Email: caoi.ir@post.com Telegram ID: @caoiran

ورود

Study


سخنی درباره معماری از : هوشنگ سیحون

مجله نگین ، اردیبهشت ۱۳۴۵ - شماره ۱۲ - صفحات ۳۳-۳۵

اکنون وضع معماری ما چگونه است ؟ آشفته و دگرگون. نه اینکه مردم آشفته اش می پندارند بلکه معماران ما نیز چنین نظر دارند. در جامعه کنونی تمام معیارهای گذشته از بین رفته است و از اصالت معمارانِ سالها پیش خبری نیست . جایگزین کردن معماری صحیحی شاید سالها فکر ، چندین نسل و صدها معمار لازم دارد. آگاهی ما نسبت به معماری کمتر از تمام هنرهای دیگر است و لازمه بوجود آمدن هنر نیاز است و دانایی نسبت به زندگی و چگونگی و حیات آن هنر .
آقای مهندس هوشنگ سیحون مقام ریاست و استادی دانشکده هنرهای زیبا را دارند. مقبره های ابو علی سیناه، نادر شاه و خیام از کارهای برجسته ایشان است که یا تصویری از آنها یا اصل ساختمان را دیده یا حداقل شنیده ایم .کوشیدیم و شاید موفق شدیم در بوجود آوردن گفت و شنیدی جالب و کوتاه که امیدواریم کمکی باشد برای من و شما به داشتن دانش بیشتر ... شکل مطلب به طوری که می بینید بر خلاف سایر مصاحبات فقط حاوی جوابهاست و مجموعه جوابها بصورت يک مقاله مدون در آمده است.

معماری معماری خانه است و شهر و کشور و خلاصه زندگیست.مجموعی از تکنیک عرضه شده عصر و برداشت شخصی معمار است.معماری حیات و نمودار زندگی بشر است .معماری بوجود می آید و می ماند و در معرض دید و مورد قضاوت قرار می گیرد.اثری است پایدار و قادر به نمایش زیبایی و زشتی و حامل تمام عوامل زندگی محصول مجموع تکنیک های عصر و هنر آفریننده یک شخص.
تجسم یک فرم و خطوط رسم شده آغاز زندگی حجمی در فضای زمین است .
این می تواند کسل یا آرام کننده و یا با روح و بی روح باشد،معماری فن است و هنر. کارخانه ساخته می شود ماشینها به کار می افتد اما وضع روحی کارگران و محصول منتج آن فقط و فقط بستگی به برداشت معمار نسبت به کارخانه و حیات کارگران دارد.روح سازندگی بشر در معماری به حداعلی خود میرسد.معماری مدرن ؟ نه معماری مدرن نمی تواند باشد معماری صحیح است یا غلط. انعکاس احتياجات و افکار مردم جهان، در هر دوره ای متفاوت بوده است و بطور کلی هنر خود نمایشگر اینگونه انعکاس هاست. در هر دوره ی آنچه نو بوجود می آید مدرن است. تنها صحیح بودن یا غلط بودن این افکار است که می تواند مطرح باشد. معماری یونان برای مردم گذشته مدرن و نو بوده ، رنسانس تحول جدید و مدرن بوده و خلاصه امروز هنر ما موقعی مورد قبول قرار میگیرد که احتياجات و نیاز واقعی مردم را بر آورد .
و اما در مورد ایران داشته و وابستگی ما به معماری گذشته سیر هنر و معماری در هر نقطه ای تازه و جدید بوده معماری ما در این زمان خود قدمی است نو .تسلسل وجود دارد وابستگی وجود دارد.حالا اگر تقلید کورکورانه و غلط از گذشته باشد میتوان گفت در این مورد اشتباهی رخ داده است . معماری هر دوره ای یعنی استفاده از تمام امکانات فنی و علمی و برآوردن نیاز مردم آن عصر . این غلط است که بخاطر گذشته کشورمان بخواهم از همان تکنیک و مصالح و عيناٌ از تمام جزییات ساختمانهای گذشته استفاده کنیم.مدرن بودن فقط غير عادي بودن نیست، این فکر به یعنی حجم ها و طرح های غیر قرار دادی بوجود آوردن، مرضی است که اکثر هنرمندان ما بدان دچار شده اند.
صحیح بودن میتواند یگانه هدف باشد. در ضمن عمل خود بخود از تکنیک نو و عوامل تازه ای که قرن ما بوجود آورده استفاده می شود. فکر صحیح و امکانات جدید طبیعتا معماری نو و تازه ای بوجود می آورند .نه در این مملکت بلکه در تمام جهان هدف اصلی راحتی مردم و استفاده مردم است نه یک معماری غیر معمولی.  معماری بخاطر معماری نمی تواند باشد چون مردمی هم در کار هستندو دیگرانی که طالب زندگی راحت و مطمئن هستند.پس نیاز مردم مطرح میشود مردم نیاز دارند، خواسته دارند و خواسته هایشان معماری را بوجود میاورد. فقط يک موضوع هست و آن نیاز مردم است که زمانی صحیح است و گاهی غلط. به این معنی که فکر آنها در راه صحیحی سیر ندارد و در ایران غالبا این مورد پیش می آید .مردم مسیر فکری صحیحی ندارند و این به مقدار زیاد آزادی و پیشرفت یک معمار را محدود می کند. مردم نمیدانند چه می خواهند. این سخن در باره خانه ی شخصی صدق می کند. خانه به مقدار زیادی برای تظاهر بوجود می آید. در خیابانی باریک در میان ساختمانهای بلند ۵یا۶ طبقه یک ساختمان ویلایی دو يا یک طبقه به سبک خانه های حومه شهر ساخته میشود و تقصیر این کار را معمولا بطور متساوی به گردن معمار و صاحب خانه می اندازند. معمار در در حد فکری که باشد، بالاخره کوشش به راضی کردن صاحب کار میکند ولی با این طرز دید غلط که مردم نسبت معماری دارند آیا می توان معمار را مقصر دانست. ممكن است فكر غلط بوده و معمار بدون کوشش به تصحیح آن نیاز صاحب خانه را بر آورده ولی اکثراً در برابر خواسته های مردم و فکر مردم، معمار ان ناتوانند.

بنابراین آیا این مردم نیستند که باید فکر صحیح داشته باشند.البته ...یک نکته راجع به مردم، مردم در درجه اول قرار دارند۔ مثلا در موضوع ترافیک تهران کاملا مردم مقصرند. مردم تنها چیزی که نمی دانند و نمی خواهد بدانند قوانین است، و در بعضی موارد مانند همین معماری باید از مردم شروع کرد نه از معماران. آیا این قانون شکنی رایج رانندگی  می تواند در بهترین وضع ترافیکی جهان خرابکاری نکند پس در این مورد اول از همه مردم مقصر هستند... بله مردم ...

پس معماران كجا اشتباه می کنند؟ چند سال پیش در ایران زلزله ای رخ داد و خانه ها زیادی از قزوین تا همدان از بین رفت. چندین ده و آبادی ویران شدند. مردم فراوانی بی خانمان شدند. دولت و مؤسسات مختلف به ساختن خانه های متعدد جهت سکونت این مردمان آواره اقدام کردند، و خانه بنا و آماده سکونت شد بسیار تمیز و مرتب و مطابق نقشه ، ولی اصلا به نیاز مردم زلزله زده و ساکن آن محل توجه نشده بود. خانه ها مدرن و به سبک آمریکایی یا اروپایی و دارای تمام وسائل ولی قابل سکونت آن مردمان نبود و روستاییان حاضر به زندگی در آن محل نشدند. این یک دلیل محکم است بر ناتوانی معمار و نادانی او نسبت به احتیاجات مردم آن. معمار مسئولیت بزرگی در مقابل اجتماع دارد. حتی میتوان پا را فراتر گذاشت و معمار را قادر به کنترل افکار و اعمال مردم بدانیم. قدرت تصحیح و تخریب افکار و اعمال نا بخودآگاه مردم به معمار داده شده است . با يک فرم صحیح و نقشه درست میتوان روح آزادگی و راحتی را در انسان بوجود آورد و یا بالعكس بشر را خموده کرد و ناتوان . خلاصه یک معمار می تواند جهت فکری مردم را تا اندازه ای تغییر دهد و در ایران این موضوع کمتر مطرح است . هر خانه و یا بنا با محیط اطراف خود باید از هر لحاظ کمپوزیسیون داشته باشد. در این ترکیب فقط نمیتواند فرم مورد نظر باشد بلکه روحیه و طرز فکرساکن خانه و اطراف محل هم قابل توجه است . اغلب اعمال معماران روی تئوریهای غلطی است که از تعصبات مختلف وسنن وعادت و اخلاق گذشته و آنچه از غرب و معماری خارج دیده شده ترکیب می شود .
آیا این امر در مورد شهرسازی هم صدق میکند ؟ در شهرهای قدیمی به جهت تغییر فرم زندگی ، مردم احتیاج به تطبيق با وضع موجود کرده اند وشهرسازی قدیمی آنها این تطبيق را نمیدهد. ناچار دست به اصلاحاتی میزنند که اغلب نتیجه نابجا وغلط میدهد. با خراب کردن خانه خیابانهای جدیدی احداث میکنند. خیابان عريض وطويل به مسجدی برخورد میکند و معمار چون نمیتواند یا نمی خواهد مسجد را خراب کند بنابراین مسجد را دور میزند و آنرا تنها و لخت برجای میگذارد و میرود و تمام لطف بنا را از بين می برد. با يک عمل غلط حس یگانگی در مردم نابود شده و آدمیان نسبت به محیط احساس غربت می کنند. کمپوزیسیون مسجد و محیط نابود میشود و محیطی نامتعادل برای مردم زائر و عابر وعابد ایجاد میکند و ناگهان در کنار مسجد دربهای زشت کشویی آهنی سبز میشود و این حالت وحشتناک آهنهای چروک خورده تمام لطافت معماری قرون قبلی را از بین میبرد و آن کوچه های پیچ در پیج جای خود را به خیابانهای وسیع و آن دربهای منبت شده جای خود را به کرکرهای مستقیم واگذار میکنند و این را اصلاح شهر می نامند .

آیا فرمها و مصالح کنونی صحيح هستند؟ منظور استفاده از مصالح است؛ در این تردیدی نیست که بشر« امروزی» ، ماشینی شده. این کاملا مشهود است . بشر در تمام جهان صنعت را پذیرفته و ماشينها یکسان هستند . ماشينها تفاوت را از بين برده اند و یا به اندازه ای این اختلاف نابود شده .جهان به سوی یکدستی بشر پیش میرود . مخصوصا افراد تفاوت نژادی و مکانی وحالات فکری خود را از دست می دهند. زندگی مردم همه جا یکنواخت میشود و فرم فکر کردن و کار و فعالیت و هدف فکری کم کم یکسان می شود .

تفاوت از بین رفته است. این جواب قسمتی از سئوال بود اما مردم را فراموش نکنید و توجه به یکسان شدن خواستها و ارتباط مستقیم آنها با معماری داشته باشید. شاید تنها علتی که جدا شدن تکنیکها و مصالح را باعث میگردد شرايط اقليمی وخلاصه مكان است. زمستان سرد و تابستان گرم کشور ما را فلاتی مجزا از لحاظ آب و هوا ميسازد وشاید معماران این نکته را در نظر میگیرند. ژاپن؟ بله ژاپن جزء معدود کشورهایی است که میداند چطور و چگونه از آنچه دارد به بهترین وجه استفاده کند ، ژاپن سرزمین یک نوع اختصاصات و اوضاع و احوال مخصوص است .