نظرات داوران جایزه معمار
محمد مجیدی: میتوانم بگویم جادوگریاش در چیست. یک کار آموزنده دارد برای بازسازی یا برای اصلا معماری که خیلی جالب است . به نظر من خلق پروژه است از هیچ. از این بابت رویکردش جالب است . از اینکه چطور میشود این پروژه باشد . موضوع جالبش برای من این است که فضایی که به هیچ وجه نمیتوانی فکر کنی اصلا میتواند پروژهای باشد تبدیل به یک چنین فرصتی شده.
علیرضا تغابنی: یک فضای کاریست که انعطافپذیر است همزمان از مباحث درون معماری مثل ضخامت و تراز ارتفاعی نهایت استفاده کاربردی و کانسپچوال را برده. بازسازی بودن پروژه را به صورت دقیقی نشان میدهد در بیرون حداقلی و در داخل به سقف بسنده میکند
سارا کلانتری: این پروژه یک ایده جالب دارد. آن خاطره و پیشینه پروژه را برای خودش کرده . من این را دوست دارم . کمترین مداخله را هم در آن کرده
محمد مجیدی: کمترین و بیشترین
سارا کلانتری: با هوشمندی . برای همین میگویم ایده دارد . برای اینکه کاملا جسورانه عمل کرده و در عین حال میدانسته کجا باید مداخله کند، کمترین مداخله و انتخاب رنگ، فضایی کاملا سورئال به وجود میآورد، فضایی که ارتباطش را با گذشته نه تنها قطع نکرده بلکه جزئی جداییناپذیر آن است
بابک زیرک: هرکسی چنین جسارتی را ندارد که چنین ساختمانی با آن حال و روز را به چنین رنگ و بدنهای تبدیل کند. خیلی جسارت دارد
علیرضا تغابنی: فرقش با آن پروژه تنکابن این است که آن پروژه اگر چه جذابیتی پاپ دارد ولی این همه آنهاست، ولی با یک کانسپت بسیار عمیق، یعنی فضای همکاری چندنفره است، فضایی است که از یک چیزی یه یک چیز دیگر تغییر پیدا میکند. مسئله تراز که یک مسئله بسیار مهم معماری است، تنها ظرفیتی که داشته اینجا ارتفاع بوده است این را تبدیل کرده به یک مسئله معماری
محمد مجیدی: تا یک ارتفاع معنی داری هم این کار را کرده، شانس این مقطع خیلی کم بوده، به پروژهای که شانس مقطع نداشته، آن را اضافه کرده است
بابک زیرک: نکته جالبش استتار فضاهای است که حتما باید حضور داشته باشد. سرویسها و کمدها را چه جوری در این محدوده صورتی بسته است و عملا شما حضورشان را حس میکنید
علیرضا تغابنی: مسئله ضخامت دارد. مسئله سکشن دارد. مسئله تضاد دارد. مسئله ترسیم دارد. لایههای مختلفی است که روی هم میافتد و در چنین جای کوچکی همه به هم میرسند و همدیگر را موکد میکنند
محمد مجیدی: یک رویکردی را عوض کرده که خیلی جالب است. شما معمولا در پروژهها عکس قدیم را که میگذاریم، آنقدر عکس قدیم را خراب و داغون نشان میدهید که اصلا بگوییم وای چی بود چی شد... آنقدر فرق بین قبل و بعد هوشمندانه کم است که اصلا نمیخواهد از این موضوع استفاده کند
سارا کلانتری: به نظرم اینکه معمار خاطره و بافت و حتی ترکهای دیوار را جزئی ذاتی پروژه دانسته و آن را متعلق به خودش کرده بسیار با اهمیت است. نکته مهم اینجاست که شما هم با گذشته و هم با حال و آینده پروژه ارتباط برقرار میکنید، چیزی را از بین نبرده، حافظه را از آن پروژهاش کرده
بابک زیرک: فقط یک گیت گذاشته که این گیت دارد راهنمایی میکند که در داخل چه خبر است. درِ صورتی خیلی جالب است
محمد مجیدی: این مصداق از هیچ پروژه درست کردن است
مهران خوشرو: به نظر من اینجا یک کاربرد ماهرانه از رنگ اتفاق افتاده است. یعنی پروژه را انگار مثل ظرفی در نظر گرفته که از پایین با رنگ پر میشود و در یک تراز تمام میشود. تمام سازماندهیها با همین رنگ است ولی بسیار کالبدی است. تعریف ارتفاع در بیرون و داخل توالی دارد. پروژه را با رنگ شروع کرده، با رنگ هم تمام کرده
بابک زیرک: به نظرم این کار هم بیشتر از آن که یک بازسازی معمارانه باشد یک بازسازی در مقیاس معماری داخلی و کار ماهرانهای با رنگ است، بدنه پانلهای رنگی داخلی یک جایی هم به اکابه زیر پنجره رسیده که به صورت نمادین اینجا دیده میشود
محمد مجیدی: این رنگ آنقدر به پروژهاش میآید که میخواهم بگویم اگر صورتی نمیکرد چه کار میخواست بکند بهتر شود
مهران خوشرو: موضوع اهمیت رنگ این پروژه برای من یادآور یک اپیزود از انیمیشن پلنگ صورتی است که فضاسازی آن در رقابت از استفاده رنگ صورتی و آبی شکل میگرفت
محمد مجیدی: هم با رنگ آمده، هم با رنگ زیادهروی نکرده