شده اند. کارخانه رحیم زاده نیز چندی پیش به آرامی و بی سروصدا ریشه کن شد. تنها کارخانه ریسباف، دخانیات و پشمياف (با تغییر کاربری به صدا و سیما) کاملا حفظ گردیده اند که از این بین نیز دخانیات و ریسباف همانند هفت بنای دیگر و با وجود داشتن شماره ثبت آثار تاریخی - که البته دارا بودن آن در ایران مزیتی نسبت به سایر بناها نیست. در حال ویرانی هستند و بدین ترتیب اثر و خاطره این بناهای صنعتی در شهر اصفهان محو می گردد. این بناها نیز گویا به همان سرنوشت شوم کاربری های پیشین خود نظیر باغ برج، باغ زرشک، کاخ آیینه خانه و ... مبتلا شده و تخریب می شوند و جای تاسف اینجاست که اگر در گذشته کاخ ها و باغ های مزبور همان گونه که امروزه نقل می شود به دلیل جهل و نادانی اکثریت مردم، حکومت وقت و صدها مورد دیگر ویران می شدند، امروزه در دورانی که ادعای حفاظت از آثار تاریخی به عرش میرسد، تخریب می شوند. بدون آنکه فعلا ندایی از کسی برآید، مراسم سوگواری این بناها پس از تخریب توسط سازمانها و ارگان های فرهنگی متعدد صورت می پذیرد. این بناها اگر بر فرض محال قابلیت نگهداری و مرمت را دارا نبودند و این امر میسر نبود که بتوان آنها را به فضاهای فرهنگی نظیر کتابخانه، موزه نساجی تئاتر و صدها کاربری مناسب دیگر تبدیل نمود، آیا واقعا شایسته نبود که در عوض تبدیل آنها به مجموعه های مسکونی بلندمرتبه، حداقل مطابق با طرح تفصیلی مکان آنها را به کاربری فرهنگی اختصاص میدادیم.
باید این نکته را بدانیم که با این طرز تفکر، این گونه شیوه شهرسازی و معماری، این نحوه مدیریت، این گونه اجرا و بسیاری از مسائل دیگر در آینده ای نه چندان دور از اصفهان جز نامی در اسناد و نشانی در کتابها باقی نمی ماند. تصویر کنونی شهر ما مصداقی است عینی از گفته فرد ریچاردز که می گوید: «این سخن را که پاسداشت هر دستاوردی دشوارتر از بنیان کردن آن است پیوسته گفته اند می گویند و در دفاتر گوناگون مینویسند و گویی مانند هر شعار دیگر در مرز و بوم ها تکرار آن بازتاب منفی دارد تا مثبت.» ۲۶

 

پی نوشت:

۱.همایی شیرازی اصفهانی، ج، تاریخ اصفهان (مجلد هنر و هنرمندان) به کوشش ماهدخت بانوهمایی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۴، ص ۵

۲. حکیم، محمدتقی خان. گنج دانش، تهران، ۱۳۰۵، ص ۳۲.

۳. مینورسکی، تعلیقات مینورسکی بر تذکرالملوک، ترجمه مسعود رجینیا، به کوشش دبیر سیاقی، تهران: امیرکبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۸، ص ۱۲۶.

۴. بیانی، خان بابا. تاریخ نظامی ایران در دوره صفویه، ۱۳۵۳، ص ۷۱

۵. سیوری، راجر ایران عصر صفوی، ترجمه اجمد صباء تهران: انتشارات کتاب، ۱۳۶۳.

۶. قرار دارد ع جعفری، علی اکبر. اصفهان در ایام صفویان، پایان نامه کارشناسی ارشد به راهنمایی دکتر اصغر منتظرالقائم، اصفهان، دانشگاه اصفهان، ۱۳۷۷.

٧. میرزا سميعا. تذکره الملوک، به کوشش دبیر سیاقی، تهران: اميركبيره چاپ سوم، ۱۳۶۸، ص ۴۶۹

۸ .همایی، پیشین، صص ۱۵ و ۱۶.

۹. همایی، پیشین، ص ۱۶.

۱۰. تحویلدار، میرزا حسین خان، جغرافیایی اصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران: انتشارات موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، ۱۳۴۲،  صص۱۰۰ و ۱۰۱

۱۱. روزنامه فرهنگ. شماره ۴۲، مورخ جمادی الاول

۱۲. همایی، پیشین، صص ۳۵-۳۴

۱۳. میرزا فضلاسخان دهش ملقب به عطاءالملک، فرزند حاج محمدحسین

شیرازی از بانیان بنیادهای صنعتی در اصفهان است، کارخانه وطن و نور از موسسات اوست. وی نخستین بار در این شهر کارخانه برق ایجاد کرد و نزد پیران اصفهان همیشه نام برق یاد آور عطاءالملک است. تولد عطاءالملک ۱۲۴۰ خورشیدی در شیراز و مرگ وی اردیبهشت ۱۳۳۸ در اصفهان روی داد عطاء الملک در تخت فولاد تکیه ای خاص خویش دارد.ر.ک به تخت فولاد: ۱۵۹) ۱۴. حاج محمد حسین تاجر کازرونی، بازرگان نیک اندیش اصفهان که در بنیاد موسساتی همچون شرکت اسلاميه و کارخانه وطن نقشی عمده داشته وی به سال ۱۳۵۱ هجری در گذشت و نخست در تکیه خویش در تخت فولاد به خاک سپرده شد و سپس به سال ۱۳۶۳ هجری به نجف انتقال یافت. ر. ک. به: تذكره القبور: ۴۲۰)

۱۵. محبوبی اردکانی، حسین، تاریخ موسسات تملنی جدید در ایران، جلد سوم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۸، صص۹۳ و ۹۴

۱۶. بلنت، ويلفرد اصفهان مروارید ایران، ترجمه موسوی فریلنی، به کوشش محمد احمدی نژاد، اصفهان: نشر خاک، ۱۳۸۴، ص ۱۹۹،

۱۷. البته لازم به ذکر است، کارخانجات دیگری همچون پروین، ظریفی فرزانه، آذر، سوسن، تاج و .. نیز در شهر اصفهان قرار داشته اند.

۱۸. ففيه، نسرين، آغاز معماری صنعتی ایران، تهران، موزه هنرهای معاصر تهران، ص ۷

۱۹. فقیه، پیشین، صص ۷ و۸

۲۰. Behrenz بهرنز معمار آلمانی که در سال های ۱۹۰۹-۱۹۰۸ میلادی کارخانه توربین سازی آ ا گ» را در برلین طراحی نمود و تاثیر فراوانی بر معماری بناهای صنعتی دوره ۱۲۹۹-۱۳۰۹ ه. ش. ایران داشت.

۲۱. Schunemaal شونمال از ماموران دولت آلمان در خلال جنگ جهانی اول و پس از آن در ایران است.

۲۲. فقیه، پیشین، صص ۱۰ و ۱۱.

۲۳. فقیه، پیشین، ص ۷.

۲۴. میرفندرسکی. نوسازی با نازیباسازی، دانش نما، شماره ۸۳-۸۱

۱۳۸۰، ص ۴۴.

۲۵. اخوت، آرش. بالكنى شکاف میخورد تا درختی بر جای بماند. دانش نما، شماره ۹۹-۹۷، ۱۳۸۲، ص ۱۲۱

۲۶. ریچاردز، فرد. سفرنامه فرد ریچاردز، ترجمه مهین دخت صبا، تهران بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۸

تصاویر ۱ و ۲ از منبع ارنست هولستر، تصویر ۳ از تصاویر اداره نوسازی و بهسازی استان اصفهان، تصویر ۴ از خانم مریم قاسمی، تصویر ۷ و ۱۰ از ویژه نامه بررسی علل تخریب کارخانه نساجی اصفهان گرفته شده است.